تشریق

معنی کلمه تشریق در لغت نامه دهخدا

تشریق. [ ت َ ] ( ع مص ) گوشت قدید کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). قدید کردن گوشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). قدید کردن گوشت در آفتاب. ( از اقرب الموارد ). || بسوی مشرق شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). سوی مشرق شدن و روی به شرق کردن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نماز عید کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): لاتشریق الا فی مصر جامع. ( منتهی الارب ). || خوبی و درخشش روی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). زیبا و تابان روی بودن. || اندودن بنا با شارق ( ساروج ). ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) ایام تشریق سه روز است بعد از روز نحر. و یا این ایام را بدان جهت تشریق گویند که تا آفتاب تابان نشود، قربانی را نحر نکنند. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). ایام تشریق سه روز بعد از عیداضحی است و ایام نحر سه روز است از عید اضحی و کلاً چهار روز شود که اول آن نحر است و لاغیر و آخر آن تشریق است نه جز آن و دو روز میانگین را نحر و تشریق نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون نقل از هدایه ). || ( اصطلاح نجومی ) اما ستارگان علوی دوری ایشان را از آفتاب هیچ حدی نیست ولکن آفتاب از ایشان سبکتر است و بر ایشان بگذرد و از ایشان دور شود تا ستاره علوی از زیر شعاع او بیرون آید و بامدادان بمشرق دیده آید و آن را تشریق خوانند. ( التفهیم همایی ص 81 ).

معنی کلمه تشریق در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - روشن کردن . ۲ - به سوی مشرق توجه کردن . ۳ - نهادن پاره های گوشت در آفتاب تا خشک شود. ایام ~ : سه روز پس از عید قربان که در آن ، در قدیم گوشت های قربانی را خشک می کردند.

معنی کلمه تشریق در فرهنگ عمید

۱. روشن ساختن، نور انداختن.
۲. زیباروی شدن.
۳. به سوی مشرق توجه کردن.
۴. خشکانیدن گوشت در آفتاب.
۵. سه روز بعد از عید قربان که در قدیم عرب ها گوشت های قربانی را خشک می کردند.

معنی کلمه تشریق در فرهنگ فارسی

روشن ساختن، نورانداختن، زیباروی شدن، به سوی، مشرق توجه کردن، خشکانیدن گوشت در آفتاب
۱-( مصدر ) روشن کردن نورانی ساختن . ۲- ( مصدر ) زیبا شدن ۳.- بسوی مشرق توجه کردن . ۴- ( مصدر ) خشک کردن گوشت در آفتاب . یا ایام تشریق . سه روز پس از عید قربان که در آن درقدیم گوشتهای قربانی را خشک میکردند.
گوشت قدید کردن قدید کردن گوشت

معنی کلمه تشریق در فرهنگستان زبان و ادب

[نجوم ] ← طلوع مقارنه ای

معنی کلمه تشریق در دانشنامه آزاد فارسی

تشریق (اخترشناسی). تَشْریق (اخترشناسی)
در نجوم قدیم، نخستین طلوع دوباره و سالیانۀ یک ستاره در شرق، درست پیش از طلوع آفتاب، درپی دوره ای که ستاره براثر نزدیک بودنِ ظاهری به قرص خورشید، نمایان نبوده است. نیز ← تغریب
تشریق (فقه). تَشْریق (فقه)
نام سه روز آخر مراسم حج (یازدهم تا سیزدهم ذیحجه). در این سه روز حاجیان پس از قربانی کردن در روز عید قربان ( دهم ذیحجه) در صحرای مِنی اقامت می کنند و به رَمْیِ جَمَرات می پردازند. این سه روز در برخی از روایات همان ایام معدودات یا ایام تشریق دانسته شده که در آیه های ۲۰۳ سورۀ بقره و آیۀ ۲۸ سورۀ حج به آن اشاره شده است و قداستی خاص نزد مسلمانان دارد. برای این سه روز دعای مخصوصی پس از نمازهای واجب وارد شده است.

معنی کلمه تشریق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تشریق (ابهام زدایی). واژه تشریق ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ایام تشریق، ایام تَشریق (ایام معدودات) روزهای یازده، دوازده و سیزدهم ذیحجه• تشریق و تغریب، دو اصطلاح در نجوم دوره اسلامی برای بیان جایگاه نسبی سیارات و ستاره ها در نزدیکی خورشید
...

معنی کلمه تشریق در ویکی واژه

روشن کردن.
به سوی مشرق توجه کردن.
نهادن پاره‌های گوشت در آفتاب تا خشک شود. ایام ~: سه روز پس از عید قربان که در آن، در قدیم گوشت‌های قربانی را خشک می‌کردند.

