تعلیم. [ ت َ ] ( ع مص ) بیاموختن و بیاگاهانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). آموزانیدن و بیاگاهانیدن. ( دهار ). آموزانیدن و آگاه کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کسی را چیزی آموختن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آموختن و تربیت و تأدیب. ( ناظم الاطباء ) : وی دو تدبیر و تعلیم بد کرد که روزگارها در آن باید تا او را در توان یافت و از هردو خداوند پشیمانست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 329 ). چون نیاموختی چه دانی گفت که به تعلیم شد جلیل جریر.ناصرخسرو.پس تعلیم دیگران ، که اگر به افادت دیگران مشغول شود و در نصب خویش غفلت ورزد همچون چشمه ای باشد که از آب او همگنان را منفعت حاصل می آید و او از آن بی خبر. ( کلیله و دمنه ). در این تعلیم شد عمر و هنوز ابجد همی خوانم ندانم کی رقوم آموز خواهم شد به دیوانش.خاقانی.کوهکن تعلیم خارا سفتن از فرهاد داشت هرچه کرد از کاوش مژگان شیرین یاد داشت.کلیم ( از آنندراج ).ز سرو خوش خرام او که غافل میتواندشد که دل تعلیم از خود رفتن از رفتار او دارد.صائب ( از آنندراج ).ورجوع به تعلیم در اساس الاقتباس چ مدرس رضوی ص 344 شود. || نشان لشکریان بر خود بستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گذاشتن علامت و نشانی بخاطر شناسائی او. ( از اقرب الموارد ). || فارسیان بمعنی لازم نیز آورده اند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آموختن : گروهی دید گرداگرد یوسف پی تعلیم دین ، شاگرد یوسف.جامی ( از غیاث اللغات ).و رجوع به ترکیبهای این کلمه شود.
معنی کلمه تعلیم در فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) یاد دادن .
معنی کلمه تعلیم در فرهنگ عمید
۱. علم یا هنری را به کسی یاد دادن، کسی را چیزی آموختن. ۲. آموزش.
معنی کلمه تعلیم در فرهنگ فارسی
علم یاهنری رابکسی یاددادن، کسی راچیزی آموختن ۱ -( مصدر ) آموختن دانش آموختن یاد دادن . ۲ - ( اسم ) آموزش . جمع : تعلیمات . یا تعلیم و تعلم . یاد دادن و یاد گرفتن . بیاموختن
معنی کلمه تعلیم در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تعلیم و تعلم از مهمترین امور سعادت آفرین برای بشر است. در سایه تعلیم بود که انسان مسجود فرشتگان شد و در سایه تعلم است که انسان می تواند دیگران را رشد داده و از علم آنها نیز بهره مند شود. تعلم به معنای یاد گرفتن و دانش آموختن است؛ چنان که تعلیم به معنای آموختن و آموزش دادن است. لغت نامه، دهخدا، ج۴ ص۵۹۷۱. مشتقات واژه علم در قرآن بسیار آمده است. در بسیاری از آیات قرآن خداوند خود را معلم و آموزگار معرفی کرده است. به عنوان نمونه در سوره الرحمن می فرماید: «الرحمن علم القرآن»«خداوند رحمان، قرآن را آموزش و تعلیم داده است.» الرحمن/سوره۵۵، آیه۲. در بینش و تحلیل قرآنی، حکایت آموزگاری خداوند و آموزش دیدن انسان، حکایت هویت و ماهیت انسانی است. به این معنا که انسان به جهت همین آموزش دیدن مستقیم از سوی پروردگار است که به مقام انسانیت و در نتیجه خلافت الهی بر هستی از قرارگاه زمین دست یافت. در تحلیل قرآنی آدمی به سبب دانش و معارفی که به تعلیم الهی آموخته شرافت یافته است و مستحق سجده همه کائنات از فرشتگان و پست تر از ایشان قرار گرفته است. این آموزش انسان به این علت است که همگی از وی آن چه را که به طور مستقیم قابلیت ادراک آن را نداشته اند، بیاموزند. در این بینش حتی آنانی که قابلیت داشته نیز نیازمند رهنمونهای بشری هستند تا به مقام کمالی خود دست یابند؛ زیرا تنها انسان است که به علم و دانش اسمای الهی و تعلیم مستقیم خداوندی توانسته است ظرفیت ها و توانمندی های خود را به طور کامل بروز و ظهور دهد و به خلاقیت الهی دست یابد و به عنوان واسطه در فیض عمل کند و نقش پروردگاری در طول را به عنوان ولایت به عهده گیرد. این نقش تنها به سبب دانشی است که آموخته است. از این جاست که اهمیت و ارزش تعلم و نیز تعلیم دانسته می شود. خداوند معلم نخست و انسان متعلم اول ... [ویکی فقه] تعلیم (قرآن). تعلیم به معنای کسی را چیزی آموختن است. تعلم به معنای یاد گرفتن و دانش آموختن است؛ چنان که تعلیم به معنای آموختن و آموزش دادن است. تعلیم و تعلم برگرفته از واژه علم و از مشتقات آن است که در باب تفعیل و تفعل (ثلاثی مزید) به کار رفته است تا معنای آموزش دادن و نیز آموزش گرفتن را بیان دارد. تعلیم و تعلم از منظر قرآن مشتقات واژه علم در قرآن بسیار آمده است. در بسیاری از آیات قرآن خداوند خود را معلم و آموزگار معرفی کرده است. به عنوان نمونه در سوره الرحمن می فرماید: «الرحمن علم القرآن» «خداوند رحمان، قرآن را آموزش و تعلیم داده است.» و یا در سوره علق می فرماید:«اقرء و ربک الاکرام الذی علم بالقلم»«بخوان و پروردگار تو بس گرامی است همان کسی که با قلم انسان را آموزش داد» «علم الانسان مالم یعلم» «به انسان چیزی را که نمی دانست، آموخت.» عناوین مرتبط آداب تعلیم؛ ابزار تعلیم؛ تعلیم به آدم علیه السلام؛ تعلیم به انسان؛ تعلیم به عیسی علیه السلام؛ تعلیم به محمد صلی الله علیه وآله؛ تعلیم بیان؛ زمینه تعلیم.
