بنیامین

معنی کلمه بنیامین در لغت نامه دهخدا

بنیامین. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام پسر یعقوب علیه السلام که برادر حقیقی یوسف علیه السلام بود و ابن یامین غلط است. ( آنندراج ) ( غیاث ). در عبری بمعنی پسر دست راست ، کوچکترین پسر یعقوب و راحیل جد یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل. این قبیله در شمال فلسطین سکنی داشتند و مردمانش تیراندازان ماهری بودند. ( از دایرة المعارف فارسی ). و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.

معنی کلمه بنیامین در فرهنگ فارسی

۱ - آخرین پسر یعقوب ع و راشل . یعقوب به این فرزند که تولدش موجب مرگ مادرش شده بود - علاقه ای خاص داشت . توضیح در کتب لغت آمده که بنیامین بر وزن اسرافیل صحیح است نه ابن یامین ( قاموس ) ولی ابن یامین هم مستعمل است . ۲ - نام یکی از دوازده قبیله اسرائیل ( تورات ) .
نام پسر یعقوب علیه السلام که برادر حقیقی یوسف علیه السلام بود و ابن یامین غلط است ٠ در عبری بمعنی پسر دست راست کوچکترین پسر یعقوب و راحیل جد یکی از قبایل دوازده گان. بنی اسرائیل ٠ این قبیله در شمال فلسطین سکنی داشتند مردمانش تیراندازان ماهری بودند ٠

معنی کلمه بنیامین در فرهنگ اسم ها

اسم: بنیامین (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: benyāmin) (فارسی: بِنيامين) (انگلیسی: benyamin)
معنی: پسر دست راست من، آخرین پسر حضرت یعقوب ( ع ) و برادر تنی حضرت یوسف ( ع )، یعنی پسر دست راستِ من، ( اَعلام ) آخرین پسر حضرت یعقوب ( ع ) و برادر تنی حضرت یوسف ( ع ) که پدرش ( حضرت یعقوب ) وی را بنیامین نامید، [درباره وجه تسمیه ی بنیامین آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب یعقوب، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد، از اینرو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می دهد ( البته معنای «پسر توانمندی من» نیز برای آن ذکر کرده اند )، گفته اند که راحیل، اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی هایی که تحمل کرده بود، در گذشت، اما پدرش وی را «بن یامین» به معنای تحت اللفظیِ «پسر دستِ راست» نام نهاد، که بر پیروزی او در آینده نیز اِ شعار داشت، «بن یامین» را به معنای «پسر جنوب» نیز گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد، همچنین نام او را «بن یمیم» گفته اند، یعنی فرزند روزگاران، چون تولد او در سن پیری یعقوب بود، ( نقل مطالب از دانشنامه ی جهان اسلام ص ]، نام پسر حضرت یعقوب و برادر حضرت یوسف، پسر دست راست

معنی کلمه بنیامین در دانشنامه آزاد فارسی

بِنْیامین (Benjamin)
کوچک ترین پسر یعقوب و جد کوچک ترین سبط از اسباط دوازده گانۀ بنی اسرائیل. چون راحیل، زن سوگلی یعقوب، پس از تولد بنیامین درگذشت، او نزدیک ترین پسر به پدر و تنها برادر تنیِ یوسف شد. حضور بنیامین در قصۀ یوسف (پیدایش، ۳۷ و ۵۰) محسوس تر است. در قرآن نامی از بنیامین نیامده است، اما به قصۀ او، که توسط برادرش یوسف شناخته شد و بدین سبب موجبات کوچ پدر و خانواده اش از کنعان به مصر فراهم آمد، اشاره شده است (سورۀ یوسف، ۵۹ و بعد). نام بنیامین احتمالاً به معنی «پسر جنوب» است که اشاره به موقعیت جغرافیایی سبط بنیامین دارد. شاهْ شائول، اِرمیا، و پولس حواری از این سبط بودند. در آیاتی از قرآن (ازجمله سورۀ یوسف، آیۀ ۸) بدو اشاره شده است.

