شاهنامه

معنی کلمه شاهنامه در لغت نامه دهخدا

شاهنامه. [ م َ / م ِ ] ( اِمرکب ) نامه ممتاز در نوع خود. || نامه شاه. || کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایران. در پهلوی آن را خدای نامه گفتندی. کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده است. سیرالملوک. خدای نامه. ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ). || ( اِخ ) نام بزرگترین شاهکار ادبی ایران از فردوسی طوسی. رجوع به فردوسی شود.، شاه نامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) نام لحنی است در موسیقی. رجوع به کلمه آهنگ در لغتنامه شود.

معنی کلمه شاهنامه در فرهنگ عمید

کتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد.

معنی کلمه شاهنامه در فرهنگ فارسی

شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد شده . شاهنامه های منثور : ۱ - شاهنامه ابوالموید بلخی که کتابی بود عظیم در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و آنرا شاهنامه بزرگ و شاهنامه مویدی هم گفته اند . درین کتاب بسیاری از روایات واحادیث ایرانیان راجع به پهلوانان و شاهان آمده که اغلب آنها در شاهنامه فردوسی و دیگر منظومه های حماسی متروک مانده و از آنها نامی برده نشده و با باختصار سخن گفته شده است : مانند اخبار آغش و هادان ( پهلوان عهد کیخسرو ) و کی شکن ( برادز زاده کیکاوس ) و گرشاسپ . علاوه بر اینها در شاهنامه مذکور اخبار نریمان و سام و کیقباد و افراسیاب و لهر اسب بتفصیل بسیار آمده بود. این کتاب بسبب تفصیل و نظم داستانهای قهرمانی در قرنهای بعد متروک شده و از میان رفته است . ۲ - اهنامه ابو علی محمد بن احمد بلخی . این شاهنامه و کتابی متقن و معتبر و مستند باسناد مهم زمان بود و مولف سیر الملوکها و تواریخ در تالیف کتاب خود استفاده کرده بود . ۳ - شاهنامه ابومنصور . بامر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق حاکم طوس در حدود ۳۴۶ ه.ق.شاهنامه ای بنثر فارسی تدوین شد که بعد ها فردوسی از آن استفاده کرد. امیر مذکور وزیر خود ابومنصور معمری را مامور این کار کرد و او چند تن از دانشمندان و مورخان را گرد آورد از جمله سیاح ( ماخ ? ) از هرات یزدان دادبن شاپور از سیستان ماهوی ( شاهوی ? ) خورشید پسر بهرام از نیشابور شادان پسر برزین از طوس و آنان شاهنامه ابومنصوری را تالیف کردند.دانشمندان مزبور داستانهای ایرانی را از کتب پهلوی و مخصوصا خدای نامه و روایات شفاهی جمع آوری کردند. این شاهنامه از بین رفته و فقط مقدمه آن باقی است که طبع شده . شاهنامه های منظوم :۱ - شاهنامه یا گشتاسپ نامه دقیقی ۲ - شاهنامه فردوسی - فردوسی در حدود ۷۱ - ۳۷٠ ه.ق. بنظم شاهنامه اقدام کرد .ماخذ فردوسی عبارتست از : شاهنامه منثور ابومنصوری بعضی روایات شفاهی و برخی آثار مکتوب . فردوسی پس از اتمام ( ۳۸۴ ) مدتی در صدد بود که پادشاهی بزرگ یا بدو شاهنامه را بنام او کند تا در حدود سالهای ۹۵ - ۳۹۴ ( ظاهرا تاریخ نخستین آشنایی فردوسی با دربار محمود ) در آن شد که در شاهنامه تجدید نظر و آنرا تکمیل و بنام محمود کند . و گویا پس از ۴٠۲ - ۴٠۱ شاهنامه را بدربار محمود تقدیم کرد ولی در شاهنامه بنظر قبول ننگریستند . فردوسی در سنین نزدیک بموت هم ظاهرا مشغول تجدید نظر نهائی در شاهنامه بوده و ابیاتی بر آن افزوده است . عده ابیات شاهنامه بشصت هزار میرسیده ولی نسخ معمول گاه کمتر و گاه بسبب الحاق ابیات غیر اصلی زیادترازین مقدار دارند . موضوع شاهنامه تاریخ و داستانهای ایران باستان است از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ایران بدست عرب . این سرگذشت ممتد شامل سه دوره متفاوت است : ۱ - دوره اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون .۲ - دوره پهلوانی از قیام کاوه تا قتل رستم .۳ - دوره تاریخی از اواخر عهد کیان ببعد ( ولی این بخش با افسانه ها و داستانهای حماسی آمیخته است ). در شاهنامه از چهار سلسله بحث شده : ۱ - پیشدادیان ۲ - کیانیان . ۳ - اشکانیان ( باختصار ) ۴ - ساسانیان . فردوسی در نقل روایات از ماخذ خود نهایت امانت را بکار برده و در وصف مناظر طبیعی میدانهای جنگ خصایص پهلوانان کمال مهارت را نشان داده است . داستانهای عشقی شاهنامه با آنکه آمیخته بعناصر حماسی است جذاب و دلکش میباشد . در مقدمه شاهنامه و آغاز و پایان سرگذشتها فردوسی بحکمت و موعظه می پردازد .بطور کلی شاعر در بیان افکار و نقل و معانی و سادگی زبان و فکر و روشنی سخن و استحکام و انسجام کلام بحد اعلای فصاحت و بلاغت ممکن رسیده است .
کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده سیر الملوک خدای نامه .