معنی کلمه تعلیم در ویکی واژه
istruzione educazione یاد دادن.
جملاتی از کاربرد کلمه تعلیم
نامه خواند از پی تعلیم را حرف گوید از پی تفهیم را
پس از سال پنجش به مکتب سپرد به تعلیمش از هر جهت رنج برد
اسماعیل ادیب خوانساری مدتی در مدرسه عالی موسیقی روحالله خالقی به تدریس آواز مشغول شد که از جمله احمد ابراهیمی از شاگردان او بود. با پایهگذاری مرکز حفظ و اشاعه موسیقی توسط داریوش صفوت در سال ۱۳۴۹ از وی نیز برای تدریس آواز دعوت به عمل آمد. در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۵ به دعوت هوشنگ ابتهاج (سایه) که مدیریت موسیقی رادیو ایران را به عهده داشت مدتی را به تعلیم تعدادی از هنرجویان علاقهمند به یادگیری آواز در رادیو ایران اختصاص داد. از کسانی که مستقیماً از تعلیمات ادیب بهره گرفتهاند میتوان به حسن کسایی، هنگامه اخوان و فخری ملکپور اشاره کرد، اکبر گلپایگانی نیز از آموزشهای ادیب بهره بسیار برده و ظرائف مکتب اصفهان را از او آموختهاست.
در این گرایش دانشجویان به خصوص کارشناسان گرایش نرمافزار با توجه به ضرایب دروس نخصصی نرمافزار خود، پذیرفته شده و به ادامه تحصیل خواهند پرداخت. در این گرایش بیشتر جنبه الگوریتمیک و وابسته به محاسبات دانشجویان نرمافزاری مورد توجه و تقویت قرار خواهد گرفت. میزان پذیرفته شدگان در این گرایش از همه گرایشها کمتر است ولی قبولی در این گرایش به دلیل توجه داوطلبان به دیگر گرایشهای شناخته شده این رشته، برای دانشجویان با پیش زمینه نرمافزار آسانتر است. در طول تحصیل در این گرایش دانشجویان در زمینههای زیر تعلیم داده شده یا تقویت خواهند شد
«رمانس» به ندرت دارای محتوای اخلاقی و تعلیمی است و به کلی متفاوت از اسطوره است. نام شخصیتهای رمانتیسم قهرمانان و شخصیتهای اصلی آن نامهای خیر و شرّ بوده و هر شخصیت، متناسب با نام خود عمل میکند. در داستانهای دوره رمانس و افسانه، نام گذاری به طریق مستقیم یا تمثیلی بود، یعنی نام عنوانی بود که به طور مستقیم به ویژگیهای شخصیت اشاره میکرد.
همت عالی من شعر ترا عالی کرد زانکه در دادن تعلیم بمن داشت علو
عشق تعلیمت کند اسرار دین عشق بنماید ترا راه یقین
من که به تعلیم میان بسته ام از غرض سود و زیان رسته ام
آتش عشق نگر در همه چیزی ور نی مرغ را نغمه عشاق که کردی تعلیم
انبیا را چیست تعلیم عقول؟ گوش کن گر نیستی ز اهل فضول
این کتاب پیوسته مورد توجه بودهاست. شهرت فوق العاده آن، شاید اولاً به سبب تدریس آن توسط مؤلف در موصل و بغداد، ثانیاً به جهت جنبه تعلیمی آن باشد. سبک خاص نگارش و بیان ابن اثیر را نیز نباید نادیده گرفت.
تو چه دانی که اندر این اقلیم عقل مرشد چه میکند تعلیم
سه فرد دیگر از خانوادهٔ عبدالحکم نیز به ابن عبدالحکم معروفند. این خانوادهٔ ثروتمند در قرن سوم در مصر بسیار تأثیرگذار بودند. همگی در توسعهٔ مذهب مالکی در مصر نقش عمدهای داشته و با شافعی در تماس نزدیک بودند و گفته میشود شافعی در خانهٔ آنها مردهاست؛ گرچه بعدها آنان از تعلیمات شافعی دوری جستند. سرانجام در ماجرای تفتیش عقاید پیرامون حدوث قرآن توسط معتزلیان آزار دیده و از قدرت و تأثیر آنان کاسته شد.
به تعلیم اجل، آن غافل مست چو سایه زیر آن دیوار بنشست
کاسیان در سوارکاری از اقوام دیگر چالاکتر و ماهرتر بودند و همین قوم «کاسی» بود که نژاد اصیل اسب را به میانرودان آورد و این نژاد اسب از آنچه سومریها داشتند، برتری یافت و نیز نوشتهها و دستورهایی دربارهٔ تعلیم و نگهداری اسب از آنان باقی ماندهاست که نشانهٔ عشق و علاقهٔ آنان به اسب و سوارکاری است.
وان که به تعلیمگه ماه و سال شکل الف را نشناسد ز دال
آموزش و پرورش در افغانستان در دو بخش تعلیمات اساسی و تعلیمات ثانوی صورت میگیرد.