قاضی منصور

معنی کلمه قاضی منصور در لغت نامه دهخدا

قاضی منصور. [ م َ ] ( اِخ ) عبداﷲبن علی بخاری ملقب به تاج الدین و مشهور به قاضی منصور و مکنی به ابوعبداﷲ از اکابر علمای حنفیه و از مردم سجستان است. تألیفاتی دارد. او راست : 1- البحر الجاری فی الفتاوی که حاوی فتاوای مذاهب اربعه اهل سنت است. 2- المختار در علم فقه چنانکه در فوائد البهیة گفته و در کشف الظنون آمده است : که تاج الدین عبداﷲبن علی کتاب مختار مجدالدین عبداﷲبن محمود موصلی حنفی را که در فقه حنفی است نظم کرده و ممکن است هردو باشد. 3- نظم السراجیة که کتاب سراجیه را که در فرائض است به نظم درآورده است. وی به سال 799 هَ. ق. در 77سالگی وفات یافت. ( کشف الظنون ) ( فوائد البهیة ص 103 ) ( ریحانة الادب ج 3 ص 276 ). و رجوع به تاج الدین عبداﷲبن علی شود.

معنی کلمه قاضی منصور در فرهنگ فارسی

عبدالله بن علی بخاری ملقب به تاج الدین و مشهور به قاضی منصور و مکنی به ابو عبدالله از اکابر علمای حنفیه و از مردم سجستان است .

جملاتی از کاربرد کلمه قاضی منصور

شخصی گفت که این را قاضی ابومنصور هروی گفته است. گفت قاضی منصور پوشیده گوید و تردّد آمیز باشد و متلوّن. امّا منصور برنتافت پیدا و فاش گفت. همه عالم اسیر قضااند و قضا اسیر شاهد. شاهد پیدا کند و پنهان ندارد. گفت صفحه‌ای از سخنان قاضی بخوان. بخواند، بعد از آن فرمود که خدا را بندگانند که چون زنی را در چادر بینند حکم کنند که  «نقاب بردار تا روی تو ببینیم که چه کسی و چه چیزی، که چون تو پوشیده بگذری و ترا نبینیم مرا تشویش خواهد بودن که این کی بود؟ و چه کس بود؟ من آن نیستم که اگر روی ترا ببینم بر تو فتنه شوم و بستهٔ تو شوم، مرا خدا دیر‌ست که از شما پاک و فارغ کرده است، از آن ایمِنَم که اگر شما را ببینم مرا تشویش و فتنه شوید، الّا اگر نبینم در تشویش باشم که چه کس بود!» به خلاف طایفهٔ دیگر که اهل نفس‌اند اگر ایشان روی شاهدان را باز بینند فتنهٔ ایشان شوند و مشوّش گردند پس در حق ایشان آن به که رو باز نکنند تا فتنهٔ ایشان نگردد و در حق اهل دل آن به که رو باز کنند تا از فتنه برهند. شخصی گفت در خوارزم شاهدان بسیارند چون شاهدی ببینند و دل برو بندند بعد ازو، ازو بهتر بینند؛ آن بر دل ایشان سرد شود. فرمود اگر بر شاهدان خوارزم عاشق نشوند آخر بر خوارزم عاشق باید شدن که درو شاهدان بی‌حدند و آن خوارزم فقر‌ست که درو خوبان معنوی و صورت‌های روحانی بی‌حدند که به هرکه فروآیی و قرار گیری دیگری رو نماید که آن اوّل را فراموش کنی الی مالانهایه. پس بر نفس فقر عاشق شویم که درو چنین شاهدانند.