معنی کلمه شاهنامه در دانشنامه آزاد فارسی

بزرگ ترین حماسۀ منظوم و منظومۀ تاریخی ایران به فارسی، سرودۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی. این منظومه در بحر متقارب و در تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است. شاهنامه دربرگیرندۀ سه دورۀ اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. دورۀ اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون، دورۀ پهلوانی از قیام کاوه تا قتل رستم و دورۀ تاریخی از عهد دارای دارایان تا هجوم تازیان و مرگ یزدگرد سوم است. پس از مرگ دقیقی، که سرودن شاهنامه را آغاز کرده بود، فردوسی بر آن شد که کار او را پی گیرد. با اهدای شاهنامۀ منثور ابومنصوری به فردوسی، وی نظم شاهنامه را آغاز کرد و در واقع منبع اساسی کار فردوسی همین کتاب است. فردوسی نظم شاهنامه را در دورۀ سامانی و در سال هایی که موج ایران دوستی بالا گرفته بود آغاز کرد. نام شاهنامه در سرتاسر این منظومه نیامده است، اما، از قدیم ترین زمان ها، از آن با شاهنامه و شهنامه یاد کرده اند. فردوسی منظومۀ خود را نامۀ باستان، نامۀ شهریار و نامۀ شهریاران پیش خوانده است. نخستین تدوین شاهنامه در۳۸۴ ق پایان پذیرفت و به هیچ شاهی پیشکش نشده بود. این تدوین را در ۲۵ سال انجام داده بود: «دو ده سال و پنج اندر این شد مرا ـ همه عمر رنج اندرین شد مرا». عروضی سمرقندی به این ۲۵ سال دو بار اشاره کرده است. فردوسی در این تاریخ ۵۵ ساله بود و دولت سامانی هم رو به زوال می رفت. وی تمام دارایی خود را صرف این منظومه کرده بود و حتی فرزند جوان ۳۷ ساله اش را در آن روزها از دست داده بود. پس در ۳۹۴ ق، که ۶۵ ساله بود، تصمیم به اهدای شاهنامه به محمود غزنوی گرفت و مدت شش سال آن را به صورتی مقبول برای او درآورد و تدوین دوم شاهنامه را در ۴۰۰ یا ۴۰۱ ق به پایان برد و به نام محمود غزنوی کرد، و به قول عروضی سمرقندی در ۷ مجلد بود، اما شاه غزنه به آن وقعی ننهاد. شاهنامه یادگار قرن ۴، یعنی عصر خردگرایی، است. اساس حماسۀ ملی ایران بر نبرد جاودانی میان نیکی و بدی است. ارزش این منظومه متکی به الفاظ و صنایع لفظی آن نیست، بلکه براساس اندیشه هاست: اندیشه های والای انسانی، اندیشه های مرگ ناپذیر جاودانی. در شاهنامه بیش از هر کتابی نام ایران آمده است و روی هم رفته ۱۷۴۰ بار از ایران و ایرانی یاد شده است. از آن جا که ایرانیان شاهنامه را از آن خود می دانسته اند بارها و از هر کتابی بیشتر استنساخ شده است و از این روی، جز تهذیب های فردوسی، اساس الحاقات از این ویژگی نشأت گرفته است. شاهنامه تأثیر فراوان در هنر تصویرگری در ایران داشته است. ظهور شاهنامه در ادبیات فارسی مایۀ پیداشدن نهضت خاصی شد و آن نهضتی است در نظم داستان های حماسی یا حماسه های دینی و تاریخی که از قرن ۵ تا ۱۴ ق ادامه یافت. از آن منظومه ها می توان به گرشاسب نامۀ اسدی طوسی، بهمن نامۀ ایرانشان/ایرانشاه بن ابی الخیر و کوش نامۀ او، فرامرزنامه، برزونامۀ منسوب به عطایی رازی، بانوگشسب نامه، شهریارنامۀ مختاری غزنوی، سامنامۀ خواجوی کرمانی، شاهنامۀ هاتفی، شاهنامۀ نادری عارف تهرانی و شهنشاه نامۀ فتحعلی خان صبای کاشانی