معنی کلمه بنیامین در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بِنْیامین، کوچک ترین پسر یعقوب و تنها برادر تنی یوسف می باشد.
نام وی در قرآن نیامده، اما از زبان یوسف با عنوان برادرم (اخی) از دیگر برادران متمایز شده است. در داستانِ سفر برادران یوسف به مصر و بازشناختن یوسف که در نهایت سبب کوچ یعقوب و خانواده اش از کنعان به مصر شد چندین مرتبه، از بنیامین با همین تعبیر یاد شده است.
بنیامین در عهد عتیق
در عهد عتیق، در چندین باب از بنیامین و سبط وی، به عنوان یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل، سخن رفته است.
وجه تسمیه بنیامین
درباره وجه تسمیه بنیامین آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب یعقوب، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد؛ ازین رو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می دهد (البته معنای «پسر توانمندی من» نیز برای آن ذکر کرده اند).گفته اند که راحیل، اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی هایی که تحمل کرده بود، درگذشت. اما پدرش وی را «بن یامین»، به معنای تحت اللفظیِ «پسر دست راست» نام نهاد، که بر پیروزی او در آینده نیز اِشعار داشت.«بن یامین» را به معنای «پسر جنوب» نیز گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد.همچنین نام او را «بن یمیم» گفته اند، یعنی فرزند روزگاران؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود؛
نام بنیامین در آثار اسلامی
...
[ویکی شیعه] بِنْیامین، کوچکترین پسر یعقوب و تنها برادر تنی حضرت یوسف. نام بنیامین در قرآن نیامده، اما از زبان یوسف با عنوان برادرم (اخی)در سوره یوسف از دیگر برادران متمایز شده است. در عهد عتیق، در چندین باب، از بنیامین و سبط وی، به عنوان یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل سخن گفته شده است.
مرقد بنیامین در شهر «محیبیب» در جنوب لبنان است.
درباره دلیل نامگذاری بنیامین آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب یعقوب، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیاری کشید. ازینرو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می دهد. گفته شده که راحیل، اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی هایی که تحمل کرده بود، درگذشت. اما پدرش وی را «بن یامین»، به معنای تحت اللفظی «پسر دست راست» نام نهاد که بر پیروزی او در آینده هم اِشعار داشت. «بن یامین» را به معنای «پسر جنوب» هم گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم» گفته اند، یعنی فرزند روزگاران؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود.در آثار اسلامی، نام وی به صورت «ابن یامین» نوشته شده که احتمالاً نادرست است. امروزه نام بنیامین در بسیاری از زبان های اروپایی رواج دارد.
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است
بِنْیامین، کوچکترین پسر یعقوب و تنها برادر تنی یوسف. نام وی در قرآن نیامده اما از زبان یوسف با عنوان برادرم (اخی) از دیگر برادران متمایز شده است.(سوره یوسف: 90)
در داستانِ سفر برادران یوسف به مصر و بازشناختن یوسف که در نهایت سبب کوچ یعقوب و خانواده اش از کنعان به مصر شد چندین مرتبه، از بنیامین با همین تعبیر یاد شده است. (سوره یوسف: 58ـ90)
در عهد عتیق، در چندین باب (پیدایش، باب 35، 42، 49) از بنیامین و سبط وی به عنوان یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل، سخن رفته است.
درباره وجه تسمیة بنیامین آمده است که مادرش، راحیل همسر محبوب یعقوب به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد؛ از این رو فرزندش را «بن اونی» نامید که در عبری «پسر رنج من» معنا می دهد. (البته معنای «پسر توانمندی من» نیز برای آن ذکر کرده اند.)
گفته اند که راحیل اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختی هایی که تحمل کرده بود، درگذشت. اما پدرش وی را «بن یامین»، به معنای تحت اللفظیِ «پسر دست راست» نام نهاد که بر پیروزی او در آینده نیز اِشعار داشت.
«بن یامین» را به معنای «پسرجنوب» نیز گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم» گفته اند، یعنی فرزند روزگاران؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود. (د. جودائیکا؛ بستانی، ذیل مادّه؛ هاکس، ص190ـ 191)
در آثار اسلامی (به عنوان نمونه رجوع کنید به طبرسی، ج4، ص82ـ86، 94؛ قطب راوندی، ص 130) نام وی به صورت «ابن یامین» نوشته شده که احتمالاً نادرست است. (دهخدا، ذیل مادّه) امروزه نام بنیامین در بسیاری از زبانهای اروپایی رواج دارد. (برای نمونه ها رجوع کنید به دایرة المعارف فارسی، ذیل مادّه)
[ویکی فقه] بنیامین (قرآن). بنیامین ، نام پسر یعقوب علیه السّلام است که برادر پدر و مادری یوسف علیه السلام بود.
نام بنیامین به صراحت در قرآن نیامده؛ ولی مفسران در ذیل آیه ۸ سوره یوسف نام وی را مطرح کرده اند.
نام بنیامین در آثار اسلامی
در آثار اسلامی نام وی به صورت «ابن یامین» نوشته شده که احتمالاً نادرست است.
عناوین مرتبط
اتهام به بنیامین ، برادران بنیامین ، یعقوب علیه السّلام و بنیامین ، یوسف علیه السّلام و بنیامین .

