بیژن
معنی کلمه بیژن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بیژن در فرهنگ اسم ها
معنی: شجاع، جنگجو، پسر گیو، نام پهلوان ایرانی، پسر گیو و نواده ی گودرز و رستم، که داستان دلاوری های او در شاهنامه ی فردوسی و بیژن نامه آمده است [«گرشویج» ( Gershevitch ) درباره ی نام بیژن دو پیشنهاد داد: نخست آن که آن را مأخوذ از جزء دوم آریانه وئجه ( Vējah ـ Aryāna ) بدانیم که در این صورت معنای آن «مردی از سرزمین ایران ویج» خواهد بود، دوم آنکه این کلمه به صورت ویچنه ( Wičana ) از ریشه ی wēz = گزیدن به معنای کسی که نیک تشخیص دهنده و اهل تمییز است، باشد، ( رستگار فسائی، ج ص، پانویس )، بیژن در فرهنگ نامهای ایرانی به معنای «جنگجو» آمده است ( همانجا )، ( نقل مطالب از دانشنامه جهان اسلام ص ) ]، پسر گیو و دختر زاده یا خواهر زاده رستم، که داستان دلاوری های او در شاهنامه ی فردوسی و بیژن نامه آمده است، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گیو گودرز از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
معنی کلمه بیژن در دانشنامه آزاد فارسی
بیژَن
در شاهنامۀ فردوسی ، پهلوان ایرانی ، پسر گیو و خواهرزادۀ رُسْتَم. گودرز، پدربزرگ او، تربیتش را برعهده داشت . پس از چندین نبرد که با تورانیان داشت ، گودَرز او را نزد فَریبرز فرستاد تا دِرَفش کاویانی را از او بگیرد، که مأموریت خود را با به دونیم کردن درفش، به انجام رسانید. تورانیان به تعقیب او پرداختند. بیژن در حالی که درفش کاویانی را بر دندان گرفته بود و گستهم را بر پشت اسب خود نشانده بود به ایران بازگشت . داستان عشق بیژَن و مَنیژه از زیباترین داستان های عاشقانۀ شاهنامه است: بیژن، به فرمان کِیخسرو، در راه جنگ با گرازها بود که با فریب گرگین، که او را همراهی می کرد، از دشتی سر درآورد که سراپردۀ منیژه ، دختر اَفراسیاب، در آن قرار داشت؛ این دو به یکدیگر دل باختند و بیژن به خیمۀ منیژه درآمد. پس از سه روز، همین که بیژن آهنگ بازگشت کرد، منیژه او را بی هوش کرد و با خود به کاخ افراسیاب برد. پس از چند روز، با فاش شدن راز، گَرسیوَز بیژن را به بند کشید. افراسیاب، با پادرمیانی پیران، او را نکشت ؛ اما در چاهی زندانی اش کرد و سنگ اَکوان دیو را بر در چاه نهادند؛ تا این که کِیخسرو، رستم را مأمور رهایی او کرد. رستم، در کسوت بازرگانان، به توران رفت و به کمک منیژه او را رهانید و به ایران آورد. بیژن، در جنگ یازده رخ، پهلوان تورانی ، هومان ، را کشت. بیژن در لشکرکشی بزرگ کیخسرو برای جنگ با افراسیاب نیز حضور داشت و جزو پنج دلاوری بود که کیخسرو را بدرقه کردند و خود نیز دیگر بازنگشتند.
معنی کلمه بیژن در ویکی واژه
از پهلوانان ایرانی شاهنامه او پسر گیو و نوه گودرز است. به بیژن چنین گفت گیو دلیر ..... که مشتاب در جنگ این نرّه شیر
بیترس.