تنبیه. [ تَم ْ ] ( ع مص ) بیاگاهانیدن و بیدار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ). بیدار گردانیدن و واقف کردن برچیزی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بیدار نمودن و آگاهانیدن. ( آنندراج ). آگاه و هوشیار کردن. ( غیاث اللغات ). بیداری از خواب آگاهی پس از غفلت و آگاه گردانگی. ( ناظم الاطباء ). || در اصطلاح علم معانی آنچه از مجملی به اندک تأمل فهمیده شود. ( تعریفات ). و گفته اند تنبیه حکمی است که اثبات آن محتاج بدلیل نباشد بلکه تنها ملاحظه اطراف حکم یا تمثیل مزیل خفا آن را اثبات کند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به همین کتاب شود. || دلالت کردن بر چیزی که از آن غافل باشد. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از تعریفات جرجانی ). پند و نصیحت. ( ناظم الاطباء ) : این دو قصیده با چندین تنبیه و پند نبشته آمد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 391 ). آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد بخداوند اقرار.سعدی.- تنبیه عقلا و تجربه عقلا ؛ کنایه از، دنیا که سرای تجربه بخردان است. ( انجمن آرا ). - حروف تنبیه ، اصوات تنبیه ؛ الفاظی است که برای آگاه ساختن و بیدار گردانیدن مخاطب بکار برند مانند: هان. هین. الا و جز اینها. || ملامت و سرزنش و سیاست و عقوبت. ( ناظم الاطباء ). و مجازاً در عرف بمعنی زدن و قید کردن کوتاه اندیشان. ( غیاث اللغات ). || بنام خواندن کسی را. یقال : نبه باسمه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نام آور گردانیدن از گمنامی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه تنبیه در فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - آگاه کردن . ۲ - مجازات کردن .
معنی کلمه تنبیه در فرهنگ عمید
۱. هوشیار ساختن، آگاه کردن کسی بر امری. ۲. مجازاتی به منظور اصلاح و تربیت.
معنی کلمه تنبیه در فرهنگ فارسی
بیدارکردن، هوشیارساختن، آگاه کردن کسی به امری ۱- ( مصدر ) بیدار کردن هوشیار ساختن . ۲ - آگاه کردن واقف کردن . ۳ - مجازات کردن ادب کردن ( بوسیل. کتک و مانند آن ) گوشمال دادن . ۴ - ( اسم ) گوشمال تادیب . جمع : تنبیهات .
معنی کلمه تنبیه در فرهنگستان زبان و ادب
{punishment} [روان شناسی] در شرطی سازی کنشگر، فرایندی که در آن ارتباط یا وابستگی بین یک پاسخ و یک یا چند محرک احتمال وقوع آن را کاهش می دهد
معنی کلمه تنبیه در دانشنامه عمومی
تَنبیه، جَزا، مُجازات یا کِیفَر در لغت به معنی بیاگاهانیدن، بیدار گردانیدن، واقف کردن بر چیزی، و در روان شناسی، به هر گونه محرک بیزارکننده ای گفته می شود که در کاهش نیروی ( یا احتمال وقوع ) پاسخ برابر با آن، اثر فوری اما موقتی داشته باشد. تنبیه تحریکی است که به خاطر انجام رفتاری خاص، از طرف ارگانیسم دریافت می شود و عاملی برای متوقف ساختن یا جلوگیری از بروز آن پاسخ است. اصطلاح تنبیه را هنگامی می توان بهتر درک کرد که رابطهٔ آن را با اصطلاح پاداش در نظر گرفت. تنبیه