جود

جود

معنی کلمه جود در لغت نامه دهخدا

جود. ( ع اِمص ) گرسنگی. مجدالدین گوید این معنی غریب است و جز در بیت هذلی در جای دیگر دیده نشده است. ( منتهی الارب ). || بخشش. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). دهش. سخاء. فیض. کرم. || رادی. جوانمردی. ( دهار ) ( یادداشت مرحوم دهخدا ). در بیت زیر استعاره از آب :
مبدع هر چشمه که جودیش هست
مخترع هرچه وجودیش هست.نظامی.سود رساندن بدانچه شایسته و سزاوار است بنحوی که نه غرضی از آن استشمام شود و نه اندیشه تقاضای عوضی پیرامون آن بگردد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( تعریفات ). || ( ص ، اِ ) ج ِ جواد، بمعنی سخی. || ج ِ جیدانة و جیداء. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به جواد و جیدانة و جیداء شود. || ( مص ) بزرگوار شدن. ( اقرب الموارد ). جوانمردی کردن. ( منتهی الارب ). || بخشیدن. ( اقرب الموارد ). بذل وبخشش کردن. سخی شدن. سخاوت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || غالب آمدن. || بسیاراشک گردیدن چشم. || بسیار آمدن باران. ( منتهی الارب ). نیک باریدن باران. ( تاج المصادر بیهقی ). || مردن یا نزدیک بمردن رسیدن. ( منتهی الارب ): جاد بنفسه ؛ مرد یا نزدیک به مردن رسید. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ). || تشنه گردیدن ، و به این معنی فعل آن مجهول بکار میرود. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه جود در فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) ۱ - بخشش ، کرم . ۲ - جوانمردی .

معنی کلمه جود در فرهنگ عمید

۱. کرم، بخشش، عطا.
۲. جوانمردی.

معنی کلمه جود در فرهنگ فارسی

کرم، بخشش، عطا، جوانمردی
( اسم ) ۱- بخشش کرم . ۲- رادی جوانمردی .

معنی کلمه جود در دانشنامه عمومی

جود (فیلم). جود یک فیلم انگلیسی به سبک period drama است که توسط Michael Winterbottom کارگردانی و فیلم نامه آن با اقتباس از رمان جود گمنام اثر توماس هاردی توسط حسین امینی نوشته شده است. موسیقی متن فیلم نیز توسط Adrian Johnston ساخته شده است. این فیلم در اواخر سال ۱۹۹۵ در ادینبرو و مکان هایی در کانتی دورهام شامل کلیسای جامع دورهام، دورهام، کالج اشوا، روستای بلنچلند و موزه بیمیش فیلمبرداری شد.
جود فاولی ( اکلستون ) جوانی روشن فکر از طبقه پایین جامعه است که در دوره ویکتوریا زندگی می کند و آرزوی تحصیل در دانشگاه را در سر می پروراند. اما همه شرایط علیه وی پیش می رود و او یک سنگ تراش می شود و مجبور به ازدواج با یک دختر کشاورز به نام ارابلا ( گریفیث ) می شود. اما همچنان رؤیای تحصیل در دانشگاه را در سر دارد و پس از چند ماه که همسرش به طور ناگهانی او را ترک می کند، او به شهر می رود. او باور دارد تحصیلات به راحتی برای مردی که سخت کار می کند موجود است. در آن جا او با دختر عموی زیبا و باهوش خود، سو براید ( وینسلت ) مواجه می شود و هر دوی آنها در مقابل بایدها و نبایدها قد علم می کنند. با وجود اینکه جود به سو سخت دل می بندد، سو بعد از اینکه جود دربارهٔ ازدواج ناموفقش با ارابلا به او می گوید تصمیم می گیرد که با فیلوتسن ( کانینگهام ) معلم سابق جود ازدواج کند. در این هنگام درخواست جود برای تحصیل در دانشگاه به علت وضعیت پایین اجتماعی اش رد می شود.
ازدواج سو و فیلوتسن موفق واقع نمی شود و سو از عرضه کردن خود به شوهرش چه از لحاظ جنسی و چه از لحاظ عشقی ممانعت می کند. سو، فیلوتسن را ترک کرد تا به جود بپیوندد و تن به یک زندگی سخت می دهد و همراه جود به سفر می پردازد تا جود بتواند به عنوان یک سنگ تراش گاه به گاه برای خود کاری دست و پا کند. ان ها به شدت عاشق یکدیگرند و در این میان سو دو بچه را بدون اینکه رسماً با هم ازدواج کرده باشند به دنیا می آورد. او حاضر نیست که ازدواج خود با جود را قانونی کند و اعتقادی به ازدواج روی کاغذ ندارد. در این حال جود متوجه می شود که ارابلا از او پسری به نام جود ( جویی ) دارد و ارابلا دیگر توان نگهداری از ان را ندارد؛ بنابراین جود به خانواده پدرش ملحق می شود تا با سو و خواهر و برادرخوانده هایش زندگی کند.
سو و جود به دلیل نداشتن رابطه مشروع نمی توانند برای مدت زیادی جایی را اجاره کنند. سو برای متقاعد کردن جویی به او می گوید چون تعداد ما زیاد است نمی توانیم مدت زیادی در یک جا ساکن بمانیم. روز بعد هنگامی که جود و سو به اقامتگاهشان بازمی گردند، جویی را در حالی می بینند که خود را حلق آویز کرده و خواهر و برادرخوانده های کوچک خود را نیز کشته است. ان ها همچنین کاغذی را روی دیوار می بینند که در ان نوشته شده بود: «چون تعداد ما خیلی زیاد بود. »

