تسبیح

معنی کلمه تسبیح در لغت نامه دهخدا

تسبیح. [ ت َ ] ( ع مص ) خدای را به پاکی یاد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). به پاکی یاد کردن و صفت کردن خدای را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). به پاکی خدا را یاد کردن. ( غیاث اللغات ).تنزیه الحق عن نقائص الامکان و الحدوث. ( تعریفات جرجانی ). منزه داشتن حق جل و علا باشد از نقائص عالم امکان و نشانه های حدوث و از عیوب ذات و صفات همچنانکه تقدیس نیز به همین معنی باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || سبحان اﷲ گفتن. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) : فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین. ( قرآن 15 / 98 ). و رجوع به سوره 20 آیه 130 و پنجاه و ششم آیه 73 و 96 و شصت و نهم آیه 52 و صد و دهم آیه 3 شود. و سبح بالعشی و الابکار. ( قرآن 36/3 ). و رجوع به سوره بیست و پنجم آیه 60 و چهلم آیه 57 و پنجاهم آیه 38 و پنجاه و دوم آیه 48 شود.
بردم این مه به تراویح و به تسبیح بسر
من و سیکی و سماع خوش و آن ماه پسر .فرخی.مونس جان و دل من چیست تسبیح و قران
خاک پای خاطر من چیست اشعار و خطب.ناصرخسرو.نیکان ملت را بدین یاد تو تسبیح مهین
پیکان نصرت را بکین عزم تو هنجار آمده.خاقانی.حرمتی دارد چنان توقیع او کاندر بهشت
صبح ذلک گشت تسبیح زبان اعتبار.خاقانی.به صد تسلیم گفت ای من غلامت
زبانم وقف بر تسبیح نامت.نظامی.پرده سوسن که مصابیح تست
جمله زبان از پی تسبیح تست.نظامی.خانه پر از دزد، جواهر بپوش
بادیه پر غول ، به تسبیح کوش.نظامی.ای یاد تو یادگار جانان
تسبیح زبان بی زبانان.عطار.سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم
پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم.سعدی.گدایی است تسبیح و ذکر و حضور
گدا را نباید که باشد غرور.سعدی ( بوستان ).دگر دستها را ز مرفق بشوی
ز تسبیح و ذکر آنچه دانی بگوی.سعدی ( بوستان ).اندیشه کردم که مروت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته. ( گلستان ).
همه شب نبودش قرار و هجوع
ز تسبیح و تهلیل و، ما را ز جوع.

معنی کلمه تسبیح در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) خدا را به پاکی یاد کردن . ۲ - سبحان الله گفتن . ۳ - (اِ. ) در فارسی دانه های به رشته کشیده شده ای که هنگام ذکر و دعا در دست گیرند.

معنی کلمه تسبیح در فرهنگ عمید

۱. سبحان اللّه گفتن، خدا را به پاکی یاد کردن.
۲. نیایش کردن، ذکر خدا و مناجات.
۳. مهره های به نخ کشیده که هنگام ذکر و مناجات در دست می گیرند، سبحه.

معنی کلمه تسبیح در فرهنگ فارسی

سبحان الله گفتن، خدارابپاکی یادکردن، نیایش، کردن، ذکرخداومناجات، سبحه هم میگویند
۱- ( مصدر ) خدا را بپاکی یاد کردن ۲- نیایش خدای کردن . ۳- سبحان الله گفتن . ۳- ( اسم ) ذکر خدا یاد خدای . ۴- ( اسم ) دانه های برشته کشیده که هنگام ذکر و دعا در دست گیرند سبحه. جمع : تسبیحات .
سبک گردانیدن . یا آرام دادن .

معنی کلمه تسبیح در دانشنامه آزاد فارسی

تَسبیح (rosary)
تَسبیح
تَسبیح
تَسبیح
(یا: سُبحه) تعدادی مهرۀ سوراخ شده که طبق نظمی خاص از رشته ای که دو سر آن به یکدیگر گره می خورد در کنار هم قرار می گیرند و به مثابه وسیله ای عبادی در میان پیروان بعضی ادیان به کار برده می شود. استفاده از تسبیح نزد کلیۀ مسلمانان جز وهابیون معمول است. وهابیون تسبیح را بدعت می شمارند و استفاده از آن را جایز نمی دانند. از تسبیح برای نگهداری حساب اسامی و اذکار و کلمات و عبارات مقدس استفاده می شود. تعداد مهره ها ۳۳ یا ۹۹ است. در سبحۀ ۳۳ دانه بین هر یازده دانه مهره ای بزرگ تر با شکلی غالباً کمی متفاوت جای می گیرد که امام خوانده می شود. مهره ای بسیار بزرگتر در سر تسبیح قرار می گیرد که دو سر رشته از سوراخ آن می گذرد و در بالای آن گره می خورد. این مهره یَد نام دارد. تسبیح ۹۹ دانه مطابق اسماء الحُسنی (نام های نیکوی خداوند) است. این تسبیح در اصل برای شمارش این نام هاست، امّا در ذکر و صلوات هم به کار می رود. در میان شیعیان برای ذکر فاطمه زهرا (س) که مشتمل بر ۳۴ الله اکبر، ۳۳ الحمدلله و ۳۳ سبحان الله است و بعدا از نمازهای روزانه گفته می شود، کاربرد وسیعی دارد. سبحۀ کمتر معمول ۱۰۰۰ دانه در مراسم خاکسپاری برای شمارش ذکر لااله الاالله و نیز نزد دراویش مورد استفاده واقع می شود. جنس مهره ها متنوع است. شیعیان تسبیح ساخته از خاک کربلا و سنیان تسبیح آمده از مکه را ترجیح می دهند. در تداول فارسی مهره را دانه، امام را خلیفه و ید را شیخک می خوانند. اصل تسبیح تقریباً به طور مسلّم هندی است و از سنت بودایی به آسیای غربی راه یافته است. ظاهراً نخست در محافل صوفیه از آن استفاده می شده است و اولین بار سیوطی (قرن ۹ق) دربارۀ آن توضیحی نوشته است. در صدر اسلام نگهداری شمار اذکار نخست با انگشتان دست و سپس با چیدن هستۀ خرما و یا ریگ انجام می گرفت. اصطلاح سبحه در سنت کلاسیک اسلامی به معنای تسبیح کنونی نبوده، بلکه غالباً به متعاقبات نماز و نوافل اطلاق می شده است. در حال حاضر مردم عادی، زایران و درویشان نیز تسبیح گردانی می کنند. استفاده از تسبیح در نزد مسیحیان و بودائیان نیز مرسوم است. در کلیسای کاتولیک رومی و بعضی کلیساهای انگلیکان به دورۀ ذکرهای مرکب از ۱۵۰ «آوه ماریا» (درود بر مریم) و پانزده «پاترنوستر» (دعای ربانی) و «گلوریا پاتری» (متبارک باد پدر)، یا تسبیحی با ۱۶۵ دانه برای نگه داشتن حساب این ذکرها اطلاق می شود. تسبیح نسبت خاصی با تکریم مریم عذرا دارد.
