تقدم. [ ت َ ق َدْ دُ ] ( ع مص ) در پیش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پیش آمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پیش شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || بسیار پیشی نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پیشی گرفتن از قوم. || مقدم بودن. ( ازاقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). سبقت و پیش روی و برتری و ترجیح و اولویت. ( ناظم الاطباء ). پیش بودن شی ٔبر شی ثانی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : تقدم هست یزدان را چو بر اعداد، واحدرا زمان حاصل ، مکان باطل ، حدث لازم ، قدم برجا.ناصرخسرو.تقدم او بر اهل روزگار گذاشت تا مخدوم همه شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || پیش گویی طبیب از عاقبت بیماری که تقدمة المعرفة نیز گویند:... و قیل تقدم المعرفة؛ یطلق فی الطب علی الازمنة الثلاثة. رجوع به تقدمه المعرفة شود. || ( اصطلاح فلسفه )... بدان که تقدم بر پنج نوع است :اول تقدم بالمکان چنانکه تقدم امام بر مقتدی و این را تقدم بالرتبه نیز نامند. دوم تقدم بالزمان چنانکه تقدم آدم علیه السلام بر محمد مصطفی ( ص ). سوم تقدم بالشرف چنانکه تقدم محمد مصطفی ( ص ) بر آدم علیه السلام. چهارم تقدم بالعلت چنانکه تقدم حرکت دست بر حرکت کلید. پنجم تقدم بالطبع و آن بودن شی مقدم بحیثیتی که محتاج باشد بطرف او متأخر و نبود متقدم علت تامه برای متأخر چنانکه تقدم وضو بر صلوة واحد بر اثنین.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به جامع الحکمتین ناصرخسرو چ دکتر کربن و دکتر معین صص 243-245 و تعریفات جرجانی و کشاف اصطلاحات الفنون و فرهنگ علوم عقلی و اساس الاقتباس ص 58 شود. || فرمودن یا وصیت کردن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از محیط المحیط ). امر کردن کسی را به چیزی. ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه تقدم در فرهنگ معین
(تَ قَ دُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) پیش افتادن ، جلو رفتن .
معنی کلمه تقدم در فرهنگ عمید
۱. پیش افتادن، جلو رفتن. ۲. پیشی داشتن، پیش بودن از دیگران.
معنی کلمه تقدم در فرهنگ فارسی
پیش افتادن، جلورفتن، پیشی داشتن، پیش بودن ۱ - ( مصدر ) پیش افتادنفرا پیش شدن پیش رفتن جلو رفتن . ۲ -( اسم ) پیشی . جمع : تقدمات . یا حق تقدم . حق پیش افتادن .
معنی کلمه تقدم در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی یَتَأَخَّرَ: که تأخیر پیدا کند - که عقب بیفتد (منظور از تقدم ،در عبارت "إِنَّهَا لَإِحْدَی ﭐلْکُبَرِ نَذِیراً لِّلْبَشَرِ لِمَن شَاءَ مِنکُمْ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ " پیروی کردن از حق است که مصداق خارجیش ایمان و اطاعت است ، و منظور از تاخر ، پیروی نکردن... معنی مُّفْرَطُونَ: پیشگامان ( فرط و یا افرط در اصل معنایش تقدم و جلو آمدن است و افراط به معنای اسراف و زیادهروی در آمدن است همچنانکه تفریط کوتاهی در آن است و فـَرَط آن کسی است که پیشاپیش کاروان به منزل میرود تا آب و مسکن تهیه کند ، و وقتی گفته میشود : افرطه معنایش این... معنی مَشْعَرِ: مشعرالحرام یا مزدلفه نام محلی است میان عرفات و منا که پس از وادی یا دره ی مأذمین قرار دارد و حجاج باید بعد از غروب شرعی روز عرفه یعنی پس از پایان وقوف در عرفات در روز نهم ذی حجه به این سمت حرکت کنند تا در مشعر برای مدتی هرچند کوتاه به عنوان یکی از وا... ریشه کلمه: قدم (۴۸ بار)
معنی کلمه تقدم در ویکی واژه
priorità پیش افتادن، جلو رفتن.
