حنظل

معنی کلمه حنظل در لغت نامه دهخدا

حنظل. [ ح َ ظَ ] ( ع اِ ) ثمر گیاهی است بقدر خربوزه خرد در نهایت تلخی که آنرا خربوزه ابوجهل گویند و آنچه بر درخت منحصر بیکی باشد از جمله سموم قتاله است ، بدان جهت که تمامی قوه سمیه درخت در آن مجتمع میشود. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). حنظلة، یکی از آن. ( از منتهی الارب ). خربوزه تلخ و مستعمل زرد اوست.( منتهی الارب ). هندوانه ابوجهل. قثاءالحمار. لوفا. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). هندوانه تلخ. ( تحفه حکیم مؤمن ). کوسته. ( یادداشت مرحوم دهخدا از تاج المصادر بیهقی ). کبست. کبسته. ( مفاتیح خوارزمی ) :
نعمت و شدت او از پس یکدیگر
حنظلش با شکر و با گل خار آید.ناصرخسرو.بیرشوه تلخ و بیمزه چون زهر و حنظلند
با رشوه خوب و شیرین چون مغز و شکرند.ناصرخسرو.دو رخ چون جوز هندی ریشه ریشه
چو حنظل هر یکی زهری بشیشه.نظامی.اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست ترش روی.سعدی.

معنی کلمه حنظل در فرهنگ معین

(حَ ظَ ) [ ع . ] (اِ. ) هندوانة ابوجهل ، میوه ای است به شکل هندوانه ، کوچکتر از نارنج با رنگی زرد و طمعی بسیار تلخ .

معنی کلمه حنظل در فرهنگ عمید

میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیارتلخ که مصرف دارویی دارد، هندوانۀ ابوجهل، خربزۀ ابوجهل.

معنی کلمه حنظل در فرهنگ فارسی

( اسم ) هندوان. ابو جهل

معنی کلمه حنظل در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:هندوانه ابوجهل

معنی کلمه حنظل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حنظل، به هندوانه ابوجهل گفته می شود.
حنظل، میوه‏ای گرد و زرد رنگ به اندازه پرتقال با پوست نازک و سخت و مغز سفید است که بسیار تلخ می‏باشد.
کاربرد حنظل در فقه
از آن به مناسبت در باب صلات و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
← کاربرد حنظل در باب صلات
۱. ↑ العروة الوثقی ج۲، ۳۹۳.
...

معنی کلمه حنظل در ویکی واژه

هندوانة ابوجهل، میوه‌ای است به شکل هندوانه، کوچکتر از نارنج با رنگی زرد و طمعی بسیار تلخ.

جملاتی از کاربرد کلمه حنظل

از حنظله بادغیسی شاعر خراسانی، رجولیت در او به حرکت افتاد و به عیاری مشغول شد و بعد از اندک مدتی توانست بر شهر اشناس مستولی شود. در برخی از منابع، از نقش سامان خدا در قیام سیاه‌جامگان و ابومسلم خراسانی نیز سخن به میان آمده‌است.
در دسته‌ای از روایات، زیستگاه اصحاب رس، حضرموت یمن و پیامبرشان حنظلة بن صفوان ذکر شده که مردم آن دیار به مساحقه می‌پرداختند. حنظله تلاش می‌کرد تا آنان را از این گونه اعمال بازدارد اما آنان به آزار و اذیت او پرداختند و او را در چاه انداختند، خداوند سیل عرم را نازل کرد. گفته شده در قبر حنظله نوشته‌ای پیدا شده که بر آن از زبان حنظله نوشته شده که وی پیامبر خدا بوده و برای حمیر، عریب و عزیز از اهل یمن مبعوث شده، ولی او کشته شد. در برخی از این روایات زنی به نام دلهاث دختر ابلیس، مساحقه را به زنان آن قوم آموزش می‌داده و آنان را به انجام آن ترغیب می‌کرده‌است.
ای محمد، یاران خود را گوی از حلاوت حلوا وصال کسی خبر دارد که تلخی حنظل فراق چشیده باشد.
منصور، اُستاذسیس، پیام‌آور دیگر خراسانی در بادغیس ظهور کرد. در سدهٔ سوم هجری (نهم میلادی)، بادغیس جزئی از قلمرو طاهریان بود و در این دوره حنظله بادغیسی، یکی از نخستین شاعران پارسی‌گوی در بادغیس می‌زیست. بادغیس در سال ۸۷۳/۲۵۹ به‌دست صفاریان افتاد.
نوری مالکی نخست‌وزیر سابق عراق سپهبد مهدی الغراوی و معاونش سرلشکر عبدالرحمن حنظل و رئیس ستاد او سرهنگ حسن عبدالرزاق را برکنار کرد. وی همچنین سرتیپ ستاد «هدایه عبدالکریم»، فرمانده تیپ پیاده‌نظام سوم را برکنار کرد و به دادگاه نظامی ارجاع داد.
کلیم در اثر بخت واژگون منست که می شود شکر لطف حنظل کامم
مگر نه‌ دوست چو بخشد عسل‌ شود حنظل مگرنه یار چو گوید شکر شود دشنام
بس لب و گوشم به حنظل و خسک انباشت هم قصبهٔ گل شکر فزای صفاهان
اگر زصبر خورد آب باغ امیدت زحنظلت رطب آرد زمقل شفتالود
طبعت به‌ هنگام‌ عطا لطفت به ‌هنگام رضا از خاک سازدکمیا از حنظل آرد انگبین
بدو گفت کاین چیست کانگیختی که با شهد حنظل برآمیختی
بادغیس زادگاه حنظله بادغیسی، نخستین شاعر پارسی‌زبان دوران پس از اسلام می‌باشد که آرامگاه وی در قلعه نو می‌باشد.
ابراهیم بن موسی کاظم لقب‌گرفته به جَـزّار (به‌معنای: خون‌ریز، قصاب) (؟–۸۳۷م) (نسب: ابراهیم بن موسی بن جعفر، حسینی علوی طالبی)فرزند موسی کاظم، امیر علوی حجاز در سدهٔ نهم میلادی/دوم و اوایل سوم هجری و فرماندار مکه از سوی مأمون بود. در مکه می‌زیست، هنگامی که انقلاب ابوالسرایا در عراق برپا شد، به هواخواهی آن به یمن رفت و برای ابن طباطبا به دعوت پرداخت. ابراهیم بر یمن چیره شد. به مکه نیز حمله برد و امیر آن از سوی مأمون، یزید بن حنظلهٔ مخزومی را کشت. سپس مأمون که برادر ابراهیم علی بن موسی رضا را به ولایت‌عهدی گماشت، ابراهیم را نیز امیر مکه کرد. ابراهیم همراه مردم در سال ۲۲۲ق حج گزارد. او جدِّ شریف رضی و شریف مرتضی است.
از حنظله بادغیسی شاعر خراسانی، رجولیت در او به حرکت افتاد و به عیاری مشغول شد و بعد از اندک مدتی توانست بر شهر اشناس مستولی شود. در برخی از منابع، از نقش سامان خدا در قیام سیاه‌جامگان و ابومسلم خراسانی نیز سخن به میان آمده است.
پشتوانه روایی ولایت فقیه، مقبوله عمر بن حنظله است؛ بنابراین روایت، فقیه دارای صلاحیت را امامان شیعه به نیابت نصب کرده‌اند و این نیابت به گونهٔ عام است. فقهای شیعه بر اصل حجت بودن فتوای فقیه عادل دارای شرایط فتوا بر افرادی که آن فقیه را به عنوان مرجع تقلید، یعنی به عنوان متخصصی که در احکام تحقیق کرده و دارای اجتهاد است، صرفاً در مورد احکام شرعی متفق‌اند و حتی برخی از آنان، این اصل را بدیهی دانسته‌اند. اما گسترش این نیابت در کلیه امور، در بین «مخالفان نظریه ولایت مطلقه فقیه»، مورد اختلاف است.
هست با شهد لب آن نوش لب همچو حنظل تلخ طعم انگبین
برخی منابع نسب‌شناسی نام مشخصات کامل ابوثمامه را چنین ذکر کرده‌اند: زیاد ابن عمرو بن عریب بن حنظلة بن دارم بن عبدالله الصائدی.
گل از رشک رخت خونابه نوشی شکر پیش لبت حنظل فروشی
ای بت شکر لب شیرین سخن کز هجر تو انگبین در کامم از تلخی چو حنظل گشته است
اسامی که در کتب اهل سنت آمده‌است مثل حنظله