تسبیح (ذکر). تَسبیح (ذکر)
اصطلاحی دینی، «سبحان الله» گفتن. در لغت به معنای خدا را به پاکی یادکردن و وصف او را گفتن و او را از هر نقص و بدی مبّرا دانستن. توسعاً به معنای ذکر و نماز نیز آمده است. در قرآن کلمۀ تسبیح دوبار (نور، ۴۱ و اسراء، ۴۴) و هم ریشه های آن ۹۰بار به کار رفته است. به بیان قرآن آسمان ها و زمین و هرچه در آنهاست به تسبیح گویی خدا مشغول اند. در احادیث هم بر اهمیت تسبیح تکیه شده و از قول پیامبر اسلام تسبیح را یکی از اذکار برگزیدۀ خداوند دانسته اند. در برخی زمان ها و مکان ها و حالات مخصوص تسبیح سفارش شده است، ازجمله بین اذان و اقامه و به هنگام کسوف و خسوف و رعدوبرق. تسبیح حضرت فاطمۀ زهرا (س) از همه مشهورتر است و آن ۳۳بار سبحان الله، ۳۳بار الحمدلله و ۳۴ بار الله اکبر گفتن پس از هر نماز فریضه، یا به هنگام خواب است.

معنی کلمه تسبیح در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به گفتن (سبحان اللّه) و مانند آن از اذکار دلالت‏ کننده بر تنزیه خداوند و همچنین به دانه‏های به نخ کشیده شده جهت گفتن ذکر خداوند تسبیح گفته می شود.
از این عنوان- به هر دو مفهوم- در باب صلات سخن رفته است. تسبیح به معنای اوّل تسبیح به معنای نخست بر ذکرهایی اطلاق می‏شود که با تسبیح و تنزیه خداوند آغاز می‏گردد، مانند تسبیحات اربع و ذکرهای رکوع و سجود. ← تسبیح در رکوع و سجود در اینکه در رکوع و سجود، تنها تسبیح لازم است یا مطلق ذکر کفایت می‏کند، اختلاف است. قول اوّل منسوب به مشهور است؛ بلکه بر آن ادّعای اجماع شده است. بنابر قول به وجوب تسبیح، در مقدار لازم آن اختلاف است. برخی مطلق تسبیح را کافی دانسته‏اند هرچند با گفتن یک بار (سبحان اللّه)؛ لیکن برخی دیگر یک بار تسبیح کبری (سبحان ربّی العظیم و بحمده، سبحان ربّی الأعلی و بحمده) را کافی دانسته‏اند. گروهی، بلکه بسیاری از فقها سه بار تسبیح صغری (سبحان اللّه) یا یک بار تسبیح کبری را کافی دانسته‏اند. از بعضی نیز وجوب سه تسبیح کبری نقل شده است. ← تسبیح در دو رکعت آخر نماز نمازگزار در رکعت سوم و چهارم نماز واجب بین خواندن حمد و ذکر تسبیح مخیر است. در افضلیت هریک از حمد و تسبیح بر دیگری یا عدم افضلیت، اختلاف است. گروهی برای امام، حمد را افضل از تسبیح دانسته‏اند؛ بلکه این قول به مشهور نسبت داده شده است. برخی هیچ یک از آن دو را بر مأموم واجب ندانسته‏اند. بعضی، تنها حمد و بعضی دیگر تنها تسبیح را بر مأموم واجب دانسته‏اند. اقوال دیگری نیز در مسئله وجود دارد. ← مقدار واجب تسبیح گفتن سه بار تسبیحات اربع: (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أکبر) به اتفاق فقها کفایت می‏کند. در کفایت غیر آن اختلاف می‏باشد و تا پانزده قول نقل شده است که مهم‏ترین آنها عبارت است از: ۱. کفایت یک بار تسبیحات اربع. بسیاری از فقها بر این قول‏اند؛ بلکه منسوب به مشهور است. ۲. کفایت تسبیحات یاد شده بدون تکبیر. ۳. تخییر میان گفتن سه بار (سبحان اللّه) یا سه بار (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه) یا یک بار تسبیحات اربع. ۴. تخییر میان همه صوری که در روایات آمده است. ترتیب تسبیحات اربع بنابر قول مشهور همان‏گونه است که ذکر شد؛ یعنی‏ نخست، تسبیح، سپس تحمید، پس از آن تهلیل و در آخر، تکبیر گفته می‏شود. برخی ترتیب یاد شده را واجب ندانسته‏اند. ← جهر و اخفات تسبیح در وجوب آهسته خواندن تسبیح اختلاف است. بر وجوب آن ادّعای شهرت، بلکه اجماع شده است. ← عدول از تسبیح عدول از تسبیح به حمد و عکس آن جایز است؛ هرچند برخی در جواز آن تردید کرده‏اند. ← شک در عدد تسبیح در صورت شک در عدد تسبیحات- به تصریح بعضی- بنابر کمتر گذاشته می‏شود ← تسبیح در تشهّد گفتن هفت بار (سبحان اللّه) پس از ذکر تشهد، مستحب است. ← نماز استسقاء در نماز استسقاء، هنگامی که امام جهت خطبه بر روی منبر قرار می‏گیرد، بعد از صد بار تکبیر مستحب است صد بار تسبیح بگوید تسبیح به معنای دوم تسبیح به معنای دوم میان فارسی زبانان رایج است و در عربی به آن (سبحه) گفته می‏شود. تسبیح (مهره)، به مهره هایی به رشته کشیده شده برای شمارش ذکر و دعا گفته می شود. وجه تسمیه تسبیح در زبان عرب و زبان فارسی در عربی عموماً بدان مَسْبَحه یا سُبْحه می گویند. در صحاح سته، سبحه به معنای نماز نافله و دعا و ذکر نیز به کار رفته است . به نظر برخی، واژه تسبیح، تصحیف تسلیخ یا تشلیخ به معنای سجاده و جانماز بوده و به کار بردن آن به معنای سبحه (مهره های ذکر و دعا) نادرست است ولی بنا برتحقیق محمد قزوینی ، کلمه تسبیح در متون فارسی و عربی به معنای سبحه نیز به کار رفته و