از لحاظ تأثیری که بر فرد دارد، عیناً متضاد پاداش نیست. در حالی که پاداش، احتمال رخداد پاسخ بخصوصی را «به طور دائم» افزایش می دهد تنبیه تنها یک اثر «موقتی» بازدارنده در بروز پاسخ بخصوص دارد. بر پایه نظریّهٔ بی اف اسکینر، تنبیه، نمایشی از یک تقویت کنندهٔ منفی ( یک محرک بیزارکننده ) یا دور شدن از یک تقویت کنندهٔ مثبت است. «بنابراین مهم ترین اثر تنبیه، ایجاد شرایط بیزارکننده ای است که از آن دوری می شود…» اما اسکینر ادامه می دهد که تنبیه نمی تواند رفتار را برای همیشه نابود کند «اگر از تنبیه به طور مکرر خودداری شود تقویت کنندهٔ شرطی منفی به خاموشی می گراید. در این صورت رفتار ناسازگار کم کم تقویت می شود و رفتار تنبیه شده سرانجام پدیدار می شود… اگر تنبیه قطع شود ممکن است رفتار مورد نظر با همه نیرو ظاهر شود». روانشناسان اجتماعی این اصطلاح را در معنای وسیعی به صورت «تحمل عواقب ناخوشایند» ( غیر از موارد بدون پاداش ) برای یک عمل بکار می برند. کیفر یا مجازات به تحمیل عملی رنج آور بر شخصی دیگر گفته می شود که پیامد عمل آن شخص باشد. این واژه بیشتر به تنبیهات و جریمه هایی اشاره دارد که مقامات قضائی برای افرادی در نظر می گیرند که مقررات مهم جامعه را پایمال کرده اند، یعنی مرتکب جرم شده اند. از انواع کیفر می توان به کیفرهای سلب کننده زندگی یعنی اعدام ( مانند سنگسار و به صلیب کشیدن ) ، کیفرهای بدنی مانند تازیانه، کیفرهای سلب کننده آزادی مانند زندان، کیفرهای محدودکننده آزادی مانند تبعید، کیفرهای محروم کننده از حقوق مانند انواع محرومیت ها و ممنوعیت ها، کیفرهای مالی مانند جزای نقدی و مصادره اموال، کیفرهای سلب کننده آبرو مانند اعلام نام شخص در رسانه ها، و قصاص یعنی انجام جنایتی که شخص مرتکب شده بر خود او اشاره کرد.
معنی کلمه تنبیه در دانشنامه آزاد فارسی
تَنْبیه در آموزش و پرورش، آگاه کردن، واقف کردن؛ مجازات کردن، ادب کردن با کتک و مانند آن؛ اعمال مجازات روانی یا جسمی بر فراگیر به قصد آگاه کردن او از رفتار نامطلوبش و تضعیف رفتار نامطلوب در او. تنبیه از لحاظ روان شناسی عبارت است از: «ارائۀ محرک آزارنده برای تغییردادن رفتار». طبق نظریۀ گاتری، برای آن که تنبیه مؤثر واقع شود باید دو ویژگی داشته باشد: الف) باید رفتاری را به وجود آورد که با رفتار نامطلوب مغایر است؛ ب) باید در حضور محرک هایی صورت گیرد که پاسخ نامطلوب را به وجود آورده اند. در آموزش و پرورش ایران، تنبیه، به صورت بدنی یا روانی، وجود داشته است. ازجمله انواع تنبیه بدنی است: گوشمال دادن (فشردن لالۀ گوش با انگشت)؛ چوب زدن بر کف دست؛ فلک کردن و چوب زدن بر کف پا؛ برپا نگاهداشتن دانش آموز به مدت طولانی؛ و ازجمله تنبیه های روانی است: کسر نمره، توبیخ، اخراج از کلاس، اخراج از مدرسه، و ممنوعیت از تحصیل در مدارس دولتی. امروزه تنبیه بدنی در آموزش و پرورش ایران ممنوع و تقریباً منسوخ شده است و در آیین نامه های آموزشی، تنبیه بیشتر ناظر بر معنای دقیق این امر (یعنی آگاه کردن دانش آموز) است.