معنی کلمه جود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جود صفت نیکو است و در روایات به آن توصیه شده است. این عنوان به مناسبت در باب زکات و صوم به کار رفته است.
جود به معنای بخشش و مقابل بخل می باشد. از واژه جود به بخشش، بخشندگی، سخاوت، سخاء و سماحت نیز تعبیر آورده می شود.
تفاوت بین جود وسخاوت
برخی، جود را غیر از سخاوت دانسته و در تفاوت آن دو با یکدیگر گفته اند:جود بخشیدن قبل از سؤال است؛ لیکن سخاوت، عطا کردن بعد از سؤال می باشد. برخی دیگر گفته اند: جود، صفتی ذاتی و سخاوت صفتی اکتسابی است. از این رو، به خداوند جواد گفته می شود، لیکن سخی اطلاق نمی گردد؛ زیرا خداوند نعمتهایش را پیش از آنکه بندگان سؤال کنند به آنان عطا می کند. صفت جود از صفات بسیار با فضیلت است؛ زیرا در پرتو آن نیاز مؤمنی رفع می شود. در روایتی از رسول گرامی اسلام صلّی اللَّه علیه و آله آمده است: «خداوند جواد و بخشنده است و جود را دوست می دارد». بسیار جود کردن در ماه رمضان مستحب است. در روایتی از امام کاظم علیه السّلام آمده است: «جواد کسی است که آنچه خداوند از اموال، همچون زکات و خمس بر او واجب کرده، می پردازد».
مقالات مرتبط
• جود روایی• جود عقلی• جود عرفانی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
[ویکی فقه] جود (ابهام زدایی). جود ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: جود (اخلاق)، به معنای بخشش و بخشندگی یکی از فضائل اخلاقی که در علم اخلاق بحث شدهجود (عرفان)، بخشیدن بدون منّت ، یکی از اصطلاحاتی که در علم عرفان بحث شدهجود (حدیث)، مترادف سخا و مقابل بخل و یکی از برترین مکارم اخلاقی که در مباحث حدیثی بحث شدهجود (فلسفه)، یکی از اصطلاحاتی که در علم فلسفه بحث شده
...
[ویکی فقه] جود (اخلاق). جود و سخاوت به معنای بخشش و بخشندگی در مقابل بخل است. جود و سخاوت یکی از فضائل اخلاقی است که در دین اسلام بسیار بر آن تاکید شده است و روایت بسیاری از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) و اهل بیت (علیهم السلام) در این زمینه وارد شده است.
واژه سخاوت از ریشه سَخا گرفته شده است. وقتی گفته می شود سَخا النارَ به این معنی است که خاکستر آتش را از آتش پاک کنند تا بهتر بسوزد و روشن شود، همان طور که آتش اطراف خود را روشن کرده خانه را گرم نگه می دارد سخاوت نیز موجب روشنائی و گرم کردن جامعه و کانون خانواده ها و زمینه سازی برای بهره مندی بینوایان است.جود به معنای بخشش و مقابل بخل می باشد. از واژه جود به بخشش، بخشندگی، سخاوت، سخاء و سماحت نیز تعبیر آورده می شود.
تفاوت بین جود و سخاوت
