نقایص

معنی کلمه نقایص در لغت نامه دهخدا

نقایص. [ ن َ ی ِ ] ( ع اِ ) نقائص. ج ِ نقیصه. رجوع به نقیصه و نقائص شود :
کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنند
بری بود ز نقایص چو خالق سبحان.فرخی.

معنی کلمه نقایص در فرهنگ معین

(نَ یِ ) [ ع . نقائص ] (اِ. ) جِ نقیصه ، کاستی ها، عیب ها.

معنی کلمه نقایص در فرهنگ عمید

= نقیصه

معنی کلمه نقایص در فرهنگ فارسی

جمع نقیضه
(اسم ) جمع نقیصه. توضیح [تکمیل نقایص] صحیح نیست و بجای آن باید گفت : [ رفع نقایص ] صحیح است .

جملاتی از کاربرد کلمه نقایص

روشنفکر بلندپرواز و خودبزرگ بین است. از این رو همواره یک گرایش ناهشیار به اصلاح گرایی و ایجاد رفرم دارد، ادعای عظمت و جاودانگی می‌کند، خود را دانای کل می‌داند که باید معلم اخلاق دیگران باشد، همیشه به دنبال نقص زدایی از کار دیگران است در حالی که نقایص خود از نظرش دور می‌ماند و خود را صاحب رسالت و مأموریت برای تحول و دگرگونی وضع موجود و نجات بشریت از چالش‌ها می‌داند.
مطالعات نشان می‌دهد نقایص مادر زادی در نوزادانی که مادران آنها در زمان بارداری و مخصوصاً ۱۲ هفته اول بارداری فولیک اسید کافی دریافت کرده‌اند، تا ۷۰ درصد کاهش میابد.
ضایعه ساقه مغز عموماً-اما نه همیشه-به نقایص حرکتی دو طرفه اغلب همراه با اختلالات حسی، فلج اعصاب مغزی و عدم تعادل می‌انجامد.
و اتحاد میان هیچ دو چیز بیشتر از اتحاد میان آدمی و خودش نیست پس به این جهت، هر کسی خود را از همه چیز دوست تر دارد و معنی دوستی خود و دوستی دوام وجود خود کراهت تلف آن است و به این جهت، هر کسی که غافل از حقیقت مرگ است، مرگ را دشمن دارد اگر چه اعتقاد به ثواب و عقاب بعد از مردن نداشته باشد و از مردن هم المی به او نرسد مثل اینکه در خواب بمیرد، زیرا که گمان می کند که مرگ موجب معدوم شدن اوست، یا معدوم شدن بعضی از او و همچنان که دوام وجود خود در نزد هر کسی محبوب است، همچنین کمال وجود نیز مطلوب است و حقیقت آن نیز راجع به محبت خود او است، زیرا فقد کمال، نوعی نقص است در وجود و هر نقصی عدم است پس فقد کمال، عدم نوعی از وجود خود است بلکه تحقیق آن است که محبوب در هیچ موضعی نیست مگر وجود و همه صفات کمالیه راجع اند به وجود، همچنان که صفات نقایص راجع اند به عدم و چون هر فردی از افراد موجودات را نحو خاصی است از وجود، و تمامیت نحو وجودش به وجود بعض صفات کمالیه است، از برای آنکه آنها نیز از مراتب وجوداتند.
نقایص باز بر مقدار راهست از و تا چند منزل براله است
تقدیس از نقایص و اخلاط کون یافت قادر به خلع تن شد و حصن حصین گشاد
هم منزه ذات پاکش از ازل هم مبرا از نقایص وازخلل
دیوید ریکاردو حتی در این تجزیه و تحلیل به وجود تناقض بین دستمزد و سود پی برد که خود اساسی برای درک تضاد سرمایه‌داری به‌شمار می‌رود. دربارهٔ اهمیت این کتاب باید گفت که یکی از منابع سه‌گانه مارکسیسم را همین نظریه تشکیل می‌دهد که به نحوی انتقادی و خلاق از جانب کارل مارکس مورد استفاده قرار گرفت و در ضمن نقایص و کاستی‌های آن نشان داده شد.
