پتشخوارگر
معنی کلمه پتشخوارگر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پتشخوارگر در دانشنامه عمومی
نام این سرزمین به گونه های مختلفی ثبت شده است؛ پَتَشخوارگَر، پتشوارگر، پدشخوارگر، پذشخوارگر، فدشخوارگر، فدشوارگر و فرشوادگر از جملهٔ این اسامی هستند. ابن اسفندیار می گوید که در نظر اهالی طبرستان این کلمه ترکیبی از «فرش» به معنی هامون، «واد» به معنی کوهستان و «گر/جر» به معنی دریا می باشد و در کل یعنی پادشاهی که بر کوه و دشت و دریا حکم می راند. البته این در حالی است که در زبان قدیم «جر» به معنی کوهی بود که بتوان بر آن کشاورزی نمود. سعید نفیسی «پذشخوارگر» را یکی از مناصب عالیه در دربار ساسانیان برمی شمارد و می گوید «پذش» یعنی پیش و «خوار» یعنی خوردن و از این رو کسی را چنین لقب می دادند که پیش شاه می نشست و پیش از او خوراک را می چشید که مبادا زهرآلوده باشد. به نظر آقای نفیسی، این منصب مختص به نجیب زادگان بود و حکمرانی نواحی را به اینچنین افرادی می دادند. عبدالرفیع حقیقت هم معتقدست پتشخوارگر گونهٔ پهلوی این نام است و از سه واژه در زبان پهلوی عصر ساسانی ترکیب شده؛ «پتش» یعنی پیش، «خوار» نام ناحیتی است و «گر» به معنای کوه یا کوهستان است.
معنی کلمه پتشخوارگر در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: پدشخوارگر) نام قدیمی سلسله جبال جنوبی طبرستان (مازندران) و نام منطقه و ناحیه آن حدود سوادکوه فعلی و نیز لقب حکمرانان آن منطقه. پتشخوارگر از القاب و عناوین مهم دوره ساسانی بوده است. در این دوره کسی که عهده دار سمت چاشنی گیر (چشندۀ خوراک)پادشاهان بود، پدشخوارگر نامیده می شد. وی موظف بود خوراک شاه را برای اطمینان از مسموم نبودن آن قبلاً بچشد. به این افراد که مورد اعتماد دستگاه سلطنت بودند معمولاً حکمرانی ناحیه طبرستان را که از مناطق مهم ایران بوده، می دادند و از این رو این ناحیه را به نام حکمران آن پدشخوارگر یا پتشخوارگر نامیدند. فرمانروایانی که به این منطقه فرستاده می شدند، بیشتر «اسپهبدان» و سپاهیان اعزامی همراه آنان نیز بسیار جنگجو و زبده بودند.
جملاتی از کاربرد کلمه پتشخوارگر
مبدأ سال طبری از دوم مرداد ۱۳۳ سال پیش از هجرت، مصادف با پادشاهی قباد یکم و حاکم شدن فرزندش کیوس پتشخوارگر بر تبرستان است.
برخلاف دیگر نواحی ایران، مردم این خطه به صورتی تدریجی و به خواست خود اسلام را پذیرفتند و از همان ابتدا مذهب تشیع را برگزیدند. در ابتدا وجود دشمنی مشترک، یعنی خلیفه و عوامل خلافت، موجب گرویدن مردم به نادیان قیام علوی بود ولی رفته رفته به تعداد زیدیان پتشخوارگر افزوده شد.