اشاره کرد. بعد از یورش مغول پیروی از شاهنامه در مسیر سرودن منظومه های تاریخی افتاد و در دورۀ صفویه سرودن منظومه های دینی باب شد، اما هیچ کدام از این منظومه ها به پایۀ شاهنامۀ نرسیده است. مشهور است که شاهنامه ۶۰هزار بیت بوده، اما تاکنون هیچ نسخه ای دارای آن شماره ابیات نیست. نُولدکۀ آلمانی تعداد ابیات ۴۰ نسخۀ خطی شاهنامه را مشخص کرده که اغلب آن ها میان ۴۸ تا ۵۲هزار بیت دارند. البته نسخی که ۶۰ هزار بیت یا بیشتر دارد، جعلی و دارای ابیات الحاقی است. نخستین کسی که به لزوم مقابله و تصحیح نسخ شاهنامه پی برده و دست به این کار یازیده حمدالله مستوفی بوده است. او در مقدمۀ ظفرنامۀ خود (۷۳۵ ق) گفته که، در مدت شش سال، ۵۰ نسخه را، که هریک در حدود ۵۰ هزار بیت داشته، از نظر گذرانیده و نسخه ای شامل ۶۰هزار بیت تنظیم کرده که حتماً ابیات الحاقی فراوان دارد. دومین بار در ۸۹۲ ق به دستور بایسنقر با مقابلۀ نسخ متعدد نسخه ای تدوین گردید. بنداری اصفهانی نخستین کسی است که میان سال های ۶۲۰ـ ۶۲۴ ق شاهنامه را به عربی ترجمه کرد و نسخۀ فارسی شاهنامۀ او تدوین اول شاهنامه، یعنی متعلق به ۳۸۴ ق، بوده است. شاهنامه در ۹۱۶ق به ترکی به کوشش علی افندی، به گرجی به همت سرافیون ساباش ویلی ( ـ ۱۵۱۶) ترجمه شده است. متیو لامسدن نخستین کسی بود که به چاپ شاهنامه اقدام کرد و جلد اول آن را به چاپ رساند (کلکته، ۱۸۱۱). ادامۀ کار او توسط ترنر ماکان، از افسران انگلیسی در هند، پی گرفته شد و همۀ شاهنامه در ۴ جلد به چاپ رسید (کلکته، ۱۸۲۹). در ۱۸۲۶ ژول مول از طرف پادشاه فرانسه مأمور چاپ شاهنامه شد؛ او به مدت ۵۰ سال از روی ۳۶ نسخه شاهنامه را تصحیح و چاپ کرد (۱۸۳۸ـ۱۸۷۸) که، در مقابل، نسخۀ فارسی ترجمۀ فرانسۀ آن نیز آمده است. ولف فرهنگ خود را از این چاپ تهیه کرده است. وولَرس هلندی با مقابلۀ چاپ های کلکته و پاریس نسخه ای فراهم کرد که ناتمام ماند؛ ۲ جلد آن را خود به چاپ رساند (۱۸۷۷ و ۱۸۷۹) و جلد سوم آن توسط شاگردش لاندوشر به چاپ رسید (۱۸۲۴). در ۱۳۱۳ش مقارن با جشن هزارۀ فردوسی چاپ وولَرس به یاری عباس اقبال، مجتبی مینوی، سلیمان حییم و سعید نفیسی به چاپ رسید. از چاپ های دیگر شاهنامه چاپ مسکو است که در ۹ جلد منتشر شده است (۱۹۶۰ـ۱۹۷۱). بزرگ ترین کوشش دربارۀ تصحیح شاهنامه کار جلال خالقی مطلق است. او بر آن است که این تصحیح را در ۱۰ جلد به چاپ برساند و تاکنون جلد ششم آن به چاپ رسیده است (۱۳۸۴ ش). خالقی مطلق ۴۵ نسخه از شاهنامه را یافته و شش نسخه را گزیده و اساس قرار داده است. تاکنون قدیم ترین نسخۀ شاهنامه (نیمۀ اول آن) متعلق به موزۀ فلورانس به مورخ ۶۱۴ ق است که ۲۰۰ سال و اندی از تدوین دوم شاهنامه (۴۰۰/۴۰۱ ق) فاصله دارد. شاهنامه به ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده است. شاک در ۱۸۵۱ آن را به آلمانی ترجمه کرد. پیتری آن را به نظم ایتالیایی کشید (۱۸۸۶ ـ ۱۸۸۸). ژوکوفسکی، آ. کریمسکی، سوکولوف، لوزیمسکی هر کدام پاره ای از شاهنامه را به روسی ترجمه کرده اند. بسیاری از شاعران اروپایی یون هانری هاینۀ آلمانی، فرانسوآ کوپۀ فرانسوی، گوتۀ آلمانی و ماتیو آرنولد انگلیسی از شاهنامه تأثیر پذیرفته اند.

