قاضی شمس الدین

معنی کلمه قاضی شمس الدین در لغت نامه دهخدا

قاضی شمس الدین. [ ش َ سُدْ دی ] ( اِخ ) اصلش از طبس است. اما در هرات متوطن بود و در علوم معقول محسود اقران و با وجود انواع فضائل و کمالات در فن و نظم و نثر قدرتی کامل داشته و قصائد رنگین و معانی متین دارد. وی از مریدان قاضی القضاة قاضی منصور فرغانی است که در خراسان به صدرالشریعة مشهور بوده و در هرات به سال 273 وفات یافته است. او راست :
نظاره جمال عروس تو میکند
دزدیده از دریچه این منظر آفتاب.ز گردی کز هوای کفر خیزد
چه زحمت موکب پیغمبری را؟
ز خاری کز درخت شرک روید
چه نقصان ذوالفقار حیدری را؟گر نشدی آشکار معجزه لعل تو
قفل زدی روزگار بر در پیغمبری
هیچ شبی نگذرد تا نکشد زلف تو
قافله روز را سوی جهان رهبری.بر برگ گلت بنفشه ره خواهد کرد
از لاله بنفشه تکیه گه خواهد کرد
از آتش رخسار تو بر خواهد خاست
دودی که هزاردل سیه خواهد کرد.( آتشکده آذر چ بمبئی ص 67،68 ).
قاضی شمس الدین. [ ش َ سُدْ دی ] ( اِخ ) عالمی است یگانه و فاضلی است فرزانه گویند در نیشابور بخیه دلش از دست پسر خیاطی بروی کار افتاده و این رباعی از او در این اوقات دیده و ثبت شد:
دلدار همه گرد دل و دین گردد
وآنگه که ببرد خویشتن بین گردد
گفتم سخن تلخ مگو گفت خموش
چون بر لب من رسید شیرین گردد.( آتشکده آذر چ بمبئی 128 ).
قاضی شمس الدین. [ ش َ سُدْ دی ]( اِخ ) عبداﷲبن مولانا جلال الدین ابوسعید مولانا شمس الدین عبداﷲبن قاضی جلال الدین محمود. امامی بود و در زمان سلطان حسین میرزا در شهر هرات منصب قضا یافت و مدتی در مدرسه سلطانی به امر تدریس اشتغال ورزید. سال وفاتش به دست نیامد. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 337 ).

معنی کلمه قاضی شمس الدین در فرهنگ فارسی

عبدالله بن مولانا جلال الدین ابو سعید مولانا شمس الدین عبدالله بن قاضی جلال الدین محمود امامی بود و در زمان سلطان حسن میرزا در شهر هرات منصب قضا یافت .

جملاتی از کاربرد کلمه قاضی شمس الدین

بنا بر آنچه تحفه سامی آورده، قاضی شمس الدین معلم پس از مدتی کوتاه که منصب صدارت را عهده‌دار بود از صدارت کناره گرفت:
دو روزی را که نواب عالی را بنا بر رعایت ساعت و صلاح دولت قاهره بدان حدود دمرلقیا توقف فرمود، عالی جناب ملک محمود جان قزوینی وزیر و قاضی شمس الدین، صدر پادشاه گردون سریر به همین وظایف ملازمت به جای آورد و پیش کشی گذرانیدند و از رهگذر خدمت و فیض ملازمت حظی کامل یافتند.
در ادامه، امپراتور گروهی را برای دفاع از شهر تعیین کرد و فرمان داد تا برج داوود و دروازه استیفان تعمیر و مقر پادشاهی در نزدیک برج داوود، به سواران توتونیک واگذار شود. سپس به زیارت مسجدالاقصی رفت. الکامل از مؤذنان خواسته بود که در طی مدتی که امپراتور در آنجا به سر می‌برد، برای احترام به پادشاه اذان نگویند. به گفته مقریزی، این لغزشی دیگر از الکامل محمد بود که مرتکب شد و فوراً واکنش آن را دید؛ در حالی که شخص امپراتور از این اقدام ناخشنود بود، به قاضی شمس‌الدین گفت:
وقتی که برای فریدریش مسلم شد که سراسقف جرالد قصد ندارد تاج را بر سر وی بگذارد یا حتی همراه با وی به اورشلیم سفر کند، بی‌درنگ در فوریه ۱۲۲۹ به سمت اورشلیم حرکت کرد؛ در حالی که هیچ‌کس جز سپاهیان آلمانی و ایتالیایی‌اش و عده‌ای اندک از حاکمان محلی صلیبی و سه اسقف ونیز، ونچستر و اکسترا او را همراهی نمی‌کردند. قاضی شمس‌الدین به نمایندگی از سوی الکامل محمد به استقبال امپراتور آمد تا کلیدهای شهر را به وی تسلیم کند. صبح روز ۲۳ فوریه ۱۲۲۹، موکب امپراتور با عبور از خیابان خلوت شهر، به کلیسای قیامت رسید تا تاج‌گذاری خود را انجام دهد. هیچ کشیشی همراه با او نبود و جز سپاهیان و شوالیه‌های توتونیک، کسی به استقبالش نیامد. او با دست خود تاج را بر سر گذاشت، بدون آن که هیچ‌یک از مردان کلیسا برای تاج‌گذاری امپراتور مطرود اقدام کند. سپس به همراه نیروهای خود به مقر اصلی‌اش حرکت کرد.
الذریعه در دو جا به معرفی دیوان شعر قاضی شمس الدین محمد گیلانی پرداخته‌است. در نسخه خطی دیگری به نام منتخب الاشعار که مختص ذکر شاعران و قطعاتی از اشعار ایشان است، نامی از قاضی شمس الدین گیلانی صدر شاهر اسماعیل برده شده‌است.