معنی کلمه جامعه در لغت نامه دهخدا
- جفر جامعه . رجوع به جفر شود.
- غل جامعه ؛ غلی که بر گردن نهند. || دانشگاه . موسسه ای که شامل عده ای از آموزشگاههای عالی از قبیل دانشکده طب ، علوم ، ادبیات ، فلسفه و غیره میباشد. ( از اعلام المنجد ). || گروهی از مرد و زن که به تحصیلات عالی می پردازند. گروهی عرب را مؤسس روش تعلیمات دانشگاهی شمرده اند. این نظام از اندلس به اروپا و از آنجا به سایر نقاط جهان رفته است. جامعه ازهر قدیمترین جامعه عالم بشر است در حالی که دانشگاه «سالرنو» ایتالیا که در قرن نهم تأسیس شده قدیمترین دانشگاه اروپائی و دانشگاه آمریکائی بیروت قدیمترین دانشگاه بسبک جدید عالم عرب است. ( از الموسوعة العربیة ). || قطعه چوبی که با میخ به دکل کشتی کوبند هنگامی که شکسته شود. ( دزی ). || ( اصطلاح جامعه شناسی ) وضع و حالت انسانها یا حیواناتی که تحت یک قانون مشترک زیست میکنند. بوسوئه در توضیح این مطلب گوید: «در حقیقت هریک از ما بهردیگری بوجود آمده است ». زنبوران عسل به حالت اجتماعی زندگی میکنند. جامعه بمعانی دیگر نیز آمده از آنجمله است : || اجتماع انسانی یا حیواناتی که تحت قوانین معینی زندگی میکنند. خانواده یک جامعه طبیعی تشکیل میدهد. || گروهی از مردم که برای رسیدن به هدف مخصوص تحت قواعد معین گردهم جمع آمده اند. همچون جامعه ادبی و غیره. || جامعه از لحاظ فلسفی ، لوکرس گوید، جامعه یک ابداع انسانی است. هوبس معتقد است که جامعه نتیجه قراردادی است که بر اثر یک جنگ دائمی بوجود آمده است و بدین ترتیب جامعه از نظر او یک امر طبیعی است.
ماهیت جامعه ، درباره کیفیت و ماهیت جامعه نیز بحثهای گوناگون وجود دارد. کسانی هستند که وجود جامعه را بعنوان یک مقوله خاص منکرند و میگویند جامعه مجموعه ای است از افراد و از اینجاست که بحث درباره نوع خاص بودن جامعه بمیان می آید. طرفداران نظریه اصالت افراد معتقدند که پدیده های اجتماعی چیزی جز مجموعه ای از پدیده های فردی نیست و برای درک تحولات اجتماع درک اعمال و روحیات افراد کافی است. این اشخاص فراموش میکنند که خواه در طبیعت و خواه در جامعه ، مجموع دارای خواص معینی است. علاوه بر خواص اجزاء همچنانکه در قطره که جزئی از اقیانوس است کشتیرانی امکان پذیر نیست و در آن حیوانات بزرگ نمیتوانند زندگی کنند، در فرد پدیده هائی از قبیل انقلاب ، بحران ، جنگ ، تحولات رژیم سیاسی و سیستم اقتصادی و امثال آن دیده نمیشود. اگر هم این خواص در جزء وجود داشته باشد بازهم بواسطه ٔکیفیات مخصوص خود از همان خواص که در کل وجود دارد فرق میکند. درست است که انسان مجموعه ای از سلولهاست ولی دارای خاصیتی است که سلول فاقد آن خاصیت میباشد و از آنجمله خاصیت اندیشیدن. درست است که اجسام آلی از اتمها تشکیل شده اند ولی خواص فیزیکی و شیمیائی آنها با اتمهای تشکیل دهنده آنها تفاوت بزرگ دارد. لذامیتوانیم بگوئیم که اجتماع نوع خاص است. عده ای دیگر بنام «ارگانیسیستها» تصور کرده اند که میتوان اجتماع را به یک ارگانیسم بزرگ تشبیه کرد. پیدایش این طرز تفکر معلول دو جهت است : نخست آنکه در اثر اکتشاف علوم طبیعی و تحقق