خصایص. [ خ َ ی ِ ] ( اِ ) خَصائص ، خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواریها. ( از ناظم الاطباء ) : این کلمتی چند موجز از خصایص ملک و دولت... تقریر افتاد. ( کلیله و دمنه ).و یکی از خصایص آن حضرت... آن است که وفات خلفاء آنجا که اتفاق افتاد. ( کلیله و دمنه ). حق تعالی او را بخصایص ادب و میل بمعالی آراسته کرده بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ). همگنان مجتمع الهمة و متفق الکلمة گشتند که اهلیت و استحقاق سروری و خصایص بهتری و مهتری جز ناصرالدین سبکتکین را نیست. ( ترجمه تاریخ یمینی ). شمایلی که نیاید بوصف در اوهام خصایصی که نگنجد بذکر در افواه.سعدی.
( اسم ) جمع خصیصه خاصیتها اختصاصات شایستگیها سزاواریها .
معنی کلمه خصایص در دانشنامه آزاد فارسی
خَصائِص (جمع خصیصه، به معنی صفات و ویژگی ها) نام رشته ای از کتاب های مربوط به فضایل اختصاصی پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع)؛ مانند الخصائص الکبری تألیف جلال الدین سیوطی ( ـ۹۱۱ق)، به عربی؛ خصائص امیرالمؤمنین، تألیف احمد بن شعیب نسائی ( ـ۳۰۳ق)، به عربی؛ خصائص امیرالمؤمنین (ع)، از سید رضی ( ـ۴۰۶ق)، به عربی؛ خصائص امیرالمؤمنین من القرآن، تألیف حاکم حسکانی (نیمۀ اول قرن ۶ق)، به عربی؛ الخصائص الفاطمیّه، از شیخ ملا محمدباقر کجوری واعظ تهرانی (۱۲۵۵ـ۱۳۱۳ق) به فارسی؛ الخصائص الحسینیّه، تألیف شیخ جعفر شوشتری نجفی ( ـ۱۳۰۳ق) به عربی؛ الخصائص الزینبیّه، از نورالدین موسوی جزایری به فارسی. همۀ این آثار بارها چاپ و منتشر شده است.
معنی کلمه خصایص در ویکی واژه
خصائص جِ خصیصه ؛ شایستگیها، ویژگیها.
جملاتی از کاربرد کلمه خصایص
من فکر میکنم آن هنرمندی که بدون داشتن یک ادراک جهانی صرفاً خود را مقید در محدودهٔ زمان و مکان میکند هم کمبودهایی دارد. من بیشک به این مسئله که هر ملت دارای خصایص ویژهای است و هنرمند موظف است که به نمایش آن خصایص برخیزد ایمان دارم. اما با این وجود، به عنوان یک کارگردان تئاتر، [باید] از مفهوم کلی برخورد [انسان با انسان] پاسخ بگویم و راهی باز کنم برای آن که ملت من بتواند آن ویژگیهای خاص خود را آنگونه محکم و استوار نشان بدهد که من در مرحلهٔ نمایش و بر صحنه آوردنش احساس رضایت کنم.
بر تو صادق خصایص بوذر در تو ثابت مکارم سلمان
بدعتی تو منه در این مدت که بود از خصایص تو بدیع
چون بشنود خصایص عدلش خجل شود آن کس که شرح سیرت نوشیروان دهد
از خصایص ذکر آنست که ذکر ما را در مقابلۀ ذکر خویش نهادست گفت فَاذْکُرونی اَذْکُرُکُمْ.
ب) منحصراً در سیر اسکیزوفرنی، اختلالی خلقی با خصایص روانپریشانه، سایر اختلالات روانپریشانه، یا یکی از اختلالات نافذ رشد پیدا نشده باشد، و ناشی از اثرات جسمی مستقیم یک بیماری طبی عمومی نباشد.
و قرب بنده نبود بحق مگر ببعدش از خلق و این از صفات دلها بود بیرون احکام ظواهر و قرب حق سبحانه بعلم و قدرت بهمگنانست خاص و عام و بلطف و تصرّف خاص مؤمنانرا و بخصایص تانیس مختصّ بود اولیا را. قالَ اللّهُ تَعالی: وَنَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیهِ مِنْکُمْ وَلکِنْ لاتُبْصِرونَ. وَنَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْل الوَرید. دیگر جای گفت: وَهُوَ مَعَکُمْ اَیْنما کُنْتُمْ. دیگر گفت: مایَکُونُ مِن نَجْوی ثَلثَةٍ اِلّا هُوَ رَابِعُهُم. و هرکه قرب حق او را تحقیق گردد دوام مراقبت ویرا لازم آید، برای آنک برو نگاهبانان تقوی اند پس نگاهبانان حرمت و وفا پس نگاهبانان شرم. واندرین معنی گفته اند شعر:
همصدایی مردم با ابی در کنسرتهایش نیز جزو خصایص منحصر به فرد این خواننده محسوب میشود، تا جایی که او را جزو اولین خوانندگان فارسیزبانی دانستهاند که به این همخوانی اهمیت داد و حتی آن را در آلبوم کنسرتهایش ضبط و پخش کرد.
از منسجمترین و ماندگارترین رسوم عزاداری مردم ملکشاهی مراسم چمر است که معمولاً برای افراد سرشناس و بزرگان انجام میگیرد و غالباً در این مراسم از عموم ایلات و طوایف استان دعوت میشود و گروههایی از شعرا در مدح بزرگان و خصایص نیک متوفی اشعاری بر زبان میرانند و برخی دیگر هم این اشعار را همخوانی میکنند.
