کاظم

معنی کلمه کاظم در لغت نامه دهخدا

کاظم. [ ظِ ] ( ع ص ) ج ، کُظَّم. ( منتهی الارب ). و کاظمین. خاموش و فروخورنده خشم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حلیم و بردبار. ساکت : الذین ینفقون فی السراء والضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و اﷲ یحب المحسنین. ( قرآن 134/3 ). و انذزهم یوم الاَّزفة اذا القلوب لدی الحناجر کاظمین. ( قرآن 18/40 ).
کاظم. [ ظِ ] ( اِخ ) تخلص یکی از شعرای ایران است که از اهالی قم و پسر آقا صادقخان صدقی و شاگرد حکیم سعید خان بود. از اوست :
یک ناله مستانه ز جائی نشنیدیم
ویران شود آن شهر که میخانه ندارد.( از قاموس الاعلام ترکی ).
کاظم. [ ظِ ] ( اِخ ) ( حکیم... ) ابن المجتهد حیدرعلی طشت دار نجفی که یکی از اطبای معروف و ملقب به حاذق الملک بود. وی به سال 1150 هَ.ق. منظومه مسمی به «فرخ نامه فاطمه » را به رشته نظم کشیده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
کاظم. [ ظِ ] ( اِخ ) ( میرزا... ) ابن میرزا صادق. نسخه ای به خط وی از فرهنگ جهانگیری که تاریخ تحریر آن سال 1239 هَ.ق.است در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است. ( از فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار ج 2 ص 216 ).
کاظم. [ ظِ ] ( اِخ ) ( میرزا... ) ابن میرزا محمد بروجردی از اجله دبیران و عمّال قرن اخیر ایران که خود از سرآمدان فضلای دهر و اخیار زمانه بود و وی پدر میرزا محمدخان لشکرنویس باشی است که نسخه ای خطی قدیمی از «نزهت نامه علائی » تألیف شهمردان بن ابی الخیر به کتابخانه او تعلق دارد. ( از احوال و اشعار رودکی ج 1 صص 27-28 ). وی از منشیان خاصه عهد فتحعلی شاه و محمدشاه بود و نامه ای ازو یعنی از میرزا محمد که به پسرش نوشته در حاشیه آخر «مخزن الانشاء» چاپ شده است. ( سبک شناسی ج 3 ص 335 ).
کاظم. [ ظِ ] ( اِخ ) مسیح البیان از اطباء و شعرای مشهور ایران است و در خدمت شاه عالمگیر بوده ، منظومه های موسوم به : آئینه خانه ، پری خانه ، ملاحت احمدی ، صباحت یوسفی ، گل محمدی ، اوصاف مسیحی ، را به رشته نظم کشیده دو سه دیوان نیز دارد و به سال 1077 درگذشته است. ( از قاموس الاعلام ترکی )..
کاظم. [ ظِ ] ( اِخ ) ( موسی بن جعفر... ) در حبیب السیر آمده است : ولادت شریف امام هفتم درابوا که منزلی است در میان مکه و مدینه فی صفر سنه ٔثمان و عشرین و مائه اتفاق افتاد و قیل فی سنة تسع و عشرین ، و مادر آن جناب ام ولد بود مسماة بحمیده بربریه و اسم شریفش موسی و کنیتش ابوالحسن و ابوابراهیم و ابوعبداﷲ و ابوعلی نیز گفته اند و گفته اند که ابواسماعیل نیز از جمله کنیتهای امام موسی بوده ، و آن امام عالیمقام را بواسطه وفور حلم و کظم خشم کاظم میخواندند و صابر و صالح و امین نیز داخل القاب آن جناب است ، و امام موسی در وقت فوت امام جعفر علیه السلام بیست ساله بود و به روایت اصح و اکثر در ماه رجب سنه ٔثلث و ثمانین مائه در بغداد از عالم نقل فرمود. و بدین روایت امامتش سی و پنچ سال و به قول اکثر ارباب اخبار کاظم را رضی اﷲعنه بفرموده هارون الرشید سندی بن شاهک یا یحیی بن خالد برمکی زهر داد. و بدان واسطه آن جناب روی به فردوس اعلی نهاد و در تاریخ گزیده مسطور است که بعقیده بعضی از شیعه سرب در حلقوم آن امام معصوم ریختند و بدست بی شرمی رشته عمر عزیزش را بگسیختند. مدفن پرنور کاظم علیه السلام در خطه بغداد مشهور است و مطاف طواف جمهور خلایق نزدیک و دور انه هوالعفو الغفور. گفتار در بیان مناقب و مکارم امام ابراهیم موسی بن جعفرالکاظم علیهماالسلام : شمیم مکارم اخلاق این امام عالیشان اطراف جهان و مشام جهانیان را معطر گردانیده بود و اشعه محاسن آداب آن مقتدای بلندمکان شام ظلمت اندوز طوایف انسان را بصبح عالم افروز رسانیده وفور زهد و عبادتش افزون از قوت طاقت معشر بشر و کمال علم و فضیلتش بیرون از احاطه استطاعت علماء دانشور عجایب کرامتش مخبر از معجزات رسول و عذایب خوارق عاداتش محیر طباع و عقول. امامت امت بوجود فائض الجودش منصوص و تقویت ملت برأی عالم آرایش مخصوص.