برخى، جود را غیر از سخاوت دانسته و در تفاوت آن دو با یکدیگر گفته اند:جود بخشیدن قبل از سؤال است، لیکن سخاوت، عطا کردن بعد از سؤال مى باشد. برخى دیگر گفته اند: جود، صفتى ذاتى و سخاوت صفتى اکتسابى است. از این رو، به خداوند جواد گفته مى شود، لیکن سخى اطلاق نمى گردد، زیرا خداوند نعمت هایش را پیش از آنکه بندگان سؤال کنند به آنان عطا مى کند.
جزائری، سیدعبدالله، التحفة السنیة، ص۱۷۰.
جود و سخاوت از هنجارهای اخلاقی است که دین اسلام بسیار بر آن تاکید نموده است.امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: «السخّی الکریم الذی ینفق ماله فی حقٍّ؛
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۵۵.
...
[ویکی فقه] جود (حدیث). جود، اصطلاحی در حدیث ، اخلاق ، فلسفه و کلام و عرفان است. معنا و تعریف جود در این علوم کاملاً یکسان نیست و به اعتبار برخی قیود و تأکید بر آنها، در کاربرد این اصطلاح و تعیین مصداق برای آن تفاوتهایی وجود دارد. در این مقاله جود در روایات بررسی می شود.
جود و اسم مشتق از آن (جواد) در قرآن به کار نرفته است . در عین حال ، برخی از مفسران آیه «بَلْ یداهُ مبسوطَتان »
مائده /سوره۵، آیه۶۴.
در منابع روایی و احادیث ، جود تقریباً مترادف سخا و مقابل بخل و یکی از برترین مکارم اخلاقی به شمار رفته است .
کلینی، وسائل الشیعه ، ج ۴، ص ۳۹.
بنابر روایتی از امام موسی کاظم علیه السلام ، مراد از جود برای مخلوق غیر از جود خالق است . جودی که از مخلوق سر می زند عبارت است از ادای واجبات مالی (مانند زکات ) که خدا بر بندگان فرض کرده است ، اما خالق همواره جواد است خواه عطا کند و خواه امتناع ورزد؛ زیرا آنچه را او می دهد یا از دادن آن امتناع می ورزد، از آنِ مخلوق نیست .
کلینی، وسائل الشیعه ، ج ۴، ص ۳۹.
...
[ویکی فقه] جود (عرفان). جود، اصطلاحی در حدیث ، اخلاق ، فلسفه و کلام و عرفان می باشد . معنا و تعریف جود در این علوم کاملاً یکسان نیست و به اعتبار برخی قیود و تأکید بر آنها، در کاربرد این اصطلاح و تعیین مصداق برای آن تفاوتهایی وجود دارد. در این مقاله جود در عرفان مورد بررسی قرار می گیرد.
عرفا در باره جود اقوال و تعاریف مختلفی دارند، که از آن جمله است : بخشیدن بدون منّت و برآوردن حاجت نیازمند بدون دیدن نیازمند و بدون توقع دیدار او؛ عطای بدون درخواست ؛ پیروی از «خاطر اول »، یعنی انجام دادن کار خیری که ابتدا و پیش از تصور ترک آن (خاطر ثانی ) به ذهن خطور می کند؛ عطای بیشتر مال و حفظ اندک آن ؛ بخشش و عطا به این اعتبار که بنده خدا در حقیقت مال خدا را می بخشد.
عبدالکریم بن هوازن قشیری ، الرساله القشیریه، ج۱، ص ۲۴۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
غزالی
محمد بن محمد غزالی ، احیاء علوم الدین ، ج ۴، ص ۳۹ـ۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
به نظر ابن عربی
ابن عربی ، الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۶۶۲، بیروت : دارصادر، ۱۳۹۰۰.