معنی کلمه تنبیه در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تنبیه: آگاه ساختن، هشدار دادن می باشد تنبیه مصدر باب تفعیل از ریشه «ن ـ ب ـ ه» است. این واژه که ابتدا به معنای بیدار کردن به کار می رفته، به مرور زمان و پس از ورود به زبان فارسی افزون بر کاربرد در معنای بیدار کردن، معانی هوشیار کردن و آگاه کردن پس از غفلت را نیز به خود گرفته است. سپس در کاربرد مجازی و در عرف عام ، چوب یا کتک زدن، سیاست کردن کوته اندیشان و تادیب و گوشمال دادن را نیز تنبیه گفته اند. ← در اصطلاح روانشناسی زیربنای تربیت اسلامی ، رحمت ، گذشت ، ارشاد ، نصیحت و بشارت است و جایگاه تنبیه و مجازات ـ که خود جلوه ای از دوستی و محبت برای اصلاح و تربیت است و نه ابزار انتقامجویی ـ در مراحل بعدی و تنها به صورت عامل بازدارنده از انحراف و ناهنجاری مطرح است. تنبیه از نظر اسلام و قرآن برخلاف برخی نظام های تربیتی، از نظر اسلام و قرآن ، اصل تنبیه به طور مطلق محکوم نبوده، بلکه در جای مناسب خود لازم است. تنبیه و مجازات درست و طبق آداب، روشی مناسب برای بیدار کردن، هشیار ساختن و ادب کردن آدمی و جدا کردن او از بدی و کجی بوده، در اصلاح فرد و جامعه نقشی اساسی ایفا می کند. به علاوه آیات فراوانی از قرآن کریم که از توبیخ ، تهدید و عذاب اقوام و افراد سخن می گویند و نیز آیات مربوط به حدود و قصاص و تعزیرات ، با موضوع تنبیه پیوند دارند که به ارائه نمونه هایی از آیات در هر بخش بسنده می شود. یکی از روش های بازدارنده خداوند در قرآن، بازگو کردن داستان های اقوام، ملل، یا افرادی است که به علّت سرکشی و طغیان و عدم تسلیم در برابر اوامر الهی به عذاب ها و عقوبت های سخت مبتلا گشته اند. این گونه داستان ها و مواعظ می توانند محرکیآگاهی آور و هشیار کننده باشند و انسان را از خشم الهی ترسانده، از گناه و سرکشی بازدارند؛ به صورت نمونه به موارد زیر می توان اشاره کرد: مجازات ابلیس به رانده شدن از بهشت و دوری از رحمت الهی به علت تکبّر و تخلف از فرمان پروردگار و سجده نکردن برای حضرت آدم علیه السّلام، عذاب قوم نوح و حتی فرزند وی به طوفان و غرق شدن در آب ، ، عقوبت قوم لوط به بارانی از سنگ تنبیه قوم شعیب به مرگ ناگهانی و بی نام و اثر شدن، تنبیه قوم عاد به بادهای سرد و توفنده به سبب تکبّر و سرکشی، عذاب قوم ثمود به وسیله صاعقه به علت رویگردانی از هدایت الهی و سرکشی در برابر فرمان های خداوند متعالی، مرگ فرعون و فرعونیان در دریا ( رود نیل ) ، فرو رفتن قارون و خانه اش در زمین و مسخ شدن گروهی از بنی اسرائیل به صورت میمون به سبب سرپیچی از فرمان الهی. مراتب تنبیه ... [ویکی فقه] تنبیه (قرآن). تنبیه در لغت به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. از معانی تنبیه، مجازات و ادب کردن است. در اصطلاح به عملی گفته می شود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد در اینجا مجازات برای تادیب مورد بحث است. [ویکی فقه] تنبیه (منطق). تنبیه یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و از اقسام لفظ مرکب تام انشائی است. تنبیه، از اقسام لفظ مرکب تام انشائی؛ لفظی است که مقصود گوینده را بیان می کند و هیچ دلالت ذاتی بر طلب نمی کند، بلکه برای آشکار ساختن و اعلام چیزی است که در ضمیر شخص وجود دارد. اقسام تنبیه عبارت اند از: تمنی، ترجی، تعجب، قسم، ندا، استفهام، الفاظ عقود، ایقاعات، افعال مدح، افعال ذم، استعلام و تعظیم. علت اینکه این قسم از لفظ مرکب تام انشائی را تنبیه خوانده اند این است که امور نهفته در باطن گوینده را آشکار می سازد. کاربرد این الفاظ در شعر و خطابه است. مستندات مقاله در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • شیرازی، قطب الدین، درة التاج (منطق).• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم.• حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. ۱. ↑ مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۴.۲. ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۳۸. ...