جملاتی از کاربرد کلمه تشریق

و اما رمی ایام تشریق و مبیت به منا پس از زوال احرام افتد و چون از طواف و سعی فارغ شد روز عید به منا آید و آن شب مقام کند که این مقام واجب است و دیگر روز غسل کند پس از زوال برای رمی را و هفت سنگ در جمره پیشین اندازد که از جانب عرفات است و آنگاه روی به قبله بایستد و دعا می کند به قدر سوره البقره، آنگاه هفت سنگ در جمره میانگین اندازد و دعا کند، آنگاه هفت دیگر در جمره العقبه اندازد و آن شب مقام کند به منا، پس سوم روز عید هم بر این ترتیب بیست و یک سنگ بدین سه جمره اندازد و اگر خواهد بر این اقتصار کند و به مکه شود و اگر مقام کند تا آفتاب فرو شود، مبیت آن شب نیز واجب شود و دیگر روز هم انداختن بیست و یک سنگ واجب شود تمامی حج این است که گفته آمد والسلام.
«کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ» اعاد قوله: «کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ» لانّ الاوّل ایجاب الشّکر و الثّانی بیان انّ التکبیر من الشکر للَّه، یعنی سخرها لکم «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‌ ما هَداکُمْ»، یرید به التسمیة عند الذبح، و قیل یرید به التکبیر ایّام التشریق، «وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ» ای المطیعین للَّه بالجنّة.
اما روزه پیوستن داشتن همه سال جامع بود این همه را، لیکن پنج روز لابد بود که بباید گشادن؛ دو روز عید و سه روز ایام تشریق پس از عید اضحی و باید که بر خویشتن حجر نکند در افطار که آن مکروه باشد و هرکه روزه پیوسته نتواند داشتن، یک روز می دارد و یک روز می گشاید این روزه داوود (ع) است و فضل وی بزرگ است.
گفته‌اند منافع درین آیت همانست که آنجا گفت: «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ»، هم تجارت دنیاست و طلب روزی حلال و هم ثواب آخرت. «وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ» ذکر اینجا تلبیه است و ایّام معلومات دهه ذی الحجة و انّما قیل لها معلومات للحرص علی علمها بحسابها من اجل وقت الحجّ فی آخرها روایت کردند از علی (ع) که گفت: ایام معلومات روز نحر است و ایام تشریق و این اختیار زجاج است قال لانّ الذکر علی بهیمة الانعام یدلّ علی التسمیة علی نحرها و نحر الهدایا یکون فی هذه الایّام. «فَکُلُوا مِنْها» امر اباحت است نه امر وجوب، میگوید بخورید ازین قربان خویش که شما را مباح است خوردن آن نه چون اهل جاهلیت که آن را نمی‌خوردند و بر خود حرام کرده بودند، علماء دین متفقند که هدایا و ضحایا چون بر سبیل تطوّع باشد نه واجب، روا باشد که خود از آن خورد، لما روی جابر بن عبد اللَّه قال فی قصّة حجّة الوداع: و قدم علیّ ببدن من الیمن و ساق رسول اللَّه مائة بدنة فنحر منها رسول اللَّه ثلاثا و ستّین بدنة بیده، ثم اعطی الشفرة علیّا فنحر ما غبر و اشرکه فی هدیه و امر من کلّ بدنة ببضعة فجعلها فی قدر فطبخت فاکل من لحمها و شرب من مرقها و فی روایة فاکلا من لحمها و حسّوا من مرقها.
وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ الآیة.... ذکر اینجا تکبیر است، و علما را اختلاف است در وقت آن و قدر آن، و اجمع اقاویل آنست که روز عرفه نماز بامداد در گیرد تا آخر ایام تشریق نماز دیگر کرده از پس نمازها، و در مجمعها میگوید «اللَّه اکبر اللَّه اکبر اللَّه اکبر لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر، و للَّه الحمد علی ما هدانا.» و اصل این تکبیر از عهد ابراهیم خلیل است اندر آن حال که خواست فرزند را قربان کند، چون صدق عهد از وی ظاهر گشت، و فرمانبرداری را میان ببست اللَّه تعالی ندا داد جبرئیل اندر هوا ندا کرد، و گوسفند فدا را همی آورد و همی گفت «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر و للَّه الحمد» ابراهیم بر نگرست بدید آواز برداشت و گفت که «لا اله الا اللَّه، اللَّه اکبر» اسماعیل آگاه گشت و آواز برداشت گفت.
چه از تقلید یابی نور تحقیق بدانی معنی ایام تشریق
مرغزار ملک را سیراب سازد بخشش شه همچنان ابری که در تشریق و در کانون ببارد
پس چون غسل کند و در مکه شود و چشمش بر خانه افتد و هنوز در میان شهر باشد، بگوید، «لااله الاالله والله اکبر، اللهم انت السلام و منک السلام و دارک دارالسلام، تبارکت ربنا یا ذالجلال و الاکرام اللهم هذا بیتک عظمته و کرمته و شرفته، اللهم فزده تعظیما وزده تشریقا و تکریما و زده مهابه، وزدمن حجه برا و کرامه اللهم افتح لی ابواب رحمته و ادخلنی جنتک و اعذنی من الشیطان الرجیم» آنگاه در مسجد شود، از باب بنی شیبه، و قصد حجر الاسود کند و بوسه دهد و اگر نتواند به سبب زحمت دست به وی برنهد و بگوید، «اللهم امانتی ادیتها، و میثاقی تعاهدته، اشهدلی بالموافاه» پس به طواف مشغول شود.
فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ الآیة... هر که تعجیل نماید و از منا برود در نفر اول، و سه شب از ایام تشریق بمنا بنپاید، او را رخصت هست و بر وی هیچ بزه نیست، پس اگر شب سیم آفتاب فرو شده نرفته باشد پس روا نیست که تعجیل کند تا روز سیم که سنگ افکند، آن گه با مردم برود. و قیل فی معناه فمن تعجل فی یومین فهو مغفور له لا اثم علیه، و لا ذنب و من تأخر فکذلک. قال سعید بن المسیب «توفی رجل بمنا فی آخر فی ایام التشریق، فقیل لعمر أ فلا تشهد دفنه؟ قال عمر و ما یمنعنی ان ادفن رجلا لم یذنب منذ غفر له.»