...
[ویکی فقه] جود (فلسفه). جود، اصطلاحی در حدیث ، اخلاق ، فلسفه و کلام و عرفان می باشد . معنا و تعریف جود در این علوم کاملاً یکسان نیست و به اعتبار برخی قیود و تأکید بر آنها، در کاربرد این اصطلاح و تعیین مصداق برای آن تفاوتهایی وجود دارد. در این مقاله جود در فلسفه و کلام اسلامی بررسی می شود.
در فلسفه و کلام اسلامی ، جود عبارت است از اعطا و افاده امری شایسته ، نه برای عوض و غرض ، به چیزی یا کسی که سزاوار آن فایده باشد.
ابن سینا، الشفاء، ج ۳، ص ۱۴۵، الالهیات، ج ۱، چاپ ابراهیم مدکور، جورج شحاته قنواتی ، و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۴۰۴ ب .
این تعریف از سه مؤلفه تشکیل شده است : اول ، فایده رساندن به دیگری ؛ دوم ، سزاوار و درخور بودنِ آن فایده برای کسی یا چیزی که آن را دریافت کرده است ، مثلاً اگر کسی چاقویی به فرد خلاف کاری بدهد و او با آن مظلومی را بکُشد، این عملْ جود نیست ؛ سوم اینکه فایده رساندن برای دریافت عوض نباشد، زیرا اگر کسی فایده ای برساند تا به جای آن عوض بگیرد، سوداگر است نه اهل جود. منظور از عوض صرفاً چیزها و امور مادّی نیست بلکه طلب برخی امور غیرمادّی را نیز می توان عوض به شمار آورد، نظیر سپاس ، ستایش ، شهرت ، شادمانی ، رهایی از سرزنش ، نیل به حالتی بهتر و نیکوتر و رفع رذیله های نفسانی
ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۳، ص ۱۴۵، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی ، تهران ۱۴۰۳.
در متون فلسفی بحث از جود در مبحث غایت افعال مطرح می شود. اگر فاعل از ناحیه غایت کمالی به دست نیاورد و از آن غایت یا توابع آن نیز منفعل نگردد، آن غایت را جود می نامند. چنانچه فاعل از غایت منفعل شود و کمالی برای او حاصل گردد، این غایت نسبت به آن فاعل ، خیر نامیده می شود.
ابن سینا، الشفاء، ج ۱، ص ۲۹۴ـ۲۹۶، الالهیات، ج ۱، چاپ ابراهیم مدکور، جورج شحاته قنواتی ، و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۴۰۴ ب .
...

معنی کلمه جود در ویکی واژه

بخشش، کرم.
جوانمردی.

جملاتی از کاربرد کلمه جود

نکرده محو فراموش نقش لوح وجود حدیث عشق ندانم زبر چگونه کنی
بر هرزه از عدم به وجود آمدیم نی سرّی بود هر آینه هم در حیات ما
از جام اهل جود لبی تر نمی شود زین باده قطره یی به ایاغی نمانده است
بر سر هر چه در وجود آورد حفظ او پاسبان همی‌یابم
با وجودی که بی نشانست او بجز از او نشان نمی بینم
بحق گردد ز موجودات خلص کند دل را بعشق دوست مختص
نپاید ابرو گهر زیور وجود شود اگرچه زاید گوهر زابرگردون سای
خواهی که خدای خویش را بشناسی خود را بشناس ای شناسای وجود
در وجودم از عدم دارم الم در دلم دارم کرم اما عدم
سخن فروشان آیند نزد ، او چو روند ز جود او شده گوهر فروش و بازرگان