مسترقه
معنی کلمه مسترقه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مسترقه
این گاهشماری برای کاربرد مردم بود. دراین گاهشماری، یک سال ۳۶۵ روز بود و دارای ۱۲ ماه سیروزه و ۵ روز اضافه بود که به این پنج روز اضافه اندرگاه گفتهمیشود. در منابع دوران اسلامی نام این پنج روز به صورت خمسهٔ مسترقه (پنجهٔ تار یا پنجهٔ دزدیده) هم آمده است. در این گاهشماری کسر تقریباً معادل یکچهارم روز به حساب نمیآمد. از این رو این گاهشماری هر چهارسال یک روز عقب میافتاد. به این معنا که مثلاً ۱ دی گاهشماری سیار معادل با ۳۰ آذر «واقعی» میشد و با گذشت زمان ۱ دی اسمی سیر قهقرایی میداشت: ۲۹ آذر «واقعی» ۲۸ آذر واقعی و الخ پنج روز اندرگاه لزوماً در پایان سال نمیآمد بلکه با پنج روز اندرگاه در گاهشماری وهیزکی تطبیق میشد.
مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیعالاول سنهٔ اربع و ثلاثین و اربعمائه (۴۳۴) و در ایام مسترقه بود پس از نماز خفتن. بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند؛ و در تبریز قطران نام شاعری را دیدم. شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیکو نمیدانست. پیش من آمد دیوان منحیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که او را مشکل بود از من بپرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند.
مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد، شب پنجشنبه هفدهم ربیعالاول سنهٔ اربع و ثلاثین و اربعمائه و در ایام مسترقه بود، پس از نماز خفتن. بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند.