معنی کلمه تقطیع در لغت نامه دهخدا
ای بهمت برشده تا آسمان هفتمین.
و اما آنچه در کتابت باشد و در لفظ نیاید هفت حرف است : واو و یاء و نون و تاء و باء و دال. اما واو غیرملفوظ سه نوعست ، واو عطف ، واو بیان ضمه و واو اشمام ضمه ،اما واو عطف چنانکه «دلدار و دل » و «نیک و بد» و «دشمن و دوست » که این واوات در لفظ نیارند و فتحه آنرا به ضمه بدل کنند و به ماقبل آن دهند مگر جایی که به تحقیق آن احتیاج افتد چنانکه :
رفتی و اگر بازنیایی چه کنم ؟
و چنانکه رودکی گفته است :
سپید برف برآمد به کوهسار سیاه
و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای
و آن کجا بگوارید ناگوار شده ست
و آن کجا نگزایست گشت زودگزای.
و تصریح آن بر این وجه مهجورالاستعمال است نزدیک متأخران شعراء. و اما واو بیان ضمه چون واو تو و دو که در صحیح لغت دری ملفوظ نیست چنانکه : مرا تو مرد دو شهری ، بر وزن مفاعلن فعلاتن. مگر که ضرورت وقف را در آخر شعر بحرفی ساکن محسوب دارند چنانکه :