آراست
جملاتی از کاربرد کلمه آراست
وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ و بخدمت میگردد بر ایشان وِلْدانٌ غلامانی چون کودکان نوزاد مُخَلَّدُونَ آراستگان جاوید جوان إِذا رَأَیْتَهُمْ چون ایشان را بینی حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً پنداری که مرواریداند شطره گسسته و در بهشت پراکنده.
در زمان ساخت آن، مقبره به ذکر برخی از بهترین نمونههای هنرهای ساختمانی و صنایع دستی اشاره شدهاست. نمای بیرونی در اصل با سنگ مرمر آراسته شدهاست. کفها نیز با سنگ مرمر تزئین شده و با سنگهای قیمتی تزئین شدهاست.
صفات بسیاری در بیان زیبایی و آراستگی ناهید در آبانیشت ذکر شدهاست و جزئیات او به صورت کامل بیان شده تا جایی که به کفشهای وی و بندهایش اشاره شدهاست و با شرح این جزئیات گویی او را از روی پیکرهاش در معابد مختلف توصیف کردهاند. فرهفروشی در این مورد این چنین میگوید: «میدانیم پیکرههای بزرگ و کوچک از این ایزدبانو در نیایشگاههای آناهیت برپا بودهاست، دور نیست که بخشی از این سرود اوستایی (آبانیشت) واقعاً در توصیف پیکرههایی باشد که در شهرهای مختلف دیدهاست.» بسیاری از تندیسهای ناهید به شکلهای گوناگون با لباس و آرایش محلی تزیین شدهاست و مردمان هر دیار براساس چهره مطلوب و آرزو شده مردم از او تندیسهایی ساختهاند.
سواران ایران صف آراستند همه افسران جامه پیراستند
عید است و غم شد کاسته، بانگ و نوا برخاسته هر سو بتان آراسته، از یکدگر خوشتر همه
آنچه به نظر میرسد این است که سبک نگارش کتاب «آثار الوزرا» به دلیل اقتباس مولف آن از کتابهای گوناگون، دارای سبکهای مختلف است. گاه سادگی و آراستگی و بلاغت ابوالفضل بیهقی و استادش بونصر مشکان را به یاد میآورد و گاه آهنگینی و موازنهها و آرایههای لفظی جامعالتواریخ را از نظر میگذراند. گاه نیز انشای آن به سبک رایج و معمول روزگار نویسنده نزدیک شده، و سست و ناهموار و ناپخته میگردد.
جایزهٔ امپریال و جایزهٔ آکادمی ژاپن به افرادی که نتیجهٔ بررسی قابل توجهی را به دست آوردهاند یا کسانی که ویرایشها و کتابهای علمی برجستهای ارائه دادهاند، اعطا میشوند. یکی از مهمترین وظایف آکادمی به اجرای امور مربوط به این جایزه اختصاص داده شده که سالانه از سال ۱۹۱۱ به اینسو اعطا میشدهاست. از سال ۱۹۴۹ این مراسم اعطای جایزهها با حضور مقام شامخ امپراتور ژاپن، و از سال ۱۹۹۰ با حضور هر دو؛ امپراتور و ملکه، آراستهتر گردیدهاست.
تکنولوژیهای جدید در چاپ و انتشار سبب شد که جنبش هنر نو به سرعت مخاطب جهانی پیدا کند. نشریههای هنری که با عکسها و تصاویر رنگی چاپ سنگی آراسته میشدند، نقش اساسی در ترویج سبک جدید داشتند. با پوسترهایی که برای رقصندهٔ فرانسوی لویی فولر و همچنین بازیگر مشهور فرانسوی سارا برنارد در آخرین دههٔ قرن نوزدهم طراحی شد، پوستر نه تنها بهعنوان تبلیغات، بلکه بهعنوان یک فرم هنری مطرح شد. تولوز لوترک نقاش و گرافیست فرانسوی نیز از جمله دیگر هنرمندانی بود که به شهرتی جهانی دست یافت و کارهایی در سبک آرت نوُو دارد.
او از روزنامهنگاران و سرمایهگذاران دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر ۱۸۷۹ برای دیدن اختراع جدیدش به منلو پارک، نیوجرسی بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بهطوریکه محوطهٔ منلو پارک، نیوجرسی و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که سابقه نداشت. منظرهٔ لامپهای نورانی به شدت بر بازدیدکنندگان اثر گذاشت؛ بهطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔ خود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایهگذاران روبرو شد.
آمفورا (به یونانی: Αμφορέας) خمره سفالی، یا ساخته شده از فلزی مانند طلا و نقره می باشد که دارای دو دسته میباشد. در یونان باستان از این کوزه برای نگهداری شراب، روغن، غلات و نظایر آن استفاده میشد. سطح بیرونی این نوع کوزه را با الگوهای هندسی و شکلهای متنوع میآراستند.
دگر باره میدان شد آراسته ز بیغولها نعره برخاسته
چون دسته ی گل ساعدم از داغ نهانی آراسته زان دست که گویی چمنی بود
در لغتنامه دهخدا با استناد به فرهنگ لغتهای قدیمی توضیحات مختلفی دربارهٔ واژه مقرنس آمده: «در کنزاللغة عربی، بنایی که آن را، نقاشی کردهاند، بنائی که طاق و اطراف آن پایه و دارای اضلاع است و به ان به فارسی، آهو پای میگویند. مأخوذ از تازی، بنای بلند مدور و ایوان آراسته و تزئین شده با صورتها و نقوش که بر آن پایه و راه زینه روند، قسمتی از زینت که در اتاقها و ایوانها به شکلهای گوناگون گچبری کنند، گچبریهای برجسته بر آستانه خانه چون پای آهو چیز رنگارنگ و نوعی کلاه» و همچنین برای اصطلاح مقرنس کاری آمدهاست «ایجاد گچبریهای برجسته و آویخته بر سقف خانه. آسمانهٔ خانه را با گچبریهایی زینت دادن.»
فراوان بگفت و بنالید سخت بدو ننگرست و بر آراست رخت
از برای صوفیان صاف بزم آراسته وانگهانی صوفیان را الصلا آموخته
«راه دو بیش نیست: یا مزدور و ریزهخوار قدرت بودن، فراغت بیثمرش را به زیبائیها آراستن، حق را در پایش قربانی کردن؛ یا در کنار مردم بودن، امید را در ایشان زنده نگهداشتن، دیدگانشان را به زیبائی و حق گشودن؛ زیرا که زیبائی نیرو است، و حق نیرو است، خاصه در زمینهٔ گستردهٔ زشتی و بیدادی که بر مردم میرود. اما زیبائی و حق به اعتبار آدمیست. پس آدمی و همهٔ آنچه نیاز زندگی اوست، شرط شکفتگی تن و جان اوست، در مرکز ادبیات جای دارد، هسته و مغز زندهٔ آن است.»
یکی خیمه ای دید آراسته چو گنج شهنشاه پر خواسته
کتابخانه نسبتاً غنی از وی باقی ماندهاست که متأسفانه هنوز به زیور چاپ آراسته نگردیدهاست. وی در سال ۱۳۸۰ قمری در گلگت پاکستان وفات یافته و در همانجا مدفون شدهاست. مزارش نیز به عنوان زیارتگاهی وجود دارد و مردم برای زیارت به آنجا میآیند.
من که عطّارم ز شک برخاستم نخل معنی از یقین آراستم
چون که به زیور شود آراسته طعنه زند بر مه ناکاسته