گردون سریر

معنی کلمه گردون سریر در لغت نامه دهخدا

گردون سریر. [ گ َ س َ ] ( ص مرکب ) در صفات پادشاهان. ( آنندراج ). پادشاه توانا. ( ناظم الاطباء ). گردون رکاب.

معنی کلمه گردون سریر در فرهنگ فارسی

پادشاه با عظمت گردون رکاب .

جملاتی از کاربرد کلمه گردون سریر

در مصافی پیش آن گردون سریر دختر سردار طی آمد اسیر
شاه اجل خسرو گردون سریر سیف دول خسرو خسرونژاد
مسند فیروزه گردون سریر قدر اوست زانسبب چون تاج شاهان جمله زو با زیورست
همی بینم ای شاه گردون سریر به چنگ اجل مرتو را دستگیر
قضا شکوه قدر قدرت زمانه توان فلک مهابت گردون سریر مهر سخا
چون ز روی حق شناسی خسرو گردون سریر آنکه گیرد از شهان دهر باج احتشام
نگر تا بدین شاه گردون سریر دگر باره چون شد عمارت پذیر
گرش گردون سریر ملک باشد برو صد ماه تابان اوفتاده