کلمه تسابیح (جمع تسبیح) به این معنا، در شعر ابونواس (متوفی ۱۹۸) آمده است. کاربرد تسبیح استفاده از تسبیح برای به خاطر سپردن شمار اذکار و دعاها ــ که احتمالاً از شمارش دانه های ریگ و گره زدن نخ شروع شده ــ در میان پیروان بیش تر آیینها و ادیان از جمله هندوها و بوداییان ، یهودیان و مسیحیان و مسلمانان متداول بوده است. تاریخچه تسبیح ظاهراً قدیمترین اشاره به تسبیح در ادبیات کهن هندو آمده است، با عنوان گانت تیا یعنی ابزار شمارش ، کانچانیا به معنای درخشش و روشنایی ، ماتا ، مالیکا به معنای تاج گل و سوترا به معنای رشته (نخ) . پارسایان هندو با این وسیله شمار دعاها و اوراد روزانه خود را نگه می داشتند. در شاخه های گوناگون هندو و بودایی ، تسبیحها از نظر تعداد دانه و جنس و رنگ متفاوت اند و این تفاوتها معانی خاصی دارد. در این آیینها، تسبیح به عنوان طلسم و تعویذ و همچنین برای تفأل و گاه تزئین به کار می رود. تسبیح در مراسم تشرف نیز نقش مهمی دارد؛ مثلاً، برای ورود به آیین ویشنو (یکی از خدایان در آیین هندو) به گردن فردی که به شش یا هفت سالگی می رسد، تسبیحی ۱۰۸ دانه می آویزند و اذکار خاصی را با آن به او آموزش می دهند. اولین استفاده کنندگان از تسبیح گفته اند که سنّت استفاده از تسبیح از آسیا به اروپا رفته و از طریق قدیس دومینیک (۵۶۵ـ ۶۱۸/۱۱۷۰ـ۱۲۲۱) و راهبان فرقه او در قرن سیزدهم میلادی در مسیحیت رواج یافته است، اما احتمالاً استفاده از آن در اروپا سابقه بیشتری دارد ، زیرا در روم باستان ثروتمندان رشته ای با ده سنگ گرانبها که هر کدام نماینده یکی از خدایان بود به گردن می آویختند و ظاهراً این گردنبند نوعی تعویذ بوده است ، تسبیح کلیسای کاتولیک رشته ای بلند با ۱۵۰ مهره است که به سه دسته ۵۰ تایی تقسیم می شودو به انتهای تسبیح چند مهره و یک صلیب وصل است ، تسبیح مسیحیان گاه به شکل حلقه و گاه رشته بلندی از مهره هاست. استفاده از تسبیح در میان یهودیان استفاده از تسبیح در میان یهودیان، تحت تأثیر ترکهای مسلمان و یونانیان مسیحی بوده است . امروزه اهمیت و اعتبار تسبیح در میان آنان تقریباً از بین رفته و فقط در روز سَبْت (شنبه) و روزهای مقدس ، عموماً برای سرگرمی و وقت گذرانی آن را در دست می گیرند.این تسبیح ۳۲ یا ۹۹ مهره دارد. عدم استفاده وهابیت از تسبیح استفاده از تسبیح در میان بیش تر مسلمانان رایج است، جز پیروان محمدبن عبدالوهاب تمیمی نجدی (ح ۱۱۱۵ـ۱۲۰۶) که آن را نوعی بدعت می دانند و برای شمارش اذکار از انگشتان دست استفاده می کنند. استفاده از تسبیح در میان اهل تصوف برخی اعتقاد دارند که صوفیه استفاده از تسبیح را از بوداییان یا هندوها یا راهبان مسیحی کلیسای شرقی آموخته اند و تسبیح از طریق آن ها در میان مسلمانان رایج شده است. در رساله قشیریه درباره جنید (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) آمده است که وی تسبیحی در دست داشت و وقتی به او اعتراض کردند، گفت : «این وسیله ای است که مرا به خدا رسانیده و از آن جدا نخواهم شد». اعتقاد شیعه در مورد کاربرد تسبیح بر اساس کتب حدیث شیعه، استفاده از تسبیح در صدر اسلام متداول بوده است ؛ مثلاً گفته شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام چون از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنید که پس از هر نماز، گفتن ۳۴ تکبیر و ۳۳ تسبیح (سبحان الله) و ۳۳ تحمید (الحمد لله)، که به تسبیحات حضرت زهرا مشهور است ثوابی بزرگ دارد تسبیحی از نخ پشمی با ۳۴ گره تهیه کرد. وقتی حمزه ، عموی پیامبر، در سال سوم هجرت به شهادت رسید، حضرت فاطمه سلام الله علیها از خاک مزار او تسبیحی برای خود ساخت. مردم نیز بعدها از تربت حمزه تسبیح ساختند و پس از شهادت امام حسین علیه السلام، شیعیان از تربت او تسبیح ساختند. همچنین روایت شده است که وقتی امام سجاد علیه السلام را به مجلس یزید می بردند آن حضرت تسبیحی در دست داشت. از امام صادق علیه السلام روایت می کنند که تسبیح را برای شیعیان توصیه کردند. نظر اهل سنت در مورد تسبیح در کتب اهل سنّت نیز روایتی هست حاکی از این که پیامبر اکرم تسبیحی داشته است. البته نسبت به برخی از این روایات، تشکیک شده و حتی در مقابل، روایاتی نقل شده است به این مضمون که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم افرادی را که با انداختن ریگ ، اذکار را می شمردند، نهی نموده و توصیه کرده که شماره اذکار را با انگشتان دست ثبت کنند. گفته اند که اینگونه روایات متعلق به اوایل هجرت پیامبر است و در هر حال حاکی از نهی استفاده از تسبیح نیست. جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (متوفی ۹۱۱) در رساله کوچکی به نام المنحة فی السبحة روایاتی آورده و بر اساس آن ها استنباط کرده است که تسبیح در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بین صحابه و بعدها نزد تابعین و همچنین صوفیه رایج بوده و استفاده از آن نهی صریح نشده است. مضمون تسبیح مسلمانان اذکاری که مسلمانان در طول روز، بخصوص پس از نماز، با تسبیح ادا می کنند، معمولاً مشتمل است برشهادت به یگانگی خدا (لااله الا الله)، تکبیر، تحمید، منزه دانستن او یا تسبیح و همچنین فرستادن درود بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، امامان علیهم السلام و اولیا یا توسل به ایشان . در بین برخی فرق صوفیه نیز تسبیحی که مشایخ با آن ذکر گفته اند، نوعی تقدس و تبرک دارد و برای برکت بخشی، به جانشینان آن ها به ارث می رسد. از تسبیح برای استخاره و دفع چشم زخم نیز استفاده می شود. شکل ظاهری تسبیح تسبیح مسلمانان عموماً صد دانه (مهره) دارد که شاید نماد ۹۹ اسم از اسماءالحسنی به اضافه اسم جلاله الله و یا برابر اذکار تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام باشد. تسبیح صد دانه ای با دو مهره کوچکتر یا بزرگتر به نام «عدسک» به سه قسمت ۳۳ دانه ای تقسیم می شود و با احتساب مهره بزرگتری به نام «شیخک» یا «امام»، که معمولاً مخروطی است و دو سرِ رشته تسبیح را به هم وصل می کند، شمار دانه ها به صد می رسد. تسبیحهای ۳۴ دانه ای نیز در میان مسلمانان رواج دارد. برخی فرق صوفیه از تسبیح هزار دانه ای استفاده می کنند که در ادبیات فارسی نشانه کثرت زهد و تقوی است. این تسبیح در مراسم خاکسپاری به کار می رود و ثواب اذکاری که با آن گفته می شود، به روح متوفی هدیه می گردد. رنگ واندازه و جنس تسبیح رنگ، اندازه و جنس دانه های تسبیح متنوع است. تسبیح ازگِل، شیشه، فلز، چوب، صدف، هسته و دانه یا صمغ گیاهان، مرجان و یُسر (درختی با دانه های خوشبو به رنگ سیاه)، عقیق، یشم، یاقوت، زمرد، عاج فیل، استخوان شتر و شاخ گوزن و اخیراً با انواع پلاستیک در رنگهای مختلف ساخته می شود. رشته تسبیح از جنس پشم، ابریشم یا پلاستیک است و در اغلب تسبیحها در قسمت انتهایی امام یا شیخک، منگوله ای قرار دارد که گاه زربفت است. تسبیحهای گران قیمت را با منگوله های طلا و نقره و نخهای ابریشمی رنگی زینت می دهند. انواع تسبیح از لحاظ جنس و شکل ظاهری برخی از انواع تسبیحها عبارت اند از: ۱) تسبیح تربت که از خاک مرقد امام حسین علیه السلام ساخته می شود. شیعیان عموماً از این تسبیحها استقبال می کنند، زیرا بنا بر روایات، در دست داشتن آن حتی بدون ذکر توصیه شده است. ۲) تسبیح شاه مقصود که آن را در افغانستان می سازند و سنگ آن از معادنی در منطقه قندهار به دست می آید. به این تسبیح ــ که معمولاً به رنگ سبز روشن است ــ تسبیح پادزهری هم می گویند، زیرا سنگ آن، بنا بر مشهور، خاصیت زهرکِشی دارد. رنگهای سفید و قرمز این تسبیح بندرت یافت می شود. ۳) تسبیح یمانی ساخت یمن که از عقیق است. ۴) تسبیح عین الهِرّه (چشم گربه) که از نوعی سنگ در هندوستان ساخته می شود. ۵) تسبیح کهربایی که آن را از صمغ گیاهان می سازند و چون با گردانیدن در دست و مالش، برق ساکن در خود ذخیره می کند به آن کهربایی می گویند. این تسبیح دوگونه است: نوع آتشگیر که به آن بارقه می گویند و نوع دیگر که به آب حیات شهرت دارد. ۶) تسبیح چشم بلبل که مهره های آن خالهایی به غیر رنگ خود دارد. ۷) تسبیح نقره کوب که دانه های آن از یسر است و بر روی آن میخهای کوچک نقره ای برای زینت کوبیده اند. ۸) تسبیح جوینی و علی مرادی یا شاه علی مرادی که با سنگ قرمزی که از منطقه جوین به دست می آمد، ساخته می شد و امروزه دیگر ساخته نمی شود. ۹) تسبیحی معروف به کار عبدالله که قبلاً درویشی بدین نام در کرمانشاه آن را می ساخت و مخلوطی از گِل و براده های طلا و نقره بود. تسبیح به عنوان سوغات در اغلب زیارتگاهها و شهرهایی که برای مسلمانان اهمیت دینی دارند، تسبیح ــ در کنار مهر ــ از انواع سوغاتها به شمار می آید و ازاین رو خرید و فروش تسبیح و مشاغلی همچون تسبیح بندی در آن شهرها رواج دارد. تسبیح در ادبیات فارسی در ادبیات فارسی، دانه های تسبیح را که نشان دهنده زهد و پارسایی یا ریا و تظاهر به مسلمانی است، گاه به دانه هایی تشبیه کرده اند که با آن ها مرغان (جویندگان راه حق) را جلب و شکار می کنند. گاه نیز آن را با زنّار ــ که نشانه مسیحیت تلقی می شده ــ در تقابل قرار داده اند. ازینرو، «تسبیح گسلیدن» و «زنار بستن» کنایه از نامسلمانی و کفر، و در ادبیات عرفانی کنایه از رها کردن اسلام صوری و ریایی است. ترکیباتی از کلمه تسبیح در ادبیات فارسی وجود دارد، مانند «تسبیح خانه» به معنای عبادتگاه و «تسبیح شمار» به معنای زاهد. تسبیح در فرهنگ عامه در فرهنگ عامه، اگر شکلی شبیه مهره های تسبیح، بر آش نذری نقش ببندد، علامت قبولی نذر است. همچنین، بر اساس باورهای عامیانه، اگر بند تسبیح کسی به طور ناگهانی و بی هیچ علت معلومی پاره شود صاحبش به مراد خود خواهد رسید. احکام تسبیح تهیه تسبیح از جنس تربت امام حسین علیه السّلام و شمارش تسبیحات حضرت فاطمه سلام اللّه علیها، بلکه گفتن هر ذکری با آن و حتّی گردانیدن آن در دست هرچند بدون ذکر، مستحب است. ← استخاره با تسبیح از انواع استخاره، استخاره با تسبیح است. فهرست منابع (۱) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲ . (۲) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ . (۳) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش . (۴) محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱ . (۵) عبدالرحمان بن احمد جامی، غزلیّات مولانا نورالدّین عبدالرّحمن جامی، چاپ بدرالدّین یغمائی، (تهران) ۱۳۶۸ ش . (۶) حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ـ۱۳۵۴ ش . (۷) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش . (۸) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش . (۹) دائرة المعارف الاسلامیة . (۱۰) دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ـ، ذیل «تسبیح» (از مهدی حائری و پرویز ورجاوند) . (۱۱) دهخدا . (۱۲) محمودبن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء فی مرتّب الحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش . (۱۳) سلمان بن محمد سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی، چاپ عباسعلی وفایی، تهران ۱۳۷۶ ش . (۱۴) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸ . (۱۵) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش . (۱۶) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشّوارد، قم ۱۴۰۳ . (۱۷) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش . (۱۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش . (۱۹) محمدبن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ ش . (۲۰) رحیم عفیفی، فرهنگنامة شعری، تهران ۱۳۷۲ ش . (۲۱) علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳) . (۲۲) محمد قزوینی، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، سال ۲، ش ۵ (دی ۱۳۲۴) . (۲۳) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره ، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش . (۲۴) مجلسی، بحارالانوار . (۲۵) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ . (۲۶) الموسوعة العربیّة المیسّرة، زیرنظر محمد شفیق غربال، قاهره ۱۹۶۵ـ۱۹۸۷، چاپ افست بیروت . (۲۷) احمدبن محمد میدانی، السّامی فی الاسامی، عکس نسخة مکتوب به سال ۶۰۱ هجری قمری محفوظ در کتابخانة ابراهیم پاشا (ترکیه)، تهران ۱۳۴۵ ش . (۲۸) احمدبن علی نسائی، سنن النسائی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ . (۲۹) الیاس بن یوسف نظامی، سبعة حکیم نظامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۳ ش . (۳۰) رضا قلی بن محمد هادی هدایت، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۸، چاپ افست تهران .
[ویکی شیعه] تَسْبیح یا سبحان الله، منزه دانستن خدا از آنچه شایسته او نیست؛ یاد کردن خداوند به پاکی.
بالاترین ذکر برای تسبیح خدا، گفتن سبحان الله است. تسبیح، مستحب است و بهترین زمان آن، هنگام طلوع و غروب خورشید است.
در قرآن هفت سوره با تسبیح خدا شروع می شوند و به مُسَبِّحات معروف اند. تسبیحات حضرت زهرا (س) نیز از مشهورترین ذکرهای شیعی است که در روایات بسیاری بر آن تأکید شده است.
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است
تسبیح در لغت به معنای خدا را به پاکی یاد و وصف کردن او را از هر گونه بدی و هر آنچه شایسته او نیست، دور و مبرا دانستن (تنزیه) است و به معنای ذکر و نماز نیز آمده است. مفهوم تسبیح گذشته از کاربرد بسیار آن در قرآن و احادیث و روایات در عرفان اسلامی نیز مطرح است.
واژه تسبیح در قرآن دو بار در حالت مضاف و واژه های هم ریشه با آن نود بار بکار رفته است که از آن میان بیشترین کاربرد را واژه سبحان دارد. پنج سوره مدنیِ؛ سوره حدید، سوره حشر، سوره صف، سوره جمعه، سوره تغابن و دو سوره مکی؛ سوره اسراء و سوره اعلی با واژه های هم ریشه با تسبیح آغاز می شوند؛ به این سوره ها «مسبّحات» می گویند.