این مسئله که انواع از تکامل عضوی یکدیگر بوجود آمده اند برخی تصور کرده اند که میتوان اجتماع را نیز دنباله تکامل انواع دانست. دوم اینکه با این تفسیر جامد توانستند نتایجی بسود وضع اجتماعی موجود اتخاذ کنند. هربرت اسپنسر در کتاب خود موسوم به «اصول علم اجتماع » میگوید: «اجتماع از افراد تشکیل شده چنانکه بدن از سلولها بوجود آمده است » بعدها نیز رنه ورم در کتاب خود موسوم به «اجتماع ارگانیسم » و گیوم دگرف در کتاب خود این نظریه ارگانیسم را بسط و توسعه داده و حتی به نتایج خنده آوری رسیده است مسئله جریان ثروت و اجتماع را به جریان خون در بدن و پلیسها را به گلبولهای فاگرسیت خون و سیمهای تلگراف را برشته های اعصاب تشبیه کرده است و حتی سعی نموده اند تا برای وضع طبقاتی جامعه نیز در اعضاء بدن معادلهائی جستجو کنند و بهمین جهت بافتهای پیهی را بمنزله متمولین تلقی کرده اند. اشتباه طرفداران نظریه ٔارگانیسم کاملا روشن است. ما باید پیوسته در نظر داشته باشیم که در جریان تکامل مراحل مختلفه خواص تازه ای بوجود می آورد. در این مسئله تردیدی نیست که اجسام آلی از ترکیب عناصری پدید شده اند ولی آنها دارای خواص فیزیکی و شیمیائی تازه ای هستند که این خواص در خودآن عناصر دیده نمیشود. درست است که میتوان اجتماع را دنباله تکامل عضوی قرار داد ولی علاوه بر خواص ساده حیاتی خواص پیچیده اجتماعی نیز در این مرحله بروز میکند که نمیتوان آن را با ذکر خواص ارگانیسم حیوانی توضیح داد چنانکه بوشه گوید: «نه تفاوت نژادی نه اختلاف آب و هوا هیچکدام تولید اختلاف اساسی نمیکند سازمان اجتماعی آنقدر که ممکن است دارای اختلاف و تفاوت است و استحاله های معین ومتعدد را در بر دارد واین خود ثابت میکند که علی رغم تصور ما اجتماع بیان تمایلات فردی نیست بلکه تابع قوانین مشخص دیگری است غیر از قوانین فیزیولوژی ». طرفداران سوسیولوژی حیوانی نیز دچار همین اشتباه شده اند.بنظر آنان اجتماع انسانی بعینه مانند اجتماع حیوانی است و با درک قوانین اجتماع حیوانی میتوان قواعد اجتماع انسانی را نیز درک کرد. از مباحث فوق روشن شد که اجتماع را نیز نمیتوان تنها و فقط مجموعه ای از فردیا یک ارگانیسم بزرگ پنداشت و یا آن را همانند یک اجتماع حیوانی انگاشت. درست است که اجتماع از حیطه طبیعت بیرون نیست و دنباله تکامل عضوی و فردی است ولی بخودی خود موجب خواص تازه ای است که آن را امور اجتماعی می نامند و موضوع جامعه شناسی مطالعه این امور اجتماعی و دسته بندی آن ، بررسی تحولات آن و استنتاج از این تحولات برای پیش بینی از تحولات آینده است پس مسئله اساسی در جامعه شناسی مطالعه تحولات پدیده های اجتماعی و قوانین آن است. ژان ژاک روسو معتقد است جامعه حق طبیعی و قبلی است که حقوق مدنی بر طبق قرارداد اجتماعی که با رضایت افراد منعقد گردیده است ، جانشین آن شده است. مکتب تاریخی ، زندگی سیاسی را بر پایه عمل و سنت قرار داده است.هگل در جامعه اثر یک جریان دیالکتیکی و طبیعی دید که هدف آن خلق شخصیت اخلاقی و دولت است. ( از لاروس بزرگ ). || در اصطلاح منطق ، قرینه و نتیجه چون جمع شوند. ( مفاتیح العلوم ).