فهمیده

معنی کلمه فهمیده در لغت نامه دهخدا

فهمیده. [ ف َ دَ / دِ ] ( ن مف ) دریافت شده. درک شده. || دانا. عالم : آدم فهمیده ای است. || باخبر. مطلع. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فهم و فهمیدن شود.

معنی کلمه فهمیده در فرهنگ معین

(فَ دِ ) [ ع - فا. ] (ص مف . ) ۱ - دانا. ۲ - باادب ، نیک رفتار.

معنی کلمه فهمیده در فرهنگ عمید

۱. دانا، بافهم.
۲. (قید ) آگاهانه.

معنی کلمه فهمیده در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دریافت شده درک شده ۲ - دانا عالم : آدم فهمیده ایست ۳ - با خبر مطلع .

معنی کلمه فهمیده در فرهنگ اسم ها

اسم: فهمیده (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: fahmide) (فارسی: فهميده) (انگلیسی: fahmide)
معنی: باشعور، خردمند، عاقل، فهیم، لبیب، هوشیار، ( صفت فاعلی از فهمیدن )، دارای فهم، دانا، ( در حالت قیدی ) از روی فهم، آگاهانه

معنی کلمه فهمیده در ویکی واژه

دانا.
باادب، نیک رفتار.

جملاتی از کاربرد کلمه فهمیده

از خط و خال تو صائب معنی فهمیده است ورنه دام اهل معنی نه خط و خال است و بس
چرخ را سرگشتهٔ ذوق طلب فهمیده‌ایم غافلیم از مقصد خاک عنان انداخته
تاتل نیز پیشنهاد می‌دهد که اروس و تمدن بدون خواندن و مطالعه آثار ابتدایی مارکوزه چون آنتولوژی هگل و تئوری تاریخ‌مندی (۱۹۳۲) به تمامی فهمیده نمی‌شود
جز سخن عشق زبان هرچه راند چون سخن لال نفهمیده ماند
امارت غرناطه در دوران حکومت محمد پنجم (ح. ۱۳۵۴–۵۹ و ۱۳۶۲–۱۳۹۱) به بالاترین حد از شکوفایی خود رسید و وزرایش همچون بحرالعلوم ابوعبدالله ابن الخطیب، طبیب ابوجعفر ابن ختیمه و شاعر ابوعبدالله ابن زمرک از فهمیده‌ترین دانشمندان و اندیشمندان عصر خود بودند. همچنین در این دوران قاضیانی مرزی تربیت شدند که این قضات مسلمانانی بودند که به شکایات مسیحیان از اهالی غرناطه رسیدگی می‌کردند. همین کار سبب شد تا از مناقشات مرزی بین مسلمانان و مسیحیان کاسته شود.
ملاعبدالرسول در ادامه بحث خود به دفاع از مشروطه می‌پردازد و تأکید می‌کند که چون ما هنوز معنای مشروطه را نفهمیده‌ایم بدون تحقیق با آن مخالفت می‌کنیم.
ز شوخی گرچه آسایش نفهمیده است مژگانش نظر با شوخی چشمش رگ خواب است پنداری
به طور عمومی فهمیده شده است که برای اینکه نتیجهٔ محاسباتی سودمند باشد هرکس باید قادر باشد تا حداقل تأیید کند که این قطعاً جستجوی جواب می‌باشد.
همچنین، اغلب پرهیز آن‌ها از فناوری تلفن اشتباه فهمیده شده‌است. آمیش از تلفن بیزار است چرا که مخل جدایی آن‌ها از دنیا است و دنیای بیرون را در خانه می‌آورد. در واقع این پدیده یک ورود بدون اجازه در خلوت و شکستن تقدس خانواده دانسته می‌شود. اما آمیش‌ها با نصب تلفن در خارج از خانه‌ها و استفاده در موارد ضروری مخالفتی ندارند.
در ۱۷۷۱ او زند اوستا را در سه جلد به چاپ رساند. همچنین زندگی‌نامهٔ کوچکی دربارهٔ زرتشت و آنچه منسوب به او است را مورد نگارش قرار داد. در ۱۷۷۸ کتاب قانون شرقی را در آمستردام به چاپ رساند که در آن کتاب کوشیده‌بود نشان دهد که استبداد شرقی بد فهمیده شده‌است. در ۱۷۸۶ او کتاب پژوهش‌های تاریخی و جغرافیایی هند را نگاشت.
تفسیر بورگین از الگوریتم‌های مافوق بازگشتی انتقادهایی را در جامعهٔ ریاضی دانان برانگیخته است. یکی از منتقدین مارتین دیویس می‌باشد که معتقد است ادعاهای بورگین برای دهه‌ها خوب فهمیده می‌شده است. او می‌گوید: انتقادهای فعلی در مورد بحث‌های ریاضی این موارد نیست بلکه تنها در مورد ادعاهای گمراه کننده‌ای است که در مورد سیستم‌های فیزیکی حال و آینده بیان می‌شوند.
محمدحسن نجفی یا صاحب جواهر دربارهٔ ولایت فقیه در کتاب جواهر الکلام می‌گوید: «کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده‌است و معنا و رمز کلمات معصومین را نفهمیده‌است.»
نکاح به معنای عقد و عملِ آمیزش آمده ولی بعضی می‌گویند که اصلِ آن به معنای عملِ آمیزش است و چون در موردِ عقد، زیاد استعمال شده لذا اکنون همان معنای عقد از آن فهمیده می‌شود.
از زخم خار شکوه نفهمیده ایم چیست چون ماهیان ز تیغ زبانیم پاکباز
به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را
سخن به مردم فهمیده عرض کن صائب به شوره زار مکن صرف، آب حیوان را
تورم دلالت بر وضعیتی دارد که در آن تقاضای پولی برای محصول نسبت به تولید رشد می‌کند، وضعیتی که در نبود کنترلی مؤثر، به صورت افزایش بهای یک واحد از کالای تولید شده آشکار می‌شود. تورم معمولاً با افزایش واقعی یا بالقوهٔ سطح عمومی قیمت‌ها، یا به سخن دیگر، با کاهش قوهٔ خرید واحد پولی همراه است. در بعضی مواقع تورم زمانی به وجود می‌آید که سطح عمومی قیمت‌ها به میزانی که افزایش در بازدهی عوامل و فرایندهای اقتصادی ایجاب می‌کنند، تنزل نیابد. تورم آن‌طور که معمولاً فهمیده می‌شود، رابطه‌ای با افزایش نامعمول قیمت‌ها دارد.
هر کف خاکی کف افسوس از خود رفته ای است پای خود فهمیده نه وقت سراسر بر زمین
تو خود را از گرفتاران دل فهمیده‌ای ورنه سراسر خانهٔ آیینه بیرون دری دارد
قدم فهمیده نه تا از دلی‌گردی نینگیزی کف هر خاک این وادی نفس دزدیده‌ای دارد