بورژوا
معنی کلمه بورژوا در فرهنگ عمید
۲. ارباب.
۳. شهرنشین دارا و مرفه.
معنی کلمه بورژوا در فرهنگ فارسی
شخص متمول، سرمایه دار، ارباب، شهرنشین
۱ - شهری شهرنشین ( که در سابق ازحقوق مخصوص بر خوردار بود ) . ۲ - شهر نشین مرفه و ثروتمند . ۳ - ارباب مخدوم . ۴ - متعلق به بورژوازی .
معنی کلمه بورژوا در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه بورژوا در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه بورژوا
تقی ارانی دربارهٔ گرایشهای علمیاش در ابتدای کتاب «ماتریالیسم دیالکتیک» مینویسد: «علم زادهٔ احتیاجاتی است که در طی منازعات انسان با طبیعت و با طبقات حاکم اجتماع تولید میشود.» او در این مقاله نشان میدهد که چگونه سیادت بورژوازی، لاجرم به رشد خرافات و تضعیف گرایش علمی منجر میشود؛ بنابراین از نظر خود تقی ارانی، علمدوستی یک متفکر تماماً ناشی از تعهد او به مبارزهٔ طبقاتی است.
شوروی کشورهای همسایه را تحت سلطهٔ خود میخواست؛ در فوریهٔ ۱۹۲۱ به گرجستانِ تحت حکومت منشویکها حمله کرد. در آوریل ۱۹۲۱، استالین به ارتش سرخ دستور داد تا برای بازگرداندن کنترل دولت روسیه به ترکستان اعزام شود. استالین به عنوان کمیسر خلق برای ملیتها، معتقد بود که هر گروه ملی و قومی باید حق ابراز خویش داشته باشد، اما از طریق «جماهیر خودمختار» درون دولت روسیه که در آن میتوانستند بر امور مختلف منطقهای نظارت داشته باشند. برخی از مارکسیستها به دلیل این دیدگاه او را متهم کردند بیش از حد به ملیگرایی بورژوایی امتیاز داده است، حال آنکه برخی دیگر متهمش میکردند با تلاش برای حفظ این ملتها در درون دولت روسیه، بیش از حد روسگراست.
ژان پل سارتر اصلاً تفکرش تفکر نیست، مرد بیفکری است و یک موجودی است که حقیقتاً مطالب را از بین برده. یکی از کثافتترین حامیان امپریالیسم و بورژوازی و هر فکر غربی، ژان پل سارتر است زیرا مقدماتش طوری است که همه چیز معتبر به اعتبار انسان است. ژان پل سارتر انسان را به جای خدا میگذارد و خودبنیادی به اینجا میرسد که شما چگونه میتوانید به آزادی خودبنیادانه، بشر را اصلاح کنید. چیز تازهای در ژان پل سارتر نیست. آزادی ژان پل سارتر همان حوالت و آزادی غربی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر تمام میشود.
پساساختارگرایی، آنارشیسم اجتماعی را به دلیل تحلیل محدودش از قدرت مورد انتقاد قرار دادهاست. از نظر تاد می، فیلسوف سیاسی آمریکایی پساساختارگرا، قدرت تقلیلناپذیر و پراکنده است و از مکانهای مختلف ناشی میشود در حالی که آنارشیستهای اجتماعی مانند میخائیل باکونین بر تمرکز قدرت در دستان طبقه حاکم یا بورژوازی متمرکز میشوند که به نظر آنها منبع اصلی مسائل اجتماعی است.
مارکس جوامع امروزی را به سه دسته تقسیم میکند، دسته اول و مهم ترین و زحمتکش ترین آنها پرولتاریا است که عمدتا شامل کارگران و کشاورزان است، دسته دوم خرده بورژوازی و دسته سوم بورژوازی است. از دیدگاه مارکس در نظام اقتصادی جوامع طبقاتی امروزی که به آن کاپیتالسم یا سرمایه داری نیز میگویند سرمایه داران که از طبقه بورژوازی هستند با استثمار کارگران که از طبقه پرولتاریا هستند عملا به کارگران ستم میکنند و اینگونه استثمار یا ستم طبقاتی بوجود می آید.
کتاب میخلز به سرعت به اثر کلاسیک علوم اجتماعی تبدیل شد. نظریه او به سرعت در مقیاس وسیع در طول جنگ جهانی اول، زمانی تأیید شد که اکثر احزاب سوسیالیست آن زمان سیاستهای جنگی دولتشان را تأیید کردند؛ بنابراین نشان میدهد رهبران احزاب، اهداف حتی کوتاه مدت و بقای سازمانی را از طریق همپیمانی با دولت را بر باورهای اعتقادی «پرولتاریا علیه بورژوازی» ترجیح میدهند.
چروتو به همراه پیرو پاریزوتتو و آنتونیو بولیانی پس از یک سال عضویت، از ۲۵ آوریل ۱۹۴۵ تا بهار ۱۹۴۶، از حزب کمونیست ایتالیا خارج شد و سیاستهای پالمیرو تولیاتتی را رد کرد. تولیاتتی برخلاف سنت بخش بزرگی از چپ ایتالیا (آنارشیستها، کمونیستهای چپ، سوسیالیستهای حداکثرگرا ) در آوریل ۱۹۴۴ در ابتکاری موسوم به چرخش سالرنو، به پیروی از برنامهٔ اتحاد شوروی تحت رهبری استالین، اتحاد با نیروهای بورژوازی، یعنی نیروهای طرفدار نهاد سلطنت را پیشنهاد کرد. در نتیجه چروتتو به این نتیجه رسید دیگر امکان فعالیت در حزب کمونیست وجود ندارد و از آن خارج شد.
آرتور در زولینگن در وستفالن زاده شد و تنها فرزند خانوادهٔ بورژوای خود بود. پدرش اتومار ویکتور مولر و مادرش یک هلندی به نام الیزه فن دن بروک بود. در ۱۸۹۷ او با هدا مازه پیمان زناشویی بست، ولی این زوج در ۱۹۰۴ از هم جدا شدند. مولر فن دن بروک عضو باشگاه جنتلمنهای آلمانی بود که نفوذ بسیاری داشت و که چند سال پس از مرک فن دن بروک توانست در رسیدن فرانتس فون پاپن به صدارت عظمای آلمان یاری رساند. مولر فن دن بروک در پی ابتلا به بیماری روانی سرانجام در برلین دست به خودکشی زد.
بسیاری توجه را به آن بخش از مانیفست جلب کردهاند که به تمسخر حماقت روستایی میپردازد: «بورژوازی [...] همه ملتها را [...] رهسپار تمدن میکند [...] شهرهای فراوانی را ایجاد کردهاست [...] و بنابراین بخش قابل توجهی از جمعیت را از حماقت زندگی روستایی نجات دادهاست». با این حال همانطور که اریک هابسبام اشاره کرد:
او کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ را به دلیل متحد کردن طبقه کارگر و بورژوازی وطنپرست ستود.