مضمونی که در آیه های قرآنیِ مرتبط با تسبیح بسیار جلب توجه می کند، تسبیح گویی موجودات است. به بیان قرآن چیزی نیست که به تسبیح خدا مشغول نباشد ولی آدمیان به تسبیح موجودات پی نمی برند.(سوره اسراء: 44) از جمله مصادیق تسبیح کنندگان اند: آسمانها و زمین و هر چه در آنهاست. کوهها و پرندگان که همراه با داود علیه السلام و در حالی که مسخَّر او هستند، به تسبیح مشغول اند. فرشتگان و حاملان عرش الاهی که خود را «مسبِّحون» می خوانند و در اعتراض به آفرینش انسانِ فسادانگیز و خونریز به تسبیح گو بودن خود افتخار می کنند. در آیه ای هم از تسبیح گویی فرشتگان در کنار آمرزش خواهی آنها برای اهل زمین سخن رفته است.
از مضامین شایان ذکر در آیه های مرتبط با تسبیح، نسبت تسبیح گویی باایمان ورزی است. قرآن در کنار ایمان از تسبیح گویی یاد می کند و از کسانی سخن می گوید که هیچ چیز آنان را از ذکر خدا بازنمی دارد و بامداد و شامگاه به نیایش و تسبیح او مشغول اند. بکار رفتن مضمون تسبیح در سه آیه از چهار آیه سجده مرجوع کنید بهید ربط وثیقِ اهل تسبیح بودن با بندگی و ایمان ورزی است. حضرت موسی علیه السلام از خدا می خواهد که برادرش هارون را همراه و یاور او سازد تا خدا را تسبیح بسیار گویند و به یاد او باشند (سوره طه: 33) و سوره یونس علیه السلام در ظلمات ندا در می دهد که «لااله الاّ انت سبحانک إِنّی کُنْتُ من الظالمین» (سوره انبیاء: 87)؛ بنابر قرآن اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود تا روز بعث در شکم ماهی می ماند.(سوره صافات: 143، 144)
در قرآن بارها به تسبیح گویی امر شده است. خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و برخی دیگر از انبیا را به تسبیح گویی امر کرده و از ایمان آورندگان خواسته است که صبح و شام او را تسبیح گویند.(سوره احزاب: 42) زکریای پیامبر نیز قوم خویش را به تسبیح گویی مدام فرامی خواند.(سوره مریم: 11)
تفلیسی در وجوه قرآن (ص53) بر آن است که تسبیح در قرآن دو وجه معنایی دارد: خدا را به پاکی یاد کردن و انشاءاللّه گفتن. او برای وجه اخیر آیه 28 سوره قلم را شاهد آورده است. فیروزآبادی نیز در تقسیم بندی خود 31 وجه معنایی برای کاربرد تسبیح در قرآن برشمرده است. برای واژه سبحان هم ــ که به همان معنای تسبیح است اما در حالت اسمی نه مصدری ــ تفلیسی کاربردهایی چون پاکی و بری بودن از عیوب، شگفتی و نماز را در قرآن تشخیص داده است.
مفسران در تفسیر آیات مرتبط با تسبیح، گذشته از شرح معنای لفظی تسبیح متناسب با آیه موردنظر و نقل اقوال و روایات مختلف، مطالبی بیان کرده اند. طبری در جایی این نظر را نقل کرده که تسبیح، نماز فرشتگان است و در تفسیر آیه 41 سوره نور دو قول آورده است: نماز برای انسان است و تسبیح برای دیگر مخلوقات، نماز برای انسان است و تسبیح برای همة موجودات. به نظر شیخ طوسی، تسبیح در مورد موجودات عاقل به همان معنای لفظی است اما در مورد حیوانات و جمادات عبارت است از دلالت آنها بر وحدانیت خدا و صفات او زمخشری در تفسیر آیه 98 سوره حجر، تسبیح را «فزع الی اللّه» معنی کرده و گفته است که مراد ذکر دائم و کثرت سجود است.
[ویکی فقه] تسبیح (ابهام زدایی). تسبیح ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تسبیح (قرآن)، به معنای تنزیه خداوند تعالی و دارای کاربرد قرآنی• تسبیح (ذکر)، گفتن (سبحان اللّه) و مانند آن از اذکار دلالت کننده بر تنزیه خداوند• تسبیح (مهره)، مهره هایی به رشته کشیده شده برای شمارش ذکر و دعا
...
[ویکی شیعه] تسبیح (ابهام زدایی). تسبیح ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد.
[ویکی فقه] تسبیح (ذکر). به گفتن (سبحان اللّه) و مانند آن از اذکار دلالت کننده بر تنزیه خداوند و همچنین به دانه های به نخ کشیده شده جهت گفتن ذکر خداوند تسبیح گفته می شود. از این عنوان در باب صلات سخن رفته است. در این مقاله از معنای اول بحث می شود.
تسبیح به معنای نخست بر ذکرهایی اطلاق می شود که با تسبیح و تنزیه خداوند آغاز می گردد، مانند تسبیحات اربع و ذکرهای رکوع و سجود.
تسبیح در رکوع و سجود
در اینکه در رکوع و سجود، تنها تسبیح لازم است یا مطلق ذکر کفایت می کند، اختلاف است. قول اوّل منسوب به مشهور است؛ بلکه بر آن ادّعای اجماع شده است. بنابر قول به وجوب تسبیح، در مقدار لازم آن اختلاف است. برخی مطلق تسبیح را کافی دانسته اند هرچند با گفتن یک بار (سبحان اللّه)؛ لیکن برخی دیگر یک بار تسبیح کبری (سبحان ربّی العظیم و بحمده، سبحان ربّی الأعلی و بحمده) را کافی دانسته اند. گروهی، بلکه بسیاری از فقها سه بار تسبیح صغری (سبحان اللّه) یا یک بار تسبیح کبری را کافی دانسته اند. از بعضی نیز وجوب سه تسبیح کبری نقل شده است.
