خوانان

معنی کلمه خوانان در لغت نامه دهخدا

خوانان. [ خوا / خا ] ( نف ، ق ) در حال خواندن. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
یکی غایب از خود یکی نیم مست
یکی شعرخوانان صراحی بدست.سعدی ( بوستان ).

معنی کلمه خوانان در فرهنگ فارسی

در حال خواندن

جملاتی از کاربرد کلمه خوانان

اشعاری که نوروز خوانان می‌خواندند بیشتر در وصف امامان و پیامبر بوده و دعا برای سلامتی و خوشبختی و زیارت رفتن صاحبان خانه و فرزندانشان بود.
او خوانندگی را از کودکی آغاز کرد و با انتشار آلبوم نخستش که همنام خودش بود به موفقیت رسید و تاکنون بیست بار نامزد جایزه گرمی و شش بار برنده شده‌است. اگیلرا به عنوان یک پاپ آیکون شناخته می‌شود و در ابتدای فعالیت هنریش لقب «پرنسس پاپ» و بعد از آن «صدای یک نسل» را دریافت کرد. به دلیل تن صدای منحصر به فرد، گستره صوتی پنج اکتاو و قدرت صدایش از وی به عنوان یکی از بهترین آواز خوانان تاریخ موسیقی یاد می‌شود.
او نامی آشنا در میان آوازخوانان افغانستان است. آهنگ‌های او در دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ در رادیو-تلویزیون ملی افغانستان پخش می‌شد و او را به چهره‌ای شناخته شده مبدل کرد. بیشتر علاقه‌مندان اکبر نیکزاد او را با آهنگ "لطف یار شده کم" می‌شناسند. نیکزاد ازدواج کرده بود و از او دو فرزند به جا مانده است.
غزل خوانان و دست افشان و می خوار به هر گامی که رفتی در ره یار
ازان لوح مجدول خرده دانان رموز صنع حی پاک خوانان
به زنّار بندان، به تسبیح خوانان به آیین رهبان، به دیر مغانت
قدی چو قد شکر دهانان مرغان ز سرش نشید خوانان
همکاری گسترده‌ای با آوازخوانان سرشناس چون احمد ظاهر، مهوش و دیگران داشت.
سرخوش و غزلخوانان با رباب و چنگ آمد شب که مست و در بزمم یار شوخ و شنگ آمد
نوروز خوانی در گذشته به این صورت بود که دو نفر با لباس‌های محلی و گرفتن یک چوب دست در کوچه پس کوچه‌های روستاها راه می‌افتادند و آمدن بهار و سال نو را مژده می‌دادند و بر درب هر خانه که می‌رفتند صاحبان خانه نیز مانند گذشتگانشان پدران و مادرانشان با هدایایی مانند تخم مرغ، نان محلی، شیرینی و حلوا، برنج و هدایای نقدی کیسه و سبد نوروز خوانان را پر می‌کردند.
بمشرق تا نهد تکبیرخوانان بیضه ی زرین خروس صبح، برچید از افق بس سیمگون ارزن
در گل افشان تو چه عشرت کرد مدح خوانان چو رعد و نعره زنان
به لفظ عشق صد ره کوه و دریا در میان گفتن بیاموزید تا پیشش برید افسانه خوانان را
چو فردا نامه خوانان نامه خونند تو وینی نامهٔ خود ننگت آیو
محرمان سراچهٔ قدسی لوح خوانان سر نه کرسی