سحرخیزی

سحرخیزی

معنی کلمه سحرخیزی در فرهنگ عمید

هنگام سحر از خواب برخاستن.

معنی کلمه سحرخیزی در دانشنامه عمومی

سحرخیزی یا زودتر بیدار شدن از سایرین به عنوان یک روش بهره وری مفید توصیف شده است و شامل برخاستن در سپیده دم به طور مداوم برای انجام کارهای بیشتر در طول روز است. این شیوه از دوران باستان توصیه شده است و در حال حاضر، توسط تعدادی از متخصصان رشد شخصی نیز پیشنهاد می شود.
پژوهش ها نشان می دهد زود بیدار شدن می تواند بر موفقیت اثر مثبت داشته باشد: افرادی که زودتر بیدار می شوند، پیش کنشگری بیشتری دارند، که می تواند باعث نمرات بهتر در دانشگاه و حقوق بیشتر در مشاغل باشد. در پژوهش دیگری که در استرالیا و روی ۲۲۰۰ شخص ۹ تا ۱۶ ساله انجام شد، مشخص شد کودکانی که ۱ تا ۱٫۵ ساعت دیرتر می خوابند و دیرتر بیدار می شوند، به احتمال بیشتری دچار چاقی می شوند، نسبت به کودکانی که زودتر می خوابند و زودتر بیدار می شوند، حتی با وجود اینکه مقدار خواب هر دو گروه یکسان است.
در ضرب المثل های فرهنگ های مختلف، سحرخیزی عامل موفقیت و سلامت و ثروت دانسته شده است.
• ضرب المثل فارسی بیان می دارد «سحرخیز باش تا کامروا شوی»
• ضرب المثل انگلیسی می گوید: پرنده سحرخیز کرم را می گیرد ( early bird gets the worm )
• ضرب المثل آلمانی می گوید: ساعت صبح ( یا: سحرخیز ) طلا در دهان دارد ( Morgenstund hat Gold im Mund )
• ضرب المثل ژاپنی: زود بیدار شدن سه پول ارزش دارد ( 早起きは三文の徳 )
• ضرب المثل ایتالیایی: کسی که می خوابد، هیچ ماهی ای نصیبش نمی شود ( Chi dorme non piglia pesci )
• ضرب المثل مکزیکی: آنکه زودتر بیدار می شود را خدا کمک می کند ( Al que madruga, Dios lo ayuda )
• ضرب المثل اسپانیایی: کسانی که زود بیدار می شوند، خدا به آنها کمک می کند. ( A quien madruga, Dios le ayuda )
• ضرب المثل کرواسی: هر که زود زخم می زند، دو شادی را می گیرد ( Tko rano rani, dvije sreće grabi )
• ضرب المثل لهستانی: هر که صبح بلند شود، خدا به او می دهد ( Kto rano wstaje, temu Pan Bóg daje )
بنجامین فرانکلین هم می گوید: " Early to bed and early to rise, makes a man healthy, wealthy, and wise" ( زود خوابیدن و زود برخاستن شخص را سلامت، ثروتمند و فرزانه می کند ) که در انگلیسی تبدیل به ضرب المثل شده است.

معنی کلمه سحرخیزی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سحرگاه زمان راز و نیاز و نیایش با خالق و هنگام استجابت دعاست.
روزی حاج میرزا جوادآقا ملکی تبریزی پس از پایان درس به همراه یکی از شاگردان خود به راه افتاد. سر راه، به حجره یکی از طلبه ها در مدرسه دار الشفا رفت. اندکی آن جا نشست، سپس برخاست و حجره را ترک کرد. همراهش با دیدن این ماجرا با تعجب پرسید: «حاج میرزا! هدف تان از سر زدن به حجره این طلبه چه بود؟» میرزا در پاسخ فرمود: «شب گذشته هنگام سحر، فیض الهی شامل حالم شد و فهمیدم این از ناحیه خودم نیست. وقتی دقت کردم، پی بردم این طلبه در نماز شبش، در حال دعا کردن در حق من است و فیضی که به من رسیده، بر اثر دعای اوست. از این رو، برای سپاس گزاری به حجره اش رفتم».
عبادت خالصانه و نزول حوریه ی بهشتی
روزی علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) در مسجد کوفه در حال عبادت بود و با خلوص نیت و حضور قلب ذکر می گفت، چنان که گویی تمام اعضا و جوارحش با او هم صدا شده بودند. حال خوشی به او دست داده بود و غرق در عبادت و راز و نیاز عاشقانه با معبود بود. ناگاه حوریه ای با جامی از شراب بهشتی از سمت راستش وارد شد و کنارش نشست. خواست به حوریه توجه کند، ولی به یاد حرف استادش، مرحوم قاضی (رحمه الله علیه) افتاد که همواره می فرمود: «اگر در بین نماز، قرائت قرآن یا اذکار، صورتی زیبا یا بعضی جهات دیگر عالم غیب را دیدید، توجهی نکنید و دنبال عمل خود باشید.» بنابراین، روی خود را برگرداند و توجهی نکرد. حوریه برخاست و از سمت چپ آمد و دوباره جام شراب را به او تعارف کرد، ولی علامه این بار نیز توجهی نکرد و روی خود را برگرداند. حوریه از این کار علامه رنجیده شد و رفت، ولی خلوص نیت علامه طباطبایی در عبادت و راز و نیاز برای او ثابت شد.
مناجات و پیشرفت در دانش
سیدعلی صاحب ریاض، در دانش اندوزی به سرعت به مدارج عالی رسید. وی در راه آموختن دانش از هیچ کوششی فروگذار نکرد و همواره علاقه مند بود به سرعت پیشرفت کند. او افزون بر دانش اندوزی، از عبادت و مناجات با معبود غافل نمی شد. سیدعلی با شوق وصف ناپذیری، شب های جمعه را تا صبح به عبادت و راز و نیاز و مناجات با خدا می پرداخت. وی با کوشش شبانه روزی و رنج فراوان توانست در مدت زمان کوتاهی به مراتب عالی علمی برسد. همه کسانی که با سیدعلی صاحب ریاض آشنا بودند، مقام علمی وی را نتیجه مناجات عاشقانه و گریه و زاری اش می دانستند و معتقد بودند وی بر اثر عبادت و مناجات توانسته است یک شبه ره صدساله را بپیماید.
کوشش شبانگاهی
...

جملاتی از کاربرد کلمه سحرخیزی

خطت چو سنبل مشگین بود سحرخیزی گرفته هر طرفش نور آفتاب فرو
همچو شبنم صائب از فیض سحرخیزی مدام گلعذاری در نظر دارم تماشاکردنی
ای دمت کرده در سحرخیزی سخنت داده از دلاویزی
گرچه شبنم بود از افتادگان این چمن از سحرخیزی به خورشید جهان پیما رسید
از سحرخیزی رسد شبنم به وصل آفتاب چشم بگشا، غافل از بیداری شبها مشو
ز تأثیر سحرخیزی است روی صبح نورانی مده از دست در ایام پیری دامن شب را
صفای چهره شبنم گل سحرخیزی است ز یکدگر بگشا چشم اعتبار مخسب
صفای چهره شبنم، گل سحرخیزی است نقاب دولت بیدار، خواب صبحدم است
گرفت دامن گل شبنم از سحرخیزی تو هم شبی رخی از اشک تازه دار مخسب
دامن خورشید شبنم از سحرخیزی گرفت چون بود شب زنده داری بی اثر پروانه را؟