معنی کلمه تنبیه در ویکی واژه
punizione castigo آگاه کردن. مجازات کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تنبیه
استفاده اسرائیل از اقدامات تنبیهی دسته جمعی، مانند محدودیتهای رفت و آمد، گلولهباران مناطق مسکونی، دستگیریهای دسته جمعی، و تخریب زیرساختهای بهداشت عمومی. [ر] مواد ۳۳ و ۵۳ کنوانسیون چهارم ژنو را نقض میکند.
آن گه گفت: وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ. درین تنبیه است که محبّت نه معلول است، نه باکتساب بنده تا بتحصیل طاعت یا از اجتناب معصیت فرا دست آید. یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ. پس آنچه گفت: یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ که بنده باشد که گناهان دارد، آن گه خدا را دوست دارد و اللَّه وی را دوست دارد. هم ازین بابست خبر نعمان که وی را بخمر خوردن چند بار حدّ زدند. پس یکی وی را لعنت کرد، رسول خدا گفت: لعنت مکن که وی خدا و رسول او را دوست میدارد. مفسران گفتند: چون این آیت فرو آمد، عبد اللَّه بن ابی سر منافقان با اصحاب خویش گفت: محمد طاعت خود در طاعت خدا بست، میخواهد تا چنان که خدای را طاعت داریم، وی را نیز طاعت داریم و میفرماید تا وی را دوست داریم، چنانک ترسایان عیسی ع را دوست داشتند.
در حین دزدی لوازم از فروشگاهی در ایندیانا، مارن با لی، یکی از همنوعان آدمخوار آشنا میشود. لی سپس مردی را که یک مشتری را در فروشگاه اذیت میکرد، میکشد و میخورد. لی با دزدیدن کامیون قربانیش، به مارن پیشنهاد میدهد که با او همسفر شود. در حالی که آنها یک سفر جادهای را آغاز میکنند، مارن و لی عاشق یکدیگر میشوند. در طول اقامت کوتاهی در زادگاه لی در کنتاکی، مارن متوجه عدم تمایل او به بحث در مورد غیبت پدرش و دلیل اجتناب لی از دیدهشدن در اطراف شهر میشود. خواهر کوچکترش، کایلا، که از ماهیت واقعی لی بیخبر است، او را به خاطر رفتن مداومش تنبیه میکند.
ببندید پایش کنون بر درخت سیاست کنیدش بتنبیه سخت
آن منبه که ز تنبیه وی اندر همه عمر هیچ دل در ره دین معدن عصیان نشود
در باب یازدهم از واحد ششم از تنبیه بدنی منع گردیده است
در مازوخیسم فیزیولوژیکی، که نسبت به نوع اول حادتر و خطرناکتر است، آسیبها و آزارهای روانی و کلامی، به تنهایی نمیتوانند فرد مبتلا را به لذت و رضایت برسانند. در این نوع مازوخیسم، فرد مبتلا علاوه بر آسیبهای روانی، به دنبال لذت بردن از آسیبها و آزارهای فیزیکی و جسمانی است. از جمله این آسیبها میتوان به خودزنی و تنبیهها و شکنجههای بدنی اشاره کرد که توسط خود فرد یا به دست دیگران انجام میشود.
چندین نظریهٔ مختلف، دربارهٔ هدف و محرک داریوش از این لشکرکشی وجود دارد. شاید وی میخواستهاست، آنها را بخاطر حملههای مخربی که بارها به سرزمین ایران کرده بودند، تنبیه کند و برای همیشه خیال آنها را از اقدام به آنگونه حملهها منصرف نماید، این احتمالی است که از قول هرودوت نیز بر میآید.
کتاب، دارای دو جزء است: جزء اول، در منطق و مشتمل بر ده نهج و جزء دوم، در فلسفه و حاوی ده نمط میباشد. مطالب هر نهج و نمط، در ذیل عناوین اشاره و تنبیه مطرح شدهاست.
