جوز

معنی کلمه جوز در لغت نامه دهخدا

جوز. [ ج َ ] ( ع مص ) گذشتن از جای و پس افکندن آنرا به رفتن از وی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) میانه چیزی. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ). وسط چیزی. ( غیاث اللغات ). || معظم چیزی. ج ، اجواز. ( منتهی الارب ). || ( معرب ، اِ ) از فارسی. ( جمهرة از المزهر ). گردو. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). چهارمغز. معرب گوز است که گردکان باشد. ( برهان ) ( المعرب جوالیقی ) :
تین انجیر و عنب انگور و بادام است لوز
جوز باشد گردکان بسر و رطب خرمای تر.بسحاق اطعمه.رجوع به شرح نصاب شود. || نارگیل. ( فرهنگ فارسی معین ).
جوز. ( اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. این ده در جلگه واقع و دارای هوایی معتدل است. سکنه آن 622 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، لبنیات ، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه جوز در فرهنگ معین

(جُ ) [ معر. ] (اِ. ) گردو.

معنی کلمه جوز در فرهنگ عمید

گردو.
* جوز بوا: [قدیمی] = * جوز بویا
* جوز بویا: ‹جوز بویه، جوز بو› (زیست شناسی )
۱. میوه ای که در غلافی مانند غلاف بلوط جا دارد و در طب به کار می رود.
۲. درخت این میوه که به اندازۀ درخت گردو اما برگ هایش کوچک تر و باریک تر است و در جاوه و بعضی شهرهای هندوستان می روید.
* جوز هندی: [قدیمی] = جوز بویا

معنی کلمه جوز در فرهنگ فارسی

گردو، گردکان، واحدش جوزه
( اسم ) گردو. یا جوز هندی . نارگیل .
دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد .

معنی کلمه جوز در دانشنامه آزاد فارسی

در عربی، به طور اعمّ به معنای میان و وسط و به طور اخصّ میوۀ گردو می باشد که از واژۀ پهلوی göz گرفته شده است. واژۀ جوز به همراه برخی کلمات، در برخی کتب گیاه ـ داروشناسی سنتی آمده است که به گیاهان گوناگونی اطلاق می شود. ازجمله: جوز أَرمانیوس (احتمالاً گیاه Linaria vulgaris)، جوزالارض/جوزالانهار/جوزالقَطاة (احتمالاً گیاه Sedum cepaea)، جوزالطیب/جوز بویا/بَوّا/بُوّا (درخت Myristica fragrans) که در عطاری های ایران به نام جوز هندی به فروش می رسد، جوز جَندم (معرب گوز گندم، درخت Garcinia mangostana و گاه برای نامیدن گلسنگی با نام علمی Lecanora esculenta)، جوز رومی (میوۀ درخت صنوبر: Populus nigra)، جوز السرو (میوۀ درخت سرو)، جوزالطرفاء (میوۀ درخت گز: Tamarix gallica)، جوزالقی (احتمالاً دانۀ Strychnox nux-vomica)، جوزالماثل (گیاه داتوره/تاتوره)، جوز هندی (نارگیل).

معنی کلمه جوز در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
گذشتن از محل با سیر در آن (قاموس - اقرب) از سیئات آنها می‏گذریم چون او و مؤمنان از کنار نهر گذشتند . طبرسی در ذیل آیه اول گوید: اصل آن از جواز و آن به معنی مرور از چیزی بدون مانع است. در قرآن به معنی اغماض و چشم پوشی است .

معنی کلمه جوز در ویکی واژه

گردو.
jowz

جملاتی از کاربرد کلمه جوز

جوز را در پوستها آوازهاست مغز و روغن را خود آوازی کجاست
جاه تو را ماندی ار سال و ماه چشمه خورشید به جوزاستی
وین عالم چون عجوزهٔ فانی را از آرزوی تو دردِ زَه بگرفته
خبرگزاری آنا از ابتدای اردیبهشت ۱۳۸۳ به‌عنوان سایت خبری دانشگاه آزاد اسلامی آغاز به کار کرده و پس از چند تغییرات مدیریتی و در سال ۱۳۹۱، موفق به اخذ مجوز رسمی خبرگزاری گردید. تا پیش از دریافت مجوز رسمی، باشگاه خبرنگاران دانشجویی (ایسکانیوز)، به عنوان رسانه رسمی وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی شناخته می‌شد.
در پیش تخت خدمت بخت تو را فلک بسته کمر به طوع چو جوزا کند همی
لویس جوزف ارنست پیکارد (۲۴ دسامبر ۱۸۲۱ – ۱۳ مارس ۱۸۷۷) سیاستمدار فرانسوی بود.
دی سانتو در انتخابات ۱۹۸۵ با اختلاف اندکی شکست خورد و با ۲۲۱ رای به جوزف کوردیانو نامزد لیبرال باخت.
ابوعلی جوزجانی گفت، رحمة اللّه علیه: «اَلْوَلیُّ هُوَ الفانی فی حالِه الباقی فی مُشاهَدَةِ الْحَقِّ، لَمْ یَکُنْ لهُ عَنْ نَفْسِه إخْبارٌ وَلامَعَ غیرِ اللّهِ قَرارٌ.»
در سال ۱۸۲۵ جوزیا دخترانش را به تور بزرگ اروپا از راه پاریس تا نزدیک جنوا برای دیدن عمه جسی برد، در سال بعد عمه و شوهرش به ما آمده و اِما و خواهرش فَنی را نزدیک جنوا بردند تا هشت ماه پیش آن‌ها بمانند. زمانی که پدرشان برای آوردن آن‌ها رفت، پسرعمویش کارولین داروین و چارلز داروین برادر کارولین را هم برد. نزدیک پاریس جایی بود که همهٔ آن‌ها قبل از برگشت به خانه همدیگر را در ژوئیه ۱۸۲۷ ملاقات کردند. او مشتاق ورزشهای خارج از خانه بود.
با این حال اکثر علمای مسلمان عقیده ندارند که این آیه مجوزی بر رابطه مقعدی باشد. آنان بر این باورند که حتی رابطه مقعدی با انگشت نیز حرام است.
روی عن ابی الجوزاء قال: لأن یجاورنی القردة و الخنازیر معی فی داری احبّ الیّ من ان یجاورنی صاحب بدعة، و لقد دخلوا فی هذه الآیة تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ الآیة.
دل نگهدار از فریب این عجوز بهر وصلش ز آتش حرمان مسوز
صوفی آن صورت مپندار ای عزیز همچو طفلان تا کی از جوز و مویز
بندگی را پیش یک بند قبات صد کمر بر بسته بر جوزا خوش است
دل او خوش کن و ز حقد بکاه باز خواه از عجوزه عذرِ گناه