جملاتی از کاربرد کلمه تقدم
روایت امیرخسرو دهلوی، جنبه عشق زمینی بیشتری داشته و مجنون و لیلی دستکم برای یک شب به مراد دل میرسند. در این روایت اشتیاق لیلی بیش از مجنون است. برخلاف روایت نظامی، در روایت دهلوی خبری از ازدواج لیلی نیست؛ ولی در عوض مجنون با خدیجه، دختر رئیس قبیله ازدواج میکند؛ ولی طاقت نمیآورد و باز سر به بیابان میگذارد. به گفته محمدجعفر محجوب، علاوه بر فضل تقدم، روایت نظامی بر روایت امیرخسرو دهلوی برتری انکارناپذیری دارد.
کنیت او ابوعلی است،گویند از استادان جنید و بوحمزه٭ است اما از اقران ایشانست و از متقدمان مشایخ است شاگرد سری سقطی و بشر حافی٭ جنید گوید: که حسن مسوحی راچیزی گفتم در انس گفتم: ما الانس؟ قال: لومات من تحت السماء ما استوحشت. گفتم انس چیست؟ گفت: ار خلق بیک بار بمیرند، مرا ملامت نیاید، و وحشت نگیرد
ز بس سعی تقدم برده است از خود طبایع را جهانی رفته است از پیش و کس از پس نمیآید
و هو حسن بن احمد المصری مرید جناب شیخ ابوعلی رودباری مذکور است و از اعاظم مشایخ زمان خود. مشهور است با شیخ ابوبکر مصری وشیخ ابوالقاسم نصر آبادی صحبت داشته. شیخ ابوعمران مغربی که از اجلهٔ عارفین متقدمین است مرید او بوده و کسب کمالات از او نموده. گویند هرگاه چیزی بر وی مشکل شدی در رؤیا و مکاشفه به خدمت حضرت نبویؐرسیدی و از آن حضرت استفسار کردی و جواب شنیدی. غرض، از طبقهٔ رابعه بوده. تیمناً این دو بیت از او نوشته شد:
از آنجایی که فرد قبل از وجود اجتماع به وجود آمده پس وجود فرد به لحاظ تاریخی نیز مقدم بر وجود اجتماع میباشد پس خواستههای او نیز به لحاظ اخلاقی مقدم برخواستههای اجتماع میباشد. در نتیجه فردگرایی هستی شناختی مبنای فلسفی فردگرایی اخلاقی و سیاسی را تشکیل میدهد. فرد گرایی اخلاقی لیبرالی ارزش را به دنیای واقعیت وابسته نمیداند بلکه آن را ناشی از اراده انسان میداند؛ بنابراین سود جویی شخصی و منافع فردی جایگزین ارزشهای اخلاقی شده و یکی از وجوه تقابل لیبرالیسم با مذهب از اینجاست. چون در حالی مذهب سعی در اشاعهٔ ارزشهای اخلاقی و تقدم منافع کل جامعه بر مثلاً یک نفر دارد اما لیبرالیسم دقیقاً بلعکس این موضوع را بیان میکند.
چون هلالی صفت روی نکو گویم و بس که بسی معتقدم این صفت نیکو را
در میان آثار منثور فارسی میانه متقدم، ترجمه دو متن جعلی مسیحی، «شبان و هرمس» و کتاب «اخنوخ» موجود است. از کتاب شبان و هرمس قطعه کوتاهی به فارسی میانه باقی ماندهاست که در آن قالب داستانی تمثیلی، از کوههایی سخن رفته که هر کدام گروهی از مردم ساکنند. مانی با کتاب اخنوخ آشنایی داشتهاست. در کتاب کفالایا چندین بار از آن نقل قول شدهاست. در قطعاتی از فارسی میانه نیز به آن اشاره شده و مانی مطالب مربوط به هبوط فرشتگان را از آن گرفتهاست.
علاقه او به جبهه ملی و اعتقادش به مصدق آشکار بود. او در خاطراتش میگوید: «بنده با این که رسماً جزو جبهه ملی نبودم و اصولاً هیچ وقت مایل نبودم که در هیچ حزب و گروهی رسماً مشارکت کنم، ولیکن نسبت به جبهه ملی و بخصوص نسبت به شخص دکتر مصدق خیلی علاقه زیاد داشتم… معتقدم به این که عامل شکست او فقط صحت عمل و درستیاش، کردار و رفتار سیاسی او بود، رفتار اصولی سیاسی… او همیشه یک حرف میزد: چه در زندان، چه در ریاست دولت و نخستوزیری، چه در وکالت مجلس…».