معنی کلمه کاظم در فرهنگ معین

(ظِ ) [ ع . ] (اِفا. ) فروخورندة خشم ، خاموش . ج . کظمه .

معنی کلمه کاظم در فرهنگ عمید

فروخورندۀ خشم، بردبار.

معنی کلمه کاظم در فرهنگ فارسی

( سید ) ابن قاسم حسینی رشتی ( گیلانی ) حائری دانشمند روحانی (و. بین ۱۲٠٠ تا ۱۲٠۳ ه ق. - ف. ۱۲۵۹ ه ق . ) . وی از شاگردان معروف شیخ احمد احسائی بود و پس از وفات شیخ جانشین وی در همه امور دینی و مرجع و پیشوای سلسله شیخیه گردید . در حدود ۱۵٠ کتاب و رساله بدو منسوب است که از آن جمله است : اسرار الحج اسرار - العباده اصول الدین . وی در خطبه های خود لغز و معما بسیار بکار میبرد . پس از مرگ سید کاظم دو تن از شاگردانش بنام حاجی محمد کریم خان کرمانی ( پیشوای شیخیه ) و سید علی محمد باب ( موسس بابیه ) ظهور کردند .
فروخورنده خشم، ساکت، خاموش، بردبارلقب حضرت امام موسی فرزندامام جعفرصادق، امام هفتم
۱ - ( اسم ) فرو برند. خشم فرو خورند. غضب برد بار حلیم جمع : کاظمین ۲ - ( اسم ) نامی است از نامهای مردان .
امام موسی بن جعفر

معنی کلمه کاظم در فرهنگ اسم ها

اسم: کاظم (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: kāzem) (فارسی: کاظم) (انگلیسی: kazem)
معنی: بردبار، فرو برنده خشم، لقب امام موسی ابن جعفر ( ع ) هفتمین امام شیعیان، ( در قدیم ) فرو خورنده خشم، ( در اعلام ) لقب امام موسی بن جعفر ( ع ) هفتمین امام شیعیان، حلیم، لقب امام هفتم شیعیان

معنی کلمه کاظم در ویکی واژه

فروخورندة خشم، خاموش.
کظمه.

جملاتی از کاربرد کلمه کاظم

امام عوالم ملقب به کاظم که آمد مسمی به موسی بن جعفر
طعن‌ها از قد چون سرو روان زد به شمشاد محمد کاظم
حسن محاسن و باقر علوم و کاظم خلق نبی خصال و علی قدرت و خدا منظر
مردم زیادی در طول زمان‌های مختلف به این روستا کوچ کرده یا از آن خارج گردیده‌اند. بیشترین آمار سکونت مردم غیر بومی در این آبادی بر می‌گردد به چندین سال پیش هنگامی که مردم روستای داش آلوجه به دلیل احداث دریاچه مصنوعی سد شهید کاظمی سقز مجبور به ترک محل دیرینهٔ سکونت خود کرده و در آلکلو سکونت گزیدند.
اما ممکن است این مطلب خلاف واقع باشد و اینکه شخصی در میان فرزندان موسی کاظم، به نام یحیی با کنیه ابوزکریا باشد اختلاف نظر وجود دارد.
بجواب گفت جیحون ز عنب از آن خورم خون که برای نسل هارون ز چه کشت پورکاظم
موسی کاظم امام هفتمین کز مهر او سینه ام روشن چو طور از آتش موسی ستی
پس از سرکوب شورش بابیان زنجان نیز چهار بابی را (ایرج کاظم، که برای بابی‌ها یک توپ جنگی ساخته بود، شیخ رمضان، که زنش با لباس مردانه وارد جنگ شده بود، آقا سلیمان، و یک نفر دیگر) با توپ اعدام کردند.
چشمی که روی موسی کاظم بصدق دید رضوان بروی او در باغ جنان گشاد
اول جناب موسی کاظم که گشته است موسی به طور مقتبس از نور آن جناب
ارزیابی غیرمخرب درختان سرپا کتابی به نویسندگی سعید کاظمی‌نجفی است که در سال ۱۳۹۶ توسط دانشگاه تربیت مدرس، مرکز نشر آثار علمی به زبان فارسی منشتر شد. این کتاب در زمینه مهندسی کشاورزی بوده و در زمستان ۱۳۹۶ در فهرست نامزدهای دریافت جایزه کتاب سال قرار گرفت.
هست فرزند تو ماه آسمان موسی کاظم امام راستان
کاظم الغیظ که با صبر و شکیبائی او صبر ایوب چه یک قطره که با جیحون بود
من کیم خود ؟ کز برای این سبب در خلد عدن خسته روح کاظمست و رنجه جان باقرست