معنی کلمه شاهنامه در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] حکیم ابوالقاسم منصور بن حسن بن شرفشاه مشهور به فردوسی در ۳۲۹ هجری قمری (۹۴۰ میلادی) همزمان با سلطنت نصر دوم پادشاه سامانی در «قریه باژ» نزدیک طابران طوس به دنیا آمد. قریه باژ همان روستای کنونی فاز است که در بیست کیلومتری شمال شرقی مشهد است. او از خانواده دهقانان بود. درباره دهقانان باید توضیح داد که آنان رعایای بی سواد نبوده اند، بلکه دهقانان طبقه ای باسواد، ممتاز و شریف بودند که در زمره خرده مالکان پاک نیت و ضمناً در رده نگهبانان سنن و فرهنگ ملی ایران شمرده می شدند. آنان فرزندانشان را با آداب و رسوم ایرانی پرورش می دادند. فردوسی در چنین محیطی پرورش یافت و دل بسته فرهنگ و آداب ایرانی شد. او در روستای زادگاهش و شهرهای خراسان زبان های عربی، پهلوی، علم کلام و فلسفه را به خوبی فراگرفت. در ۳۷۰ هجری قمری (۹۸۱ میلادی) فردوسی وقتی به تنظیم شاهنامه پرداخت که در بلاد اسلامی در دو کانون، ایرانیان آزاده درصدد احیای فرهنگ ایران بودند: اول منطقه خراسان (خورآیان) که امرای سامانی بر آن حکومت می کردند و مدعی بودند که از نسل ساسانیان هستند. آنها تمام جشن های ایرانیان باستان را دوباره بر پای داشتند. دوم: بیت الحکمه در بغداد که تمام نویسندگان و دانشمندان بزرگ ایرانی که از جندی شاپور خوزستان به آنجا مهاجرت کرده بودند، همان اهداف را تعقیب می کردند که احیاگران فرهنگ و تمدن باستانی ایران در خراسان بزرگ به ویژه بلخ، سمرقند و بخارا. در این میان طوس به خاطر خیزش فردوسی در احیای فرهنگ باستانی ایران مقامی والا پیدا کرد.
منابعی که برای تنظیم شاهنامه توسط فردوسی طوسی از آن بهره گرفته شد، بسیارند ولی آن طور که فردوسی شناسان نوشته اند از منابع مکتوب زیر بیشتر استفاده شده:
1_ خدای نامه که در دوره ساسانی نوشته شده است.
2 _ شاهنامه ابومنصوری که به تشویق یکی از سپهسالاران خراسان تنظیم گردیده است.
۳ _ یادگار زریران (ایاتکار زریران) که رساله ای است در باب شرح جنگ های زریر برادر گشتاسب با دشمنان دین زرتشت.
4 _ کارنامه اردشیر بابکان.
۵ _ گشتاسب نامه دقیقی طوسی.
اما مطلبی که بیش از همه قابل توجه است، روایاتی است که از دیرترین زمان تا زمان فردوسی سینه به سینه منتقل گردیده و عامل این انتقال دهقانان و موبدان بودند. زیرا اوستاهای موجود بسیار ناقص بود و فردوسی مجبور بود که از موبدان و دهقانان اشکالات تاریخی خود را بپرسد. همان طور که انجیل، تورات و کتاب مقدس حاوی داستان ها و قصه های پیامبران از آدم تا زمان عیسی (ع) است و همچنین قرآن مجید که در بردارنده قصه های حکیمانه از آدم تا صفوت آدمیان حضرت محمد(ص) است، اوستای اصلی که در ایران باستان وجود داشت در بردارنده حوادث جهان از زمان کیومرث (آدم ابوالبشر) تا زمان هجوم اسکندر را دربرداشت. اگر آن اوستا موجود بود و به دستور اسکندر نمی سوخت دیگر حلقه های مفقود شده در تاریخ ایران ایجاد نمی شد که مردم این کشور از ماد، هخامنشی اصلاً اطلاع نداشته باشند و فردوسی به مدت سی سال به غیر از چند اثر مکتوب در تنظیم شاهنامه، از گفته های دهقانان خراسان استفاده کند. «پولینوس» (Polinus) مورخ رومی قرن اول میلادی به عظمت آن اوستا اشاره کرده است.