اکسیژن توسط مایکل سندیووجیس قبل از سال ۱۶۰۴ جداسازی شد با اینحال، باور عمومی رایج این است که اکسیژن توسط کارل ویلهلم شیله در اوپسالا و در سال ۱۷۷۳ یا توسط جوزف پریستلی در ویلتشر در سال ۱۷۷۴ کشف شدهاست. در میان این دو نیز بهطور معمول تقدم کشف اکسیژن به پریستلی نسبت داده میشود، چرا که مقاله او زودتر از شیله چاپ شد. پریستلی اکسیژن را هوای فلوژیستونزدایی شده نامید و آن را بهعنوان یک عنصر شیمیایی بهحساب نیاورد.[توضیح ۱] واژه اکسیژن در سال ۱۷۷۷ و توسط آنتوان لاووازیه رواج داده شد. لاوازیه اولین کسی بود که اکسیژن را بهعنوان یک عنصر شیمیایی مستقل بهشمار آورد و بهدرستی به نقش آن در سوختن اشاره کرد.
پژوهشگران معاصر به اهمیت کار نهاوندی به علت تقدم زمانی و هم به سبب آنکه رصدهای وی تألیف الزیج المشتمل را به دنبال داشته، تأکید میورزند.
وی قضیهٔ تانژانتها را در حل مثلث قائمالزاویهٔ کروی بکار بست و تقدم در اثبات را بیرونی به وی نسبت دادهاست. یکی از اولین اثباتهای قضیهٔ کلی سینوسها برای حل مثلثهای غیر قائم الزاویه، توسط بوزجانی ابداع گردید.
همیشه تاز ره عقل بر عقول و نفوس تقدمی نبود صورت و هیولی را
إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ... الآیه الدّین ملاحظة الامر و مجانبة الرزق و ترک التقدم بین یدی اللَّه سبحانه فی جمیع احکام الشرع فالآجال فی الطاعة مضروبة و التوحید فی عرفانه متّبع و الصّلاح فی الامور بالاقامة علی نعمة العبودیّة فالشهر ما سمّاه اللَّه شهرا و العام و الحول ما قدره و بینه شرعا.
در میان دو خیزش اصلاحی بودایی و جینی که کمابیش بهطور همزمان پدید آمدند، مکتب جینی اندکی متقدمتر است، این دین برخلاف آیین بودای هرگز در بیرون هند پیشرفتی نداشتهاست و در خود هند هم بیشتر به مناطق کوچکی که در غرب و جنوب هند محدود است و حتی درصد این اقلیت دینی در هند نسبت به کل جمعیت هندوستان به تدریج رو به کاهش میرود.
تقدّم و تاخّر در اسلام آوردن از آن جهت مهم بوده است که طبق آیه صد سوره توبه، خداوند از پیشگامان در ایمان (وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ) تمجید کرده است. برای برخی علمای اهل سنت از قبیل جاحظ، تقدم ایمان علی نسبت به ابوبکر اهمیت زیادی ندارد از این جهت که علی در آن زمان به سن بلوغ نرسیده بوده است. در مقابل، علمای شیعه از قبیل ابن شهر آشوب، با مقایسه علی با عیسی بن مریم و یحیی، که در سن پایین به آنها حکمت داده شده است، توانایی فهم و پذیرش پیام رسالت در چنان سنی را از منزلتهای علی میدانند.
روی ابو هریرة عن النبی (ص) انه قال جدّدوا ایمانکم قالوا یا رسول اللَّه کیف نجدد ایماننا قال: اکثروا من قول لا اله الا اللَّه و روی انه قال (ص): جددوا الاسلام بلا اله الا اللَّه و روی انه (ص) بعث معاذ بن جبل الی اهل الیمن فاوصاه و قال انکم ستقدمون علی اهل کتاب فان سألوکم عن مفتاح الجنة فقل لا اله الا اللَّه. و عن ابی هریرة قال: قیل یا رسول اللَّه من اسعد الناس بشفاعتک یوم القیمة قال: اسعد الناس بشفاعتی یوم القیمة، من قال لا اله الا اللَّه خالصا من قبل نفسه.
ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را وی بر خطا گزیده طریق صواب را
از گنج لیغفر لک الله من ذنبک نقد ما تقدم
در واقع خصومت اهل حدیث و حشویه با ابوحنیفه یا امام اعظم، چیزی نیست که قابل کتمان باشد. تمام متقدمان اهل حدیث و در رأس آنها کسانی چون بخاری، احمد بن حنبل، سفیان ثوری، ابن عَدی جرجانی، ابن حبان و.. در او طعن زدهاند( «تاریخ کبیر» بخاری ج۸)(«الکامل فی ضعفاء الرجال» ابن عدی، ج۷ صفحه۶ به بعد ـ دارالفکر بیروت ط۳)