معنی کلمه بنیامین در ویکی واژه

نام پسر یعقوب علیه‌السلام که برادر حقیقی یوسف علیه‌السلام بود و ابن یامین غلط است. در عبری به معنی پسر دست راست، کوچک‌ترین پسر یعقوب و راحیل، جد یکی از قبایل دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل. این قبیله در شمال فلسطین سکنی داشتند و مردمانش تیراندازان ماهری بودند.

جملاتی از کاربرد کلمه بنیامین

«قالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ» علی بنیامین، «إِلَّا کَما أَمِنْتُکُمْ عَلی‌ أَخِیهِ» یوسف، «مِنْ قَبْلُ» و قد قلتم أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. ثمّ لم تفوا به ثمّ قال «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً» جوابا لقولهم «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» ای الحافظ اللَّه و هو خیر الحافظین فانّی استحفظه اللَّه لا ایّاکم. و قرأ حمزة و الکسائی و حفص: خیر حفظا منصوب علی التمییز، و من قرأ حافظا فمنصوب علی الحال ای حفظ اللَّه خیر من حفظکم. قال کعب لمّا قال فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً قال اللَّه و عزّتی و جلالی لاردنّ علیک کلیهما بعد ما فوّضت الیّ.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، روز (۲۹ ژوئن/ ۸ تیر) از استقلال کردهای عراق در جهت ایجاد امکان همکاری‌های گسترده‌تر با «نیروهای میانه‌رو در منطقه» حمایت کرد. نتانیاهو در سخنرانی‌اش کردها را «ملت مبارزی» خواند که «تعهدات سیاسی خود را اثبات کرده‌اند و ارزش استقلال را دارند.» اسرائیل از دهه ۱۹۶۰ روابط تجاری، اطلاعاتی و نظامی محتاطانه‌ای با کردها برای توازن قوای خود با کشورهای عرب منطقه برقرار کرده است.
دولت اسرائیل معتقد است که در صورت دست‌یابی جمهوری اسلامی ایران به ساخت سلاح‌های اتمی، موجودیت اسرائیل در خطر جدی قرار خواهد گرفت و این کشور اولین هدف حمله احتمالی اتمی ایران خواهد بود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل که از وی به عنوان یکی از موافقان «حمله پیش‌ گیرانه» اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران یاد می‌شود، بارها در سخنرانی‌های رسمی تأکید کرده است که «همه خطرها در مقایسه با خطر ناشی از هسته‌ای شدن ایران کوچک و بی‌اهمیت است».
او سه بار ازدواج کرد که حاصل دو ازدواج او جدایی زودهنگام بود و در ازدواج سوم صاحب سه دختر و یک پسر به نام بنیامین شد که مرگ بنیامین کوچک در پنج سالگی او را دچار اندوه و مصیبت بی پایانی کرد. به نقل از دوست ۱۵ ساله‌اش: " منصفی قوی بود، اما هروئین قوی تر!"
برنده جایزه کتاب سال ۲۰۰۴ از سوی مؤسسه تغییر اجتماعی بنیامین هوکس برای کتاب سرپوشی بر قضیه نژاد: داستان خیالی کوررنگی آمریکایی‌ها (۲۰۰۳).
پیش از جوال بنیامین، «ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ» آن گه از جوال بنیامین بیرون آوردند، «کَذلِکَ کِدْنا لِیُوسُفَ» آن چنان کید ما ساختیم یوسف را، «ما کانَ لِیَأْخُذَ أَخاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ» یوسف را برده گرفتن دزد حکم دین وی نبود، «إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ» مگر آنچ خواهد میکند اللَّه، «نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ» بر میداریم درجهای هر کس که خواهیم، «وَ فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ (۷۶)» و زبر هر خداوند دانشی دانایی است.