رضا پورحسین (قائم مقام معاون سیما) در پاسخ به این سؤال که انتقادهایی نسبت به برنامه دورهمی به ویژه در خصوص رفتار مجری این برنامه انعکاس داشته است گفت: «قبول دارم که در برنامه بعضاً سوالاتی مطرح شده که با فرهنگ ایرانی - اسلامی همخوانی ندارد! و نیز با رفتار تنبیهآمیز مجری شأن میهمانان برنامه نادیده گرفته شده است؛ موارد منعکس شده را بررسی و به عوامل برنامه تذکر جدی دادیم تا نسبت به موارد اخلاقی و رعایت سبک زندگی ایرانی اسلامی دقت بیشتری شود».
غایت اشفاق بین زین همه تنبیه چیست مرهم دلخسته باش صخرهٔ صمّا مباش
أَ فَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحاً، یقال،: ضربت عنه و اضربت عنه اذا ترکته و امسکت عنه، و الصفح مصدر قولهم صفحت عنه، اذا اعرضت عنه، لان من اعرض عنک اراک صفحة عنقه و سمی العفو صفحا لانه اعراض عن الانتقام. و المراد بالذکر: القرآن. و المعنی أ فنترک عنکم الوحی و نمسک عن انزال القرآن صَفْحاً، اعراضا عن تنبیهکم، فلا نأمر و لا ننهاکم، من اجل انکم اسرفتم فی کفرکم و ترکتم الایمان و العمل به، مع علمنا بانه سیأتی من یقبله، و یعمل به، استفهام است بمعنی انکار، میگوید: باش ما این بساط وحی و تنزیل در نوردیم و وعظ و تنبیه از شما باز گردانیم و امر و نهی در باقی کنیم، از بهر آنکه شما ایمان نیاوردید و در کفر و شرک، گز افکاری کردید، یعنی این نکنیم که ما میدانیم بعلم قدیم که قومی خواهند بود از آفریدگان که این قرآن و این وحی و پیغام، بجان و دل بپذیرند و بر موجب آن عمل کنند.
می کن اینسان که کردمت تنبیه جمع تنزیه را مع التشبیه
باوقوع قائله شیخ خزعل و در ادامه اعلام تصمیم مبنی بر استقلال و جدایی استان خوزستان یا محمره ازجنوب کشورایران با حمایت و تحریک عوامل دولت وقت امپراطوری بریتانیادر سال 1303 خورشیدی ،رضاشاه پهلوی با سمت نخست وزیری حکومت قاجار و فرماندهی کل قوا اقدام به ورود میدانی برای مقابله رودرو و تنبیه دارودسته شیخ خزعل می گیرد.
چندان که ز مرگ میبگویم دل را تنبیه نمیاوفتد این غافل را
به پیل غره و از کس نیافته مالش زمال مست و به تنبیه ناشده بیدار
ز احمد واصلم نزدیکِ مردان حقیقت اوست کل تنبیه مردان
قوله: ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ هاء تنبیه است. اولاء بمعنی الّذین. میگوید: آگاه باشید شما اینانید که ایشان را دوست میدارید بآنچه اظهار ایمان کردند، و احکام اسلام بظاهر در پذیرفتند، هر چند که بنفاق در دل خلاف آن داشتند.
همچنین در کودکی که یادمیگیرد، حمله و خشونت نسبت به خواهر یا برادر تنبیه والدین را در پی خواهد داشت، و به این خاطر از خشونت اجتناب میکند. در اینجا هم شرطیشدن فعال مشاهده میشود. البته شرطیشدن فعال از طریق تنبیه معایبی هم دارد، از جمله آنکه فرد یادنمیگیرد چه کاری را انجام دهد و نتایجش به اندازهٔ ارائهٔ پاداش، قابل پیشبینی نیست. دیگر آنکه میتواند منجر به احساس نفرت از فرد تنبیهکننده یا موقعیتی که در آن تنبیه صورت گرفته، شده و اثرات مخربتری به بار آورد.