معنی کلمه شاهنامه در ویکی واژه

شاه‌نامه، نامه بزرگ، سرگذشت پادشاهان ایران. نوشته‌ای عظیم.

جملاتی از کاربرد کلمه شاهنامه

به بیست و پنج سال از نوک خامه بسر می‌برد نقش شاهنامه
در جمله بیست هزار درم بفردوسی رسید. به غایت رنجور شد و به گرمابه رفت و برآمد. فقاعی بخورد و آن سیم میان حمامی و فقاعی قسم فرمود. سیاست محمود دانست. بشب از غرنین برفت و به هری به دکان اسمعیل وراق پدر ازرقی فرود آمد و شش ماه در خانهٔ او متواری بود تا طالبان محمود به طوس رسیدند و بازگشتند. و چون فردوسی ایمن شد از هری روی به طوس نهاد و شاهنامه برگرفت و به طبرستان شد به نزدیک سپهبد شهریار که از آل باوند در طبرستان پادشاه او بود. و آن خاندانی است بزرگ نسبت ایشان بیزدگرد شهریار پیوندند.
نخستین نهاد رسمی که در ایران برای پژوهش‌های مرتبط با شاهنامه‌پژوهی راه‌اندازی شد، بنیاد شاهنامهٔ فردوسی بود. این مؤسسهٔ پژوهشی، وابسته به وزارت فرهنگ و هنر در دوران محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۵۰ راه‌اندازی شد. پس از انقلاب ایران، در سال ۱۳۵۷ بنیاد شاهنامهٔ فردوسی با یازده مؤسسهٔ فرهنگی دیگر در «مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات فرهنگی» وابسته به وزارت علوم و آموزش عالی ادغام شد که نام کنونی آن «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» شده‌است.
نوشیروان کجا شد و دارا و یزدگرد گردان شاهنامه و خانان و قیصران
فردوسی - رحمه الله تعالی، وی از طوس است و فضل و کمالات وی ظاهر کسی را که چون شاهنامه نظمی بود چه حاجت به مدح و تعریف دیگران.
در شاهنامه گرچه شگفت است و نادرست اخبار جنگ رستم و رزم سفندیار
(شاهنامه فردوسی) باسم مسمای او کمان طوسی پوش وزره داودی بعشق زبور حلقه در گوش؟
تصحیح‌های شاهنامه: (شاهنامه ژول مل • شاهنامه چاپ مسکو • شاهنامه چاپ بروخیم)
نام تو نام همه شاهان بسترد و ببرد شاهنامه پس از این هیچ ندارد مقدار
فردوسی در شاهنامه آفرینش زمین را چنین توصیف کرده‌است.
وصف تو شاهنامه ی خوبیست چون فکند بر وی همای مدح پناه زمانه حی
شرح اخبار شاهنامهٔ توست عَلَم جامهٔ شهور و سنین
اگر چه به نظمم نبد دسترس که چون شاهنامه نگفته است کس