تسبیح در دو رکعت آخر نماز
نمازگزار در رکعت سوم و چهارم نماز واجب بین خواندن حمد و ذکر تسبیح مخیر است.در افضلیت هریک از حمد و تسبیح بر دیگری یا عدم افضلیت، اختلاف است.گروهی برای امام، حمد را افضل از تسبیح دانسته اند؛ بلکه این قول به مشهور نسبت داده شده است. برخی هیچ یک از آن دو را بر مأموم واجب ندانسته اند. بعضی، تنها حمد و بعضی دیگر تنها تسبیح را بر مأموم واجب دانسته اند. اقوال دیگری نیز در مسئله وجود دارد.
مقدار واجب تسبیح
...
[ویکی شیعه] تسبیح (سبحه). تَسْبیح، (به عربی: مَسْبَحه یا سُبْحَه)، مهره هایی به نخ یا رشته کشیده شده که برای به خاطر سپردن شماره اذکار به کار می رود. در بسیاری از ادیان جهان، از تسبیح برای شمارش اذکار استفاده می شود.
به اعتقاد شیعیان، حضرت زهرا(س) از نخستین کسانی بود که در اسلام از تسبیح استفاده کرد. نزد شیعیان تسبیح تربت امام حسین(ع) ارزش معنوی بالایی دارد. از مشهورترین کاربردهای تسبیح نزد شیعیان قرائت تسبیحات حضرت زهرا (س) پس از نماز است. کاربردن تسبیح در استخاره از دیگر موارد استفاده از این شیءاست.
رنگ، اندازه و جنس دانه های تسبیح متنوع است و یکی از سوغات اماکن مقدس نیز به شمار می آید.
[ویکی فقه] تسبیح (قرآن). تسبیح به معنای تنزیه خداوند تعالی و یکی از الفاظ آن «سبحان الله» می باشد؛ که بیانگر تنزیه خداوند از شریک و فرزند یا هر صفتی است که سزاوار ذات پاک او نیست.
تسبیح واژه ای عربی، مصدر باب تفعیل از ریشهٔ «سبح»، است.
← مقاییس اللغه
در فرهنگ قرآن «تسبیح» به معنای منزه دانستن و تنزیه خدای تعالی است. علامه طبرسی در مفهوم تسبیح می گوید:«التسبیح: تنزیه الله تعالی عن السوء و عمالا یلیق به و السبوح: المستحق للتزیه و التعظیم... و سبحان، اسم المصدر. قال سیبوبه: سبحان الله معناه برائة الله من کل سوء و تنزیه الله... و هو مشتق من السبح الذی هو الذهاب و لایجوز ان یسبح غیر الله و ان کان منزها لانه صار علما فی الدین علی اعلی مراتب التعظیم التی لایستحقها سواه، کما ان العبادة هی غای فی الشکر لا یستحقها سواه».تسبیح پاک شمردن خداوند است از بدی و آنچه در خور شأن او نیست و سبوح سزاوار تنزیه و تعظیم می باشد... و سبحان اسم مصدر است. سیبویه گفته است معنی سبحان الله پاک شمردن خدا است از هر زشتی و منزه دانستن خدا... و آن تسبیح از ماده (سبح) ریخته شده است که بمعنی رفتن است و جایز نیست که غیر خدا تسبیح شود هر چند که مبرای از عیب باشد زیرا آن کلمه علم شده است در دین برای بالاترین مراتب تعظیم و آن غیر خداوند را نشاید همان گونه که عبادت نهایت شکر است و غیر خدا مستحق آن نیست. شیخ فخر الدین الطریحی در مجمع البحرین می فرماید:التسبیح " الاصل فیه التنزیه والتقدیس والتبرئة من النقائص،اساس تسبیح، تنزیه و تقدیس خدا از هر نقصی است. سبحان نیز مترادف با تسبیح و به معنای تنزیه خدای تعالی از هر بدی است.«سبحان براءة الله من کل سوء، وتنزیه الله» علامه طباطبایی در المیزان فرموده است: تسبیح مصدر فعل (سبح) است ، به معنای منزه داشتن است ، وداشتن خدا به این است که هر چیزی را که مستلزم نقص و حاجت و ناسازگاری با ساحت کمال او باشد از ساحت او نفی کنی ، و معتقد باشی که خدای تعالی دارای چنین صفات و اعمالی نیست. آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می نویسد: حقیقت تسبیح عبارت است از نفی هر گونه عیب و نقص و گواهی همه موجودات جهان به پاکی ذات مقدس او از هر گونه عیب و نقص یا به خاطر این است که آنچنان نظم و حساب و حکمت و عجائب و شگفتیها در نظام همه آنها به کار رفته که جملگی با زبان حال ذکر حق می گویند وتسبیح و ثنای او می خوانند و فریاد می کشند که آفریدگار ما قدرتش بی انتها و حکمتش بی پایان است.
کاربرد تسبیح در قرآن
تسبیح در آیات مختلف قرآن به معنای تنزیه از توصیف، تنزیه از شریک، تنزیه از فرزند داشتن، تنزیه از آنچه در اقوال و اذهان آید، حمد و ستایش به همراه تنزیه و تعجب به همراه تنزیه آمده است.
← تنزیه از توصیف
...
[ویکی فقه] تسبیح (مهره). تسبیح (مهره)، به مهره هایی به رشته کشیده شده برای شمارش ذکر و دعا گفته می شود. تسبیح به این معنی، میان فارسى زبانان رایج است و در عربی به آن (سبحه) گفته مى شود.
