پدشخوارگر

معنی کلمه پدشخوارگر در لغت نامه دهخدا

پدشخوارگر. [ پ َ دَ خوا / خا گ َ ] ( اِخ ) رجوع به پتشخوارگر شود.

جملاتی از کاربرد کلمه پدشخوارگر

مناطق حاشیه خزر مادیه یک منطقه جغرافیایی و قومیتی متمایز ایران را شکل می‌دادند و به استقلال سیاسی گرایش داشتند. در نتیجه نامه تنسر شاه گشناسب، را در ابتدای دوره ساسانی به عنوان شاه گیلان، دیلم و رویان، تبرستان و دماوند نمایندگی می‌کند. منطقه یک پادشاهی رعیتی و بعداً یک استان کوه‌های پدشخوارگر را شکل می‌داد. شهر اصلیش، رشت (سایرو پولیس)، باید بر سر راه‌های پارتی به ارس و آتورپاتکان بوده باشد. مسیحیت از طریق این راه می‌توانسته از قرن دوم به بعد به گیل‌ها رسیده باشد گرچه تازه از قرن ششم به بعد اسقف نشین شده‌است. راه ماه به شادشاپور (قزوین) امکان دسترسی می‌داد. آمل از طریق دنباوند از راهی ارتباط داشت و با گرگان هم روابط وجود داشت.