معنی کلمه قاضی عبدالجبار معتزلی در دانشنامه اسلامی
قاضی عبدالجبار معتزلی یکی از بزرگان مکتب معتزله و ایرانی است. وی تحت حمایت صاحب بن عباد قرار داشت و به توصیه او مقام قاضی القضاتی ری را بر عهده گرفت. صاحب بن عباد در پی شخصی بود که مردم را به مذهب او فرا بخواند و قاضی از هر نظر برای کار او مناسب بود. ضمن اینکه قاضی عبدالجبار در علم کلام از اساتید زبر دست عصر خود بود. برخی نویسندگان از طرفی قاضی را متهم کرده اند که مال بسیاری جمع آوری کرد و از طرف دیگر او را به حق نشناسی متهم نمودند زیرا پس از مرگ صاحب بن عباد حاضر به ذکر دعای ترحم و طلب رحمت برای او نشد و علت آن را عدم توبه صاحب ذکر کرد. بر این اساس فخرالدوله حاکم دیلمی که این اهانت را به وزیر خود نمی پذیرفت وی را به زندان انداخت و مبلغ گزافی را از قاضی طلب کرد. اما واقعیت طور دیگری بود و فخر الدوله خود روابط خوبی با صاحب بن عباد نداشت و حبس قاضی در راستای یک اقدام سیاسی برای قلع و قمع دوستان و اطرافیان صاحب صورت می گرفت. به همین دلیل برخی اصل تحقق واقعه ترحم را مورد تردید قرار داده اند و آن را از جعلیات فخرالدوله دانسته اند. اما قاضی چه انگیزه ای برای عدم اقدام به طلب رحمت برای ولی نعمت خود داشت؟ در این مقاله تفاسیر مختلفی در پاسخ به این سؤال صورت می گیرد و بررسی واقعه ترحم با نگرشی تاریخی انجام می پذیرد.
قاضی عبدالجبار در نگاه محققان معاصر
مقاله حاضر حول و حوش شرح حال قاضی عبدالجبار معتزلی، (وفات در سال ۱۰۵۲ م) متمرکز شده است.محققان معاصر، قاضی عبدالجبار را یک متکلم نظام مند می دانند که خود را وقف علم کلام و عقاید معتزلی کرده و بزرگترین دستاورد او این بود که دیدگاه های اعضای خلاق مکتب خود را بطور خلاصه و فهرست وار بیان نمود. به تعبیر ج. پیترز «او یک معتزلی واقعی و راست کردار بود بدین معنا که تاریخ و آراء مکتب خود را می دانست و در زمینه عقاید معتزله که اسلاف بزرگ وی در قرون گذشته مطرح کرده بودند به مؤلفی بزرگ تبدیل شد». برخی محققان دیگر درباره پرهیزکاری شخصی عبدالجبار نیز نظر داده اند. گ. مونو وی را «یک روح سرسخت» می نامد. بدین سان در تحقیقات معاصر عبدالجبار به عنوان یک متکلم سخت کوش و یک مسلمان پرهیزکار نشان داده می شود. مع ذلک هر چه بیشتر به منابع مربوط به زندگی عبد الجبار می نگریم، بیشتر پی می بریم که این عنوان از دقت زیادی برخوردار نیست. خصوصا یکی از نظرات حاکی از آن است که این موضوع کاملا گمراه کننده نیز می باشد.
واقعه ترحم در نگاه محققان غربی
هنگامی که به وقایعی باز می گردیم که پس از مرگ الصاحب اسماعیل بن عباد طالقانی وزیر در سال ۹۹۵ میلادی روی داده است. بر اساس روایت ها، عبدالجبار از ذکر دعای «ترحم» برای صاحب بن عباد یعنی کسی که او را به مقام قاضی القضاتی ری منصوب کرده بود امتناع ورزید. ظاهرا در پاسخ به این اهانت عبدالجبار، فخر الدوله (وفات در سال ۹۹۷ م. ) فرمانروای آل بویه وی را از این سمت برکنار نمود و به حبس انداخت و برای آزادیش مبلغ گزافی طلب کرد.به نظر می رسد برای متکلم پرهیزکاری مانند قاضی عبدالجبار این عمل به طرز عجیبی دور از منش اخلاقی باشد و با روابط نزدیکی که بین او و صاحب بن عباد متصور است منافات دارد. از این رو محققان راههای مختلفی یافته اند تا این واقعه را با خصلت های اخلاقی عبدالجبار وفق بدهند. برای مثال «مادلونگ» اظهار می کند که ممکن است واقعة «ترحم» اصلا اتفاق نیفتاده باشد و ساخته و پرداخته عوامل خصم باشد.مونو معتقد است که این واقعه رخ داده و لیکن سبب آن حساسیت های دینی قاضی عبدالجبار بوده است. در واقع معروف بود که صاحب بن عباد در تبعیت از قوانین شرع اصلا تعصب نداشت و در لواط و آزمندی و فسق هم شهره بود. با چنین قرائتی امتناع عبد الجبار از دعا برای ابن عباد فی الواقع عمل فرد شریف و متدینی به شمار می آمد که پایبند به اصول بود و مایل بود شغلش را برای حفظ کمالات شخصیت خود رها کند. در عین حال جورج حورانی بر این اعتقاد است که عبدالجبار بعدا دوباره به مقام قاضی القضاتی منصوب شد اگر چه هیچ نشانه ای از این امر در منابع موجود نیست. بنابراین، «ترحم» واقعه ای بود که اطمینان می داد سیرت عبدالجبار خدشه دار و شخصیت او لکه دار نشده بود. نظر صائب در مقاله حاضر این است که واقعه مزبور یک فرصت بود و نه یک معضل یعنی دریچه ای بود که سیرت عبدالجبار را بطور کامل تر نشان می داد اگر چه آن را پیچیده تر می ساخت. برای اثبات این نظر لازم است مطالبی را که در منابع اسلامی درباره زندگی و شخصیت عبدالجبار وجود دارد مورد بررسی قرار داده و سپس به مساله خاص واقعه «ترحم» و سقوط عبدالجبار از قدرت بازگردیم. در پایان معلوم خواهد شد که سیاست به اندازة علم کلام، در زندگی و حرفه قاضی عبد الجبار تعیین کننده است.
شخصیت عبدالجبار در منابع اسلامی
...