معنی کلمه تأسيس در لغت نامه دهخدا
کلینی لهم یا امیمة ناصب
و لیل اقاسیه بطی الکواکب.( منتهی الارب ).شمس قیس در المعجم آرد: اما حرف تأسیس الفی است که بحرفی متحرک پیش از روی باشد چنانکه الف آهن و لاذن و این الف را از بهر آن تأسیس خواندند که درتنسیق شعر آغاز و اساس قافیت از این حرف است و هر حرف که پیش از این باشد در عداد قافیت نیاید و بقافیت تعلق ندارد و بیشتر شعرای عجم تأسیس را اعتبار نمی نهند و آنرا لازم نمی دارند چنانکه بلفرج رونی گفته است :
فلک در سایه پرحواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل.
پس گفته است :
کرا دانی تو اندر کل عالم
چنو فرزانه مقبول مقبل.
و خاقانی گفته است :
نشاید بردن انده جز به انده
نشاید کوفت آهن جز به آهن.
پس گفته است :
دلم آبستن خرسندی آمد
اگر شد مادر روزی سترون.
و انوری گفته است :
به کلکش در، مروت را خزاین
به طبعش در، کیاست را ذخایر.
پس گفته است :
امور شرع را عدلش مربی
امور غیب را علمش مفسر.
اگر شاعری الف تأسیس را رعایت کند آنرا لزوم ما لایلزم خوانند چنانکه ملقابادی گفته است :
تابنده دو ماه از دو بناگوش تو هموار
وز دو رخ رخشنده خریدار و ترازو
با ران و سرین سار هیونانی و گوران
با چشم گوزنانی و با گردن آهو.
و چنانک انوری گفته است :