آزادیخواه
معنی کلمه آزادیخواه در فرهنگ معین
معنی کلمه آزادیخواه در فرهنگ عمید
۲. طرفدار دموکراسی و رژیم مشروطیت.
معنی کلمه آزادیخواه در فرهنگ فارسی
آزادی طلب
معنی کلمه آزادیخواه در ویکی واژه
جوینده آزادی. کسی که بدنبال آزادی است.
جملاتی از کاربرد کلمه آزادیخواه
غزل «فلفلحلحح» همان غزلی ست که به جهت حضرت آیة الله کردستانی از بین راه که به طهران می آمدم ساخته (۱۳۴۱ ق) و از همدان در ضمن کاغذی که به ایشان نوشته بودم به سنندج فرستادم. ولی سابقه دادن به این غزل ده مرتبه زحمتش بیشتر از نوشتن آن است: با آیة الله به تماشای حوالی رفته بودیم که پیرمردی عامی و بیابانی دیدیم که خبرهای غریب میگفت، از جمله این که چهل شب در قبرستان کهنهای که روز نیز جنبنده و جاندار از آن گذر ندارد، مشغول بعضی اوراد و اذکار بوده است. خود آیة الله که منکر تاثیر منتر و طلسمات بود معلوم شد بسی از اینها دانسته و حتی در شبهای خوفناک خوانده است و بسیاری از آنها را خواند که من تنها کلمهٔ «فلفلحلحح» را به خاطر سپردم. قطب الاسلام یک ملای پیرمرد بدبخت و شریفی است که اغلب علمای کردستان که امروز هر کدام عنوانی دارند شاگرد این بدبخت بودهاند ولی امروز از کثرت پریشانی جزئی امورات زندگانیش را آیة الله اداره می کند. خود آیة الله هم بیشتر تحصیلاتش پیش قطب بوده است علت بدبختیش این است، که طبعا آزادیخواه و متجدد بوده در اول مشروطه هم تاسیس مدرسهٔ جدیدی کرده است البته یک همچو ملائی بودنش به جهت دیگران خیلی اسباب ضرر است، پس به همین جهات عموم علما او را تکفیر کرده از آن وقت هم دیگر نتوانسته است کمر راست کند. روزی در مجلس او حکایت منقلی پیش آمد که چهار پنج نفر نتوانستند یک منقل آتش کنند پس اگر در غزل به شعری که منقل قطب الاسلام در اوست برسید بدانید مقصود چیست.
مؤیدالدوله در سال ۱۳۲۵ قمری به حکومت فارس رفت اما اعتراض مردم شیراز سبب شد که در همان سال به تهران بازگردد. وی در دوران استبداد صغیر مدتی حکمران تهران بود و به دستور محمدعلی شاه آزادیخواهان را محاکمه میکرد. ابوالفتح میرزا در سال ۱۳۳۰ قمری درگذشت و در قم در مقبره محمد شاه قاجار مدفون گردید.
در سال ۱۳۳۰ قمری (۱۹۱۱ میلادی) که ارتش روس برای تعقیب آزادیخواهان وارد تبریز شده، شروع به گرفتن و بند کردن آنان میکند، استپان استپانیان با جامه مبدل به شکل یک «قاطرچی» از شهر بیرون رفته به ارزروم در امپراتوری عثمانی پناهنده میشود و در آنجا نیز عکاسخانهای دائر کرده و مشغول کار میگردد. در سال ۱۳۳۳ قمری (۱۹۱۴ میلادی) استپانیان خانواده خود را از تبریز به ارزروم میبرد، اما با آغاز جنگ جهانی اول و طرح نسلکشی ارمنیها از سوی دولت وقت عثمانی، وی که جزو نخستین دستگیرشدگان بود، محرمانه در سال ۱۲۹۴ خورشیدی (۱۹۱۵ میلادی) اعدام میگردد. از خانواده او تنها پسر کوچکش از مرگ رهائی یافته که اکنون در تبریز است و صاحب مغازه «عینک سازی ایران» در پاساژ تبریز میباشد.
او در مشهد از دانش آموختگان ساعی و باهوش بود. در اندک زمانی به مراحل ادب و معارف اسلامی دست یافت. در ضمن با توجه به وضع سیاسی آن دوره در نشر افکار آزادیخواهی کوشش نمود. ابتدا با نشر شبنامه سپس با نشر روزنامه خراسان در سال ۱۳۲۷ قمری به نشر افکار آزادیخواه پرداخت. این روزنامه جوانان خراسان از جمله محمدتقی ملک الشعراء بهار رابه دور هم جمع کرد و وسیلهای برای رشد استعدادهای درونی آنها گشت.
