عطاری

عطاری

معنی کلمه عطاری در لغت نامه دهخدا

عطاری. [ ع َطْ طا ] ( حامص ) شغل و عمل عطار. ( فرهنگ فارسی معین ). شغل و پیشه دوافروش. ( ناظم الاطباء ). عِطارة. ( از منتهی الارب ). رجوع به عطار و عطارة شود. || ( اِ ) دکان عطار. محل کسب عطار.( فرهنگ فارسی معین ). عطارخانه. رجوع به عطار شود.

معنی کلمه عطاری در فرهنگ فارسی

۱ - شغل و عمل عطار . ۲ - ( اسم ) محل کسب عطار عطار خانه .

معنی کلمه عطاری در دانشنامه عمومی

عَطّاری ها ( دواکده ) داروخانه و عطرفروشی های سده های میانه در جهان اسلام بوده اند که امروزه نیز ارزش داروشناسی خود را بیشتر بر پایهٔ ادویه و داروهای طب سنتی و گیاهی نگه داشته اند. از آنجا که گیاهان دارویی دارای عطر ( بوی ) ویژهٔ خود هستند این داروخانه ها به عطّاری شهرت یافته اند.
در ایران حدود ۸۰۰۰ گونه گیاهی موجود است که از این تعداد ۲۳۰۰ گونه جزء گیاهان معطر و دارویی هستند و از این تعداد ۴۵۰ گونه در عطاری های ایران به فروش می رسد. محصولات عطاری می توانند به عنوان طعم دهنده غذا مورد مصرف قرار بگیرند و در روند بهبود رژیم غذایی خانواده نقش داشته باشند.
عطاری ها ( دواکده ) ها خروار خر و مثقال فروش هستند. کارمندان دولت و پزشکان متخصص طب سنتی ایرانی معتقدند که تجویز دارو توسط دواکده ها ( عطارها ) شرعا و قانونا جرم، و حرام است. غافل از اینکه تا قبل از تاسیس سلامتکده های طب سنتی، همین عطاری ها و عطار های با وجدان و با سواد بودند که پرچم طب ایرانی را بالا نگه داشته بودند.

معنی کلمه عطاری در دانشنامه آزاد فارسی

عَطّاری
عَطّاری
از مشاغل سنتی در ایران و محل فروش گیاهان دارویی، عرقیات گیاهی و داروهای سنتی ترکیبی. پیشۀ عطاری که هنوز هم در شهرها و روستاها وجود دارد، شکل قدیمی داروخانه های امروزی است. عطاری از قدیم ترین پیشه های ایرانی است و عطاران از بانفوذترین مردمان در دوره های گوناگون تاریخ ایران بوده اند. در قدیم، شغل عطاری، به سبب کمبود پزشکان، شغلی هم پایۀ طبیب بوده است. عطاران داروهای گیاهی خود را به صورت الفبایی در قفسه ها می چیدند. در فهرست داروهای عطاران شماری نام جادویی، ازجمله باریلوقالن، جاوژین، چلقاق، حبق الفیل، خاماماسیان، دلاغ و ذراریح، به چشم می خورد که وجه تسمیۀ آن ها دانسته نیست. عطاران برای درنیامیختن نام این داروها، کتاب های قرابادین و تحفۀ حکیم مؤمن را مطالعه می کردند. غالب عطاری های محلی تهران در سرِ گذر ها دایر می شد. جز این، عطارهای سیار نیز، به ویژه در هفته بازارها، بساط خود را پهن می کردند. رشد و گسترش پزشکی مدرن از رونق کار عطاران کاست، اما با فروکش کردن تب فرنگی مآبی، دوباره پیشۀ عطاری چندی رونق گرفت.

جملاتی از کاربرد کلمه عطاری

باد هر جا برد ز کوی تو خاک بگشاید دکان عطاری
تومگر شانه زدی گیسوی مشکل افشان را که دراین شهر نمانده است دگر عطاری
باد، خاکی ز مُقامِ تو بیاوَرْد و بِبُرد آب هر طِیب که در کلبهٔ عطاری هست
بر سر چارسوی بازارش متمکن نشسته عطاریست
در راه یگانگی و مشغولی فارغ ز دو کون همچو عطاریم
باد غمازست و عطاری کند هر صبحدم آن تواناییش بین کز ناتوانی آمدست
گرچه عطاریم و بوی خوش دهیم خویشتن را به ز کس نشمرده‌ایم
در پیش چشمت کی کند قصاب قصابی دگر یا با وجود زلف تو عطار عطاری کند
گرچه عطاریم ما کاسرار راه عشق تو گاه پیدا کرده‌ایم و گاه پنهان گفته‌ایم
پیش عطاری یکی گِل‌خوار رفت تا خَرَد اَبلوج قند خاص زفت