تَسْبیح، یا سبحه، رشته ای از گره، دانه های گیاهی، مهره های سنگی و سفالی که با آن شمار ذکرها، اوراد و جز آن ها را نگاه می دارند. سُبحه به نماز مستحب، همچنین به ذکر، و دانه هاى به نخ کشیده شده جهت گفتن ذکر گفته می شود.
لسان العرب، واژه «سبح»، ج۲، ص۴۷۳.
نظرات مختلفی دربارۀ واژۀ تسبیح (در عربی سُبحه و مُسْبَحه) وجود دارد: برخی این واژه را تصحیف تسلیخ و تشلیخ (به معنای سجاده و جانماز ) و از غلط های مشهور می دانند.
هدایت، رضاقلی، ج۱، ص۲۶۹، انجمن آرای ناصری، تهران، ۱۲۸۸ش.
علامه قزوینی برای کاربرد واژۀ تسبیح/تسابیح در ادبیات عرب به نسخه خطی دیوان ابونواس استناد کرده است.
ابونواس، دیوان، ج۱، ص۱۲، بیروت، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
...

معنی کلمه تسبیح در ویکی واژه

خدا را به پاکی یاد کردن.
سبحان الله گفتن.
در فارسی دانه‌های به رشته کشیده شده‌ای که هنگام ذکر و دعا در دست گیرند.

جملاتی از کاربرد کلمه تسبیح

الا ای پیر زردشتی به من بربند زناری که من تسبیح و سجاده ز دست و دوش بنهادم
سوره حَشْر سوره ۵۹ از قرآن است و ۲۴ آیه دارد. سوره حشر از سوره‌های هفت گانه «‌مُسَبِّحات‌» است که با تسبیح و نیایش الهی یعنی «‌سَبَّحَ لله‌» آغاز می‌گردد.
«خدای تعالی با چیزی بهتر از تسبیح زهرا تمجید و عبادت نشده‌است زیرا اگر بهتر از آن چیزی بود، رسول خدا آن را به فاطمه می‌آموخت.»
باز مانند ملایک همه شب از تسبیح بس رود بی مه رویت بفلک فریادم
اریس تبریز در چهار نوع اریس کاکائویی، شیری، ترد و تسبیحی که ظاهری شبیه به دانه‌های تسبیح دارد، طبخ می‌گردد.
بشکنم ناقوس و تسبیحی به دست آرم، ولی چون کنم با این که زنار از میان می رویدم
درسال ۱۳۷۶ به تهران بازمی‌گردد و فیلم مستند "داستان تسبیح" را در شبکه۴ سیما می‌سازد و در بخش فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی اشتغال می‌ورزد.
فاطمه تسبیحی با نخ پشمی درست کرده بود و با آن ذکرها را می‌شمرد. وقتی که حمزه کشته شد، فاطمه از خاک قبر حمزه تسبیح ساخت و همین سیره بعدها ادامه یافت تا اینکه تسبیح را از تربت حسین بن علی ساختند. جعفر صادق در این باره گفته‌است: «ثواب ذکر با تسبیح تربت امام حسین ۷۰ برابر است.»
ناقوس نوازم که مناجات بت اینست در حلقهٔ تسبیح شماران گذرم نیست
که غرض تسبیح ظاهر کی بود دعوی دیدن خیال غی بود
دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار کو تسبیح افتاد ازکفم آن زلف چون زنار کو
بخش اول: تنها یک آیه است و مقدمه‌ای برای مباحث مختلف این سوره محسوب می‌شود و سخن از تسبیح و تنزیه عمومی موجودات در برابر خداست.
کیمیای سعادت، فصل هشتم، در شناخت معنی تسبیحات چهارگانه
اریس، ریس یا سۆت شیرنی‌سی یکی از شیرینی‌های محلی تبریز است. اریس را از شیر، شکر، وانیل، پسته و کاکائو درست می‌کنند. اریس دارای انواع کاکائویی، تسبیحی و… می‌باشد.
چو بادند پنهان چالاک پو چو سنگند خاموش و تسبیح گو
از آیات قرآنی به دست می‌آید که همه فرشتگان (که عزرائیل یکی از آن‌هاست) در هنگام انجام دادن مأموریت نیز خداوند را عبادت و تسبیح می‌کنند و این‌گونه نیست که در یک زمان خاصی وظیفه و مأموریت قبض روح را انجام داده و در زمان دیگر به تسبیح و عبادت بپردازد، بلکه عبادت او همان انجام دادن وظیفه اوست.
ز خرقه و سجاده و تسبیح گذشتم در کشف و کرامات توکلت علی‌الله
زکف سررشته زنار را دادم، ازین غافل که چون تسبیح، تشویش من از صد رهگذر خیزد
با این وجود، سیمور و کرانمر برای پیشبرد اصلاح دین برنامه‌ریزی کردند. در ماه ژوئیه، کتاب موعظه منتشر شد که همه روحانیون از آن روز یکشنبه‌ها موعظه می‌کردند. موعظه‌ها در محتوای خود صریحاً پروتستانی بودند و آثار، تصاویر، دانه‌های تسبیح، آب مقدس، شاخهٔ نخل‌ها و دیگر «خرافات پاپیستی» را محکوم می‌کردند. همچنین با آموزش جمله «ما فقط با ایمان، آزادانه و بدون اعمال نیک، پرهیزگار شمرده می‌شویم» مستقیماً با کتاب پادشاه در تضاد بود. علی‌رغم مخالفت‌های گاردینر، که قانونی بودن این تصمیمات با وجود دور زدن پارلمان و مجمع را زیر سؤال می‌برد، پرهیزگاری از طریق ایمان به عنوان یکی از آموزه‌های اصلی کلیسای انگلیس تبدیل شده بود.
دگر ملایکه میدان مسبحان سپهر که ذکر هر یک تسبیح نام پاک خداست