اف-۱۰۰سی‌ها با وجود این که همهٔ نقایص اف-۱۰۰ای‌ها را داشتند، ولی بهترین راه حل موقت برای نیروی هوایی آمریکا بودند. موتور بهینه‌شدهٔ جی۵۷-پی-۲۱ کارایی را افزایش می‌داد، ولی هنوز مشکل واماندگی کمپرسور را داشت. نکتهُ مثبت اف-۱۰۰سی‌ها این بود که به خاطر سرعت بالا سکوی فوق‌العاده‌ای برای پرتاب بمب‌های هسته‌ای بودند.
کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنند بری بودز نقایص چو خالق سبحان
تمیز هر کمالی از نقایص دگر تمییز هر قلبی ز خالص
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی عملکرد ضعیفی را در معیارهای توجه و تمرکز بصری و کلامی و همچنین در یادآوری فوری رقم نشان می‌دهند که این نکته گویای آن است که نقایص مشاهده‌شده را نمی‌توان به نقص توجه یا حافظه کوتاه‌مدت نسبت داد. با این حال، عملکرد مختل بر روی معیارهای روان‌سنجی که برای ارزیابی عملکرد اجرایی مرتبه بالاتر فرض شده بودند، اندازه‌گیری شد. حافظه کاری و اختلالات چندوظیفه ای معمولاً مشخصه این اختلال هستند. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیز نقص در مهار پاسخ و انعطاف‌پذیری شناختی دارند از خود نشان می‌دهند.
پس چون بنده به حق عارف بود بر وحدانیت وی حکم تواند کرد؛ بدانکه وی تعالی یکی است که وصل و فصل نپذیرد و دوی بر وی روا نباشد، و یگانگی وی عددی نیست تا به اثبات عددی دیگر دو گردد یا وحدانیتش عددی بود و محدود نیست تا وی را ستّه جهات بود و هر جهتی را دیگر ستّه جهات باید و این اثبات اعداد بی نهایت باشد وی را مکان نیست و اندر مکان نیست تا به اثبات مکان متمکن بود و مکان را نیز مکانی باید و حکم فعل و فاعل و قدیم و محدث باطل شود، و عرضی نیست تا محتاج جوهری باشد و اندر دو حال اندر محل خود باقی نماند و جوهری نیست که وجودش جز با چون خودی درست نیاید، طبعی نیست تا مبدأ سکون و حرکت باشد و روحی نیست تا حاجتمند بِنیتی باشد، و جسمی نیست تا اجزای مؤلَّف بود و اندر چیزها قوت و حال نیست تا جنس چیزها بود، و به هیچ چیز وی را پیوند نیست تا آن چیزِ جز وی وی را روا بود. بری است از همه نقصان و نقایص. پاک از همه آفات. متعالی از همه عیوب. ورا مانند نیست تا او با مانند خود دو چیز باشند. فرزند ندارد تا نسل وی اقتضای وصل واصل وی کند. و تغیر بر ذات و صفات وی روا نیست تا وجود وی بدان متغیر شود و اندر حکم متغیر چون تغیر باشد. موصوف است به صفات کمال، آن صفاتی که موحدان مر او را به حکم بصیرت و هدایت می اثبات کنند که وی خود را بدان صفت کرده است بری است از آن صفاتی که ملحدان وی را به هوای خود صفت کنند که وی خود را بدان صفت نکرده است. تعالی اللّه عما یقولُ الظّالمون.
به عون حواجه چه باشد گرش تمام‌ کنی که شد نقایص هستی همه ز خواجه تمام
نقایص راز خود داند که با اوست کمالی هم نبیند جز که از دوست