شب زنده داری
معنی کلمه شب زنده داری در فرهنگ عمید
معنی کلمه شب زنده داری در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شب زنده داری در دانشنامه عمومی
جملاتی از کاربرد کلمه شب زنده داری
سیدا فکر من از شب زنده داری شد بلند حق بسیار است با من چشم بیدار مرا
دامن شبها بود خط امان از حادثات مگذر از شب زنده داری در زمان اعتبار
آنانکه شاه کشور شب زنده داری اند شب را قیاس سایهٔ بال هما کنند
شبنم از شب زنده داری تکیه بر خورشید زد چون شرر در سنگ در خواب گران ما همچنان
گل شب زنده داری از ریاض زندگانی چین متاع فیض بر بالای هم چون ماه، خرمن کن!
آنانکه شبنم گل شب زنده داری اند فیض سحر به دیدهٔ نمناک می برند
مادر ربیع بن خیثم که دید فرزند از گریستن و شب زنده داری چه می کشد، ویرا گفت: فرزند، ترا چه می شود؟ نکند کسی را کشته باشی؟
عمر ما چون شمع در شب زنده داری صرف شد خنده دارد صبح دم بر دیده گریان ما
همیگفتم در آن شب زنده داری در آن بییاری و بیغمگساری
گلعذاران می ربودندم ز دست یکدگر تا چو شبنم دیده شب زنده داری داشتم