همنام

همنام

معنی کلمه همنام در لغت نامه دهخدا

هم نام. [ هََ ] ( ص مرکب ) آداش. آتاش. ( یادداشت مؤلف ). دو تن که به یک نام خوانده شوند :
ایا مصطفی سیرت مرتضی دل
که همنام و هم سیرت مصطفایی.فرخی.هست چوهمنام خویش نامزد بطش و بخش
بطش ورا عیب پوش بخش فراوان او.خاقانی.

معنی کلمه همنام در فرهنگ عمید

۱. هم اسم.
۲. کسی یا چیزی که با دیگری دارای یک نام باشد.

معنی کلمه همنام در فرهنگ فارسی

هم اسم، کسی که بادیگران دارای یک نام باشد

معنی کلمه همنام در فرهنگستان زبان و ادب

{homonym} [زبان شناسی] هریک از دو یا چند واژه ای که از نظر آوایی و گاه نوشتاری یکسان اند، ولی معنی متفاوت دارند

معنی کلمه همنام در دانشنامه عمومی

همنام (رمان). «همنام» ( انگلیسی: The Namesake ) اولین رمان جومپا لاهیری نویسنده هندی آمریکایی است که انتشارات هاوتن مفلین هارکورت آن را در سال ۲۰۰۴ منتشر کرد. وی همنام را ابتدا به صورت رمان کوتاه در مجله نیویورکر منتشر کرد ولی بعدتر با گسترش آن به صورت یک رمان کامل درآورد. لاهیری در این رمان نیز مانند مجموعه داستان مترجم دردها مسائل فرهنگی و احساسی مهاجران هندی به آمریکا را واکاوی کرده است. رمان به بررسی تفاوت های موجود بین دو فرهنگ متضاد با تفاوت های مذهبی، اجتماعی و ایدئولوژیک بسیار متمایز می پردازد. این رمان را امیرمهدی حقیقت به فارسی ترجمه کرده است.

جملاتی از کاربرد کلمه همنام

ای بکنیت عالم عادل عمر کز دین پاک در طریق داد مر همنام خود را شد همال
خدای کرد به همنامی پیمبر خود ستوده سیرت او در نهاد تو موجود
اِرِز (عبری: אֶרֶז‎) یک کیبوتص در جنوب غربی اسرائیل است. این کیبوتص که تنها در ۱ کیلومتری شمال نوار غزه قرار دارد، همنام گذرگاه ارز در نزدیکی آن است. ارز در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد و در سال ۱۹۵۰ به مکان فعلی خود منتقل شد. در سال ۲۰۱۹، جمعیت آن ۵۵۸ نفر بود.
پس از رمضانی، محمد کاظمی به عنوان رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران منصوب می‌شود. در این زمان نهاد امنیتی همنام در سپاه یعنی اطلاعات سپاه پاسداران به سازمان تبدیل می‌شود و حسین طائب نیز به ریاست آن می‌رسید. کاظمی تیرماه ۱۴۰۱ به ریاست سازمان اطلاعات سپاه پاسداران منصوب شد. پس از کاظمی، سرتیپ مجید خادمی از سازمان حفاظت اطلاعات وزارت دفاع جایگزین او شد.
قریه دی: (مه دی) این قریه که در اصل دی بوده و کلمه (مه) به مناسب همنامی آن با ماه دی فارسی مخففاً به آن اضافه گردیده و به معنای یکی از ماه‌های سال بوده‌است.
باد چون همنام رویت سرخ و سرسبز آن چنان کافتاب تخت گردد مشتری افسر شود
همنام ابن عم پیمبر علی که بود مداح او سروش کبیر اندر آسمان
شه چو همنام گشت با بهرام سعد اکبر نهاد چرخش نام
شد ز صهبای شهادت جرعه نوش گشت با همنام پیشینش قرین
همنام تو از پیرهنی چشم پدر را با نور قرین کرد و من این عار ندارم
ریشهٔ نام ابوعطا مشخص نیست؛ این آواز با نام‌های سارنج و دستان عرب نیز شناخته می‌شود و ممکن است با یکی از راگاهای همنام هندی مرتبط باشد. استفاده از آواز ابوعطا در موسیقی بومی ایران بسیار رایج است و بخشی از موسیقی مذهبی نیز در این آواز (به ویژه در گوشهٔ حجاز که حس و حال «عربی» دارد) اجرا می‌شود.
نام حاتم می نهد بر خواجه مرد مدح سنج خواجه چون ممسک بود همنامی حاتم چه سود
شهر باستانی به نام تیگراناکرت نخجوان، یکی از آن چهار شهر همنامی است که توسط تیگران بزرگ ساخته شده‌است. یکی از آن چهار شهر همنام تیگراناکرت آرتساخ می‌باشد. تیگراناکرت نخجوان در سده ۱ (پیش از میلاد) ساخته شده‌است. این شهر در جوغا قرار دارد.
بفرمود همنام خیرالانام (ع) یلی تا دژ آهنگ شیرکنام
چونکه همنام توام خوارم مکن حق همنامی که انکارم مکن