قوله «یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبِیراً» الآیة... چون یوسف، بنیامین را بعلّت دزدی باز گرفت هر چند برادران کوشیدند و وسائل برانگیختند و حرمت پیری پدر شفیع آوردند تا یکی را از ایشان بجای وی بدارد و بدل پذیرد، نپذیرفت و سود نداشت، اشارت است که فردای قیامت هر کس بفعل خود مطالب است و بگناه خود معاقب: «لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری‌» کذلک قال یوسف: «مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ».
راشل، همسر محبوب یعقوب، از پیامبران توحیدی و مادر یوسف و بنیامین، پیامبران بنی‌اسرائیل بود که در کتاب‌مقدس از او بارها یادشده است. راشل در ۱۱مین روز از ماه حشوان در تقویم عبری و در هنگام وضع حمل درگذشت. مقبره او، از بناهای با اهمیت مذهبی اورشلیم محسوب می‌شود و سالیانه مورد بازدید زائرین یهودی، قرار دارد.
ارسلان قاسمی در مجموعه‌های تلویزیونی یوسف پیامبر در نقش کودکی بنیامین و در چشم باد در نقش کودکی بیژن را بازی کرده‌است. قاسمی فعالیت بازیگری را در سن هفت سالگی در مجموعه تلویزیونی در چشم باد در نقش کودکی بیژن (پارسا پیروزفر) آغاز کرد. وی همچنین در فیلم جعبه موسیقی (فرزاد مؤتمن) نقش اصلی را به‌عهده داشت. وی علاوه بر کار تصویری دو ترانهٔ آفرین و ای کاش را به همراه سینا دست‌خوش با تنظیم محمد جواندر خوانده است، و در مصاحبه با سایت ایران کنسرت به علاقمندی اش به فعالیت در زمینه موسیقی‌ اشاره کرده است.
سپس یعقوب و خانواده به راه افتادند، تا اینکه وقت وضع حمل راحیل رسید. راحیل در زمان زایمان درگذشت اما پسرش به دنیا آمد که یعقوب بنیامین نامیدش. یعقوب راحیل را دفن و بر قبر او ستونی بنا کرد. در ادامه روایت، رئوبن با کنیز پدر خود بلهه همخواب می‌شود. سپس یعقوب به حبرون رسید و با پدر خود اسحاق دیدار کرد. اسحاق در ۱۸۰ سالگی مرد و یعقوب و عیسو او را دفن کردند.
«فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ» چون ایشان را گسیل کرد ساخته، «جَعَلَ السِّقایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ» یوسف فرمود تا آن صواع در جوال بنیامین پنهان کردند، «ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ» آن گه آواز دهنده‌ای بر در شهر آواز داد، «أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ (۷۰)» ای کاروانیان بدارید که در میان شما دزدست.
قوله تعالی و تقدّس: «إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ» این لام، لام قسم است، تقدیره و اللَّه لیوسف و اخوه، «أَحَبُّ إِلی‌ أَبِینا مِنَّا» و روا باشد که گویند لام تأکید است که در اوصاف شود نه در اسماء چنانک گویند «اذ قالوا یوسف و اخوه لاحب الی ابینا»، لکن پیوستن آن باسم یوسف نظم سخن را نیکوتر و لایق تر بود از پیوستن آن بوصف، این معنی را در اسم پیوستند نه در وصف، «وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ» عصبة گروهی باشد از سه تا ده بدلیل این آیت که ایشان ده بودند، و گفته‌اند از ده تا بچهل چنان که در آن آیت گفت: «لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ» و عصبه را از لفظ خود واحد بگویند، هم چون نفر و رهط، و اشتقاق آن از عصب است و تعصّب، و اقویا را گویند نه ضعاف را، «إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ» ضلال درین موضع و دو جای دیگر هم درین سوره نام محبّت مفرط است، آن محبّت که مرد در آن با خود بر نیاید و برشد خود راه نبرد و نصیحت