اگرچه از میانرفتن تمام آثار ابومخنف، بررسی مستقیم آثار وی و نقد و ارزیابی محتوای آنها را نامیسر ساخته و حتی داوری جدی و استوار در باب شخصیت علمی خود او را نیز دشوار میسازد. اما میتوان از طریق وارسی مقتلالحسین او، یعنی کتابی که بخش عمدهای از آن توسط طبری برجای مانده و به دست ما رسیده است؛ همچنین به یاری پراکندههایی از روایات وی در منابع روایی و تاریخی قرون اولیه، تا حد زیادی هم به خصایص روششناختی ابومخنف در گردآوری و تنظیم و تدوین اخبار و حوادث تاریخی پی برد و هم بر عرصههایی از شخصیت وی وقوف یافت.
به کوه آن همه کان چیست دانی و گوهر فلک خصایص جودش نموده در خار است
آنها روابط بین فردی مخدوشی دارند و ممکن است اعمال نامناسبی از آنها سر بزند. در نتیجه، آدمهایی منزوی اند و دوستی ندارند یا بسیار کم دارند. این گونه بیماران ممکن است برخی از خصایص اختلال شخصیت مرزی را هم از خود نشان دهند و در واقع میشود این دو تشخیص را همزمان نیز در کسی مطرح کرد. بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی اگر تحت فشار روانی واقع شوند، ممکن است از حال عادی خارج شوند و علایم روانپریشی پیدا کنند، اما مدت این علایم معمولاً کوتاه است. در حالات شدید، بی لذتی و افسردگی شدید هم ممکن است وجود داشته باشد.
و از خصایص ذکر یکی آنست که بوقت نبود که هیچ وقت نبود از اوقات الّا که بنده مأمورست بذکر خدای تعالی اِمّا فرض و اِمّا مستحب، و نماز اگرچه شریفترین عبادتها است وقتها بود که روا نبود اندرو و ذکر دل دائم بر عموم احوال واجب آید.
نبرد ورزشی و سلحشورانه برترین خصایص انسانی را بیدار میکند. رقابت کنندگان را از هم جدا نمیکند، بلکه در تفاهم و احترام متحد میکند. همچنین به اتحاد کشورها در سایه صلح کمک میکند. به همین دلیل است که مشعل المپیک نباید هرگز خاموش شود."
رب العالمین گفت: آن کاریست که در ازل من خواستم، قضایی که من کردم، حکمی که من راندم، لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا فریشتگان را فرستادم آرام دلها را و بشارت مؤمنانرا، امّا نصرت دادن کار الهیّت ما است و خصایص ربوبیّت ما، وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. همچنین رسولان را از بهر دعوت فرستادم و هدایت بعنایت ماست، إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ! کسب بنده تقدیر کردم و سبب ساختم اما روزی دادن و رسانیدن بر ماست وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُها.
ابرهارد یکم ۲۴ فوریه سال ۱۴۹۶ میلادی در قلعه توبینگنن در اثر تب، اسهال خونی و زخم مثانه درگذشت تا بدون داشتن فرزند مشروعی جایگاهش بر اساس پیمان مونزینگن به پسر عمویش با عنوان ابرهارد دوم برسد. او در ابتدا در کلیسای سنت پتر دفن گردید و سپس به کلیسای توبینگن منتقل گشت. گفته میشود به جهت خصایص و اقداماتش نامی نیکو از او تا به امروز به یادگار ماندهاست.
عین وجودش نفس وجوب شد و انحای عدم از او مسلوب؛ تا حقیقت بسیطه آمد. تعالی شانه عن ذلک بل احاط علما و قدرا وهویت محیطه. نقص امکان با کمال وجوب مقابل افتاد تا سلب نقایص کرد و ثبت خصایص.
وی مدتی در ری و همدان توقف داشت و در قزوین علم آموخت و بدیعالزمان همدانی شاگرد اوست. به جز استادان دیگر از پدر خود نیز دانش بسیار آموخت. حریری صاحب مقامات اسلوب خود را از رسائل انیقه او اقتباس کردهاست. نوبتی نیز به زیارت خانه شد و در آنجا باز به علمآموزی پرداخت. از جمله کتب او که اکنون موجود است، کتاب الصاحبی است بنام صاحب بن عباد. این کتاب محتوی بحثهایی ذیقیمت در اصل زبان عربی و خصایص و اختلاف لهجههای عربی بنا بر اختلاف قبایل عرب است.
از خصایص زبان مازندرانی یکی گسترش دامنه لغات و مفردات و تعدد اسامی برای اشیا و موجودات ذیروح و بیروح است که در فارسی دری مطلقاً به این وسعت و گسترش دیده نمیشود. این وسعت دامنه لغات و مفردات زبان طبری به آن جهت است که چون در شمال این منطقه دریای خزر و در جنوبش رشته کوههای البرز قرار گرفته، لذا تنوع رستنیها و گیاهان و وجود حیوانات مختلف از پرندگان و چرندگان و ماهیان الزاماً سکنه این مرز و بوم را واداشت که لغات و مفردات بیشتری داشته باشند و حتی برای انواع مختلف درختان اسامی حیوانات در سنین مختلف و رنگها واژههای مشخص و متمایز به کار برند.
ز رهروان معارف منم درین عالم بود مرا ز خصایص درین هزار خصال