این مورد توسط برخی مارکسیستها مورد اعتراض قرار میگیرد. برنامهریزی غیرمتمرکز به عنوان پایه ای برای سوسیالیسم پیشنهاد شدهاست و بهطور مختلف توسط آنارشیستها، کمونیستهای شورایی، مارکسیستهای لیبرتارین و سایر سوسیالیستهای دمکراتیک و آزادیخواه که از شکلی غیر بازاری از سوسیالیسم حمایت میکنند، در رد کامل نوع برنامهریزی اتخاذ شده در اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی.
احمد محمد نعمان (عربی: أحمد محمد نعمان؛ زاده ۲۶ آوریل ۱۹۰۹ – درگذشته ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶) در روستای ذولقیان عزله ذبحان، ناحیه حجریه از شهر تعز زاده شد. او دو بار نخستوزیر جمهوری عربی یمن بود؛ اولین بار از ۲۰ آوریل تا ۶ ژوئیه ۱۹۶۵ در زمان ریاست جمهوری عبدالله السلال بود. دومین دوره از ۳ مه تا ۲۴ اوت ۱۹۷۱ در زمان رئیسجمهوری عبدالرحمان الأریانی بود. وی به عنوان اولین استاد و سازنده جریان آزادیخواهان یمن و نخستین پیشگام در روشنگری یمن و برجستهترین شاخصهای آزادیخواهانه عرب شناخته شدهاست.
دومین دورهٔ جنبش آزادیخواهان، در آذربایجان، فارس و اصفهان بنیاد گرفت که منجر به فتح تهران و خلع محمدعلی شاه شد. سه ماه پیش از اینکه قوای مجاهدین، تهران را فتح کند مشیرالسلطنه کنار رفت و ناصرالملک برای زمامداری از لندن احضار شد، ولی ناصرالملک در تردید بود و در غیاب او سعدالدوله کابینه را سرپرستی میکرد. این کابینه چون پیشرفت مجاهدین را دید به هیئت اجتماع استعفا داد و کشور بدون نخستوزیر و هیئت دولت به وسیلهٔ محمدعلی میرزا و چند تن از همکاران نزدیک او اداره میشد.
حزب توده نیز که میراثدار شکست فرقه دموکرات آذربایجان شده بود و نیروهای آن از هر طرف دچار تشتت و ریزش شده بودند، با پیشنهاد خلیل ملکی سازمان افسران را منحل اعلام کرد. تعدادی از افسران و از جمله سروان خسرو روزبه به این امر اعتراض داشتند و مستقلاً «سازمان افسران آزادیخواه ایران» را تشکیل دادند.
سیامانتو در آثارش افکار میهن پرستانه و آزادیخواهانه ملی خود را ضمن تلفیق بار مانیتیسم و نمادگرایی، با بیانی کاملاً خود ویژه و نو، ارائه میکند. وی در شکل و قالب و مضمون شعر ارمنی قرن بیستم دست به نوآوری هائی زد که تنها با خود او آغاز شد و پایان یافت.
نهضت انقلابی ارمنی در آخرین دهه قرن نوزدهم جهشی پیدا کرد و با ترسها و نگرانیهایی که در زمامداران حکومت تزاری ایجاد کرد آنان را در عناد و خصومت خود نسبت به ارمنیان راسخ تر نمود. با اینکه هدفهای احزاب فدراسیون انقلابی ارمنی و «حزب سوسیال دموکرات هنچاکیان» در ترکیه بود دولت تزاری که در کشور خود مبارزه بیرحمانهای را ضد سوسیال دموکراتها و سوسیالیستهای انقلابی و آزادیخواهان در پیش گرفته بود هر چه از دستش برمیآمد برای انحلال و نابودی آن احزاب انجام داد.
در همین جریان بود که سیاست سیاه چهره کریه خود را آشکار ساخت و مرتضی اهرمی را برانگیخت تا با لجاجت خود پیروزی درخشان «مجاهدین جنوب» را خدشهدار کند و چون مهمترین دوائر دولتی آن روز اداره گمرک بود درآمد آن را دیپلماسی محیل انگلیس در قبال قروض خارجی مطمئنترین وثیقه تشخیص داده بود. برای اینکه درآمد آن کاملاً محفوظ و از هرگونه دستبرد مصون بماند مرتضی اهرمی را که گمان خطایی دربارهٔ او نمیرفت به عنوان «ناظر» و «امین وصول» درآمدها، مأمور حفظ وصولی «گمرک» کردند؛ ولی سید با «انجمن» و «مجاهدین» طریق خصومت در پیش گرفت. این رفتار باعث شد که فرصت به عوامل استبداد و عاملان بیگانه داده شود تا علیه آزادیخواهان دست به توطئه زنند و موضوع اختلاس وجوه «گمرک» با «بوق و کرنا» بهانه تبلیغ قرار گیرد.