نشنود، معنی آیت آنست که پدر ما یوسف را و بنیامین را بدرستی و تحقیق بر ما برگزیده و مهر دل بافراط بر ایشان نهاده، دو کودک خرد فرا پیش ما داشته، و ما ده مردیم نفع ما بیشتر، و او را بکار آمده تر. «إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ» قیل فی خطاء من رأیه و جور من فعله، پدر ما رای خطا زد و در فعل جور کرد که در محبّت فرزندان راه عدل بگذاشت. و قیل: فی ضلال مبین ای فی غلظ من امر دنیاه، فانّا نقوم بامواله و مواشیه. برادران این سخن آن گه گفتند که خبر خواب یوسف بایشان رسید، و میل یعقوب بوی هر روز زیاده‌تر میدیدند، و یعقوب را خواهری بود که پیراهن ابراهیم داشت و کمر اسحاق، چون یعقوب خواب یوسف با وی بگفت وی بیامد و چشم یوسف ببوسید و پیراهن و کمر بوی داد، پسران یعقوب چون این بشنیدند دل تنگ شدند، بر عمّه خویش آمدند، و شکایت کردند که یوسف را بدین هدیه مخصوص کردن و حقّ ما بگذاشتن چه معنی دارد؟ عمّه از شرم گفت: من بیعقوب دادم و یعقوب او را داده، برادران از آنجا خشمگین و کینه ور برخاستند و کمر عداوت بربستند، با یکدیگر گفتند: «اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ» این گوینده شمعون بود بقول بعضی مفسّران و بیک قول دان، و بیک قول روبیل، «أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً» یعنی: ابعدوه عن ارض ابیه الی ارض بعیدة عنه، و تقدیره فی ارض، بحذف الجار و تعدّی الفعل الیه، «یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ» ای یصف مودته لکم و یقبل بکلّیته علیکم. این هم آن وجه است که جایها در قرآن یاد کرده: «وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ، وَجَّهْتُ وَجْهِیَ فَأَقِمْ وَجْهَکَ، أَقِمْ وَجْهَکَ» این وجه دل است و نیّت و قصد درین موضعها «وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ» ای من بعد قتله او طرحه، «قَوْماً صالِحِینَ» تقدیره، ثم توبوا لتکونوا قوما صالحین، هیئوا التوبة قبل المعصیة. و قیل صالحین تائبین، مثل قوله: «إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً» صالح درین آیت هم آن مصلح است که جایهای دیگر گفت: «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ إِلَّا الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا».
«قالُوا إِنْ یَسْرِقْ» بنیامین، «فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ» یعنی یوسف، ای له عرق فی السّرقة من اخیه نزع فی الشّبه الیه. عکرمه گفت، ربّ العزّه یوسف را عقوبت کرد باین کلمات که بر زبان برادران وی براند در مقابله آنچ یوسف گفت بایشان که: انّکم لسارقون.
قوله تعالی: «ارْجِعُوا إِلی‌ أَبِیکُمْ» این سخن برادر مهین می‌گوید آن گه که نومید شده بودند و با یکدیگر می‌گفتند که تا پیش پدر رویم و قصّه چنانک رفت بگوئیم، وی گفت من باری نمی‌آیم که مرا روی آن نیست که دیگر باره داغی بر دل پدر نهم و این خبر تلخ پیش وی برم، شما باز گردید و بگوئید، «یا أَبانا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ». و در شواذ خوانده‌اند «ان ابنک سُرّق» و این را دو وجه است: یکی آنک پسر ترا دزد خواندند و دیگر پسر ترا بدزدی بگرفتند، «وَ ما شَهِدْنا إِلَّا بِما عَلِمْنا» ای و هذا القول منّا شهادة بما رأینا و ظهر و الغیب عند اللَّه، و ما این که می‌گوییم و گواهی می‌دهیم از آن می‌گوییم که بظاهر دیدیم که آن صواع از رحل بنیامین بیرون آوردند و حقیقت آن و کیفیّت آن نزدیک خدای تعالی است، ما ندانیم که چون بوده است. قال بعضهم هذه وثیقة من اللَّه عزّ و جلّ عند شهود المسلمین و شریطته علیهم ان لا یشهدوا الّا بما علموا.
«قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ» ایشان گفتند تو یوسفی، «قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخِی» گفت من یوسفم و بنیامین برادر من، «قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا» اللَّه تعالی بر ما منّت نهاد و سپاس، «إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ» هر که بپرهیزد و بشکیبد، «فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ (۹۰)» اللَّه تعالی تباه نکند مزد نیکوکاران.
«قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ» ای اخذ من وجد فی رحله رقا، «فَهُوَ جَزاؤُهُ» عندنا و کان عند آل یعقوب من یسرق یسترق و عند اهل مصر ان یضرب و یغرّم ضعفی ما سرق. منادیان گفتند جزاء دزدی چیست اگر شما دروغ گوئید؟ جواب دادند که جزاء دزدی آنست که آن دزد را برده گیرند بعقوبت آن دزدی، اینست جزاء دزدی بنزدیک ما که آل یعقوبیم «کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ» این ظلم اینجا بمعنی دزدی است، ای کذلک نجزی السّارقین عندنا فی ارضنا، و یوسف این تقریر بآن می‌کرد تا بنیامین را بحکم ایشان باز گیرد.
در سال ۲۰۰۸ و پیش از نخست‌وزیری بنیامین نتانیاهو با میانجیگری ترکیه گفتگوهای غیرمستقیمی بین سوریه و اسرائیل آغاز شد. اما استعفای ناگهانی ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت به دلیل پرونده فساد مالی موجب شد تا آن مذاکرات نیمه‌کاره رها شود.
شائول که از قبیله بنیامین بود، پس از پایان سلطه مصر در سال ۱۱۵۰ ق‌م، اولین دولت اسرائیل را در سرزمین کنعان در حوالی سال ۱۰۲۹ ق‌م پایه‌ریزی کرد. وی به مدت ۲۴ سال (تا سال ۱۰۰۴ ق‌م) بر تمامی ۱۲ قبیله بنی‌اسرائیل حکومت کرد. قابل ذکر است در آغاز سلطنت شائول جمعیت بنی‌اسرائیل ۳۰۰هزار نفر بوده‌است.
در کتاب مقدس، اورشلیم در درون سرزمینِ متعلق به قبیلهٔ بنیامین که توسط یبوسیان تصرف شده، تعریف می‌شود. بنا بر روایات داوود در جریان محاصره‌ی یبوس اورشلیم را فتح کرده و پایتخت خود را از حبرون به آنجا منتقل کرد. بعدها اورشلیم پایتخت پادشاهی اسرائیل و یکی از چند مرکز مذهبی آن شد. دلیل این انتخاب احتمالاً ناشی از این واقعیت بوده که اورشلیم نقشی در سازوکار قبیله‌ای اسرائیل نداشته و در نتیجه مناسب مرکزیت آن بوده است.
چون این عهد و پیمان برفت یعقوب، بنیامین را حاضر کرد، پیراهنی پشمین از آن خود بوی داد، عمامه‌ای کتان از آن اسماعیل و میزری از آن ابراهیم علیهم السّلام، گفت آن روز که پیش عزیز شوی این پیراهن بپوش و عمامه بر سر نه و میزر بر دوش افکن و من این از بهر کفن نهاده بودم که یادگار گرامیان است مرا، بنیامین عصائی بدست گرفت و با برادران روی سوی مصر نهاد، پدر بتشییع ایشان بیرون شد تا بزیر آن درخت که با یوسف تا آنجا رفته بود، یعقوب چون بدان جای رسید دست بگردن بنیامین در آورد و زار بگریست، گفت ای پسر با یوسف تا اینجا بیامدم وز آن پس او را باز ندیدم. آن گه پسران را وداع کرد و ایشان را این وصیّت کرد که ربّ العزّه گفت: «وَ قالَ یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ» ای پسران همه بهم از یک دروازه در مروید بلکه هر دو تن از یک در در شوید تا از چشم بد شما را گزندی نرسد. و کانوا اصحاب جمال و هیئة و صور حسان و قامات ممتدّة.