کامران میرزا.( اِخ ) فرزند بابر شاه و برادر همایونشاه هندی. از طرف همایونشاه در سال 937 هَ.ق. والی کابل و قندهار و غزنین شد و در سال 956 هَ.ق. که قصد حجاز کرده بود در راه درگذشت. طبع شعر داشت و بیت زیر از اوست : چشم بر راه تو داریم شد ایامی چند وقت آن شد که نهی جانب ما گامی چند.( از قاموس الاعلام ترکی ).رجوع به کامران بن بابر در معجم الانساب شود.
معنی کلمه کامران میرزا در فرهنگ فارسی
فرزند بابرشاه و برادر همایون شاه هندی ( ف. ۹۵۶ ه ق . ) وی از طرف همایون شاه در سال ۹۳۷ ه ق . والی کابل و قندهار و غزنین شد و در سال ۹۵۶ ه ق . هنگامی که قصد حجاز کرده بود در راه درگذشت .
معنی کلمه کامران میرزا در دانشنامه عمومی
کامران میرزا (بابری). کامران میرزا همچنین شناخته شده با نام کامران، ( ۱۵۰۹ تا ۵ اکتبر ۱۵۵۷ م ) ، دومین پسر بابر مؤسس امپراتوری گورکانی و نخستین امپراتور مغول بود. کامران میرزا در کابل با مادری به نام گلرخ بیگم به دنیا آمد. او برادر ناتنی پسر ارشد بابر، همایون بود؛ ولی با پسر سوم بابر، عسکری میرزا برادر تنی بود. کامران دارای هشت همسر بود: • گلرخ بیگم، دختردائی کامران، • محترمه خانوم، دختر شاه محمد سلطان جگتای، • هزاره بیگم، برادر زاده میرزا خضرخان هزاره • ماه بیگم، دختر سلطان اویس قپچاق، • مهر افروز بگا، • دولت بخت آغاچا، • ماه چوچک بیگم، دختر میر شاه حسین ارغون، حاکم سند، • یکی از خواهران عبدالله خان مغول. کامران دو پسر داشت: • ابراهیم سلطان میرزا، • ابوالقاسم میرزا. کامران پنج دختر داشت: • حبیبه بیگم، • گلرخ بیگم، • حجی بیگم، • گلیزار بیگم، • آیشا سلطان بیگم.
معنی کلمه کامران میرزا در دانشنامه آزاد فارسی
کامران میرزا (۱۲۳۴ـ۱۳۰۸ش) ملقب به نایب السلطنه و امیرکبیر، فرزند ناصرالدین شاه . در ۶سالگی به ریاست قشون رسید و کارها به میرزا حسین خان سپهسالار سپرده شد. در ۱۲۸۵ق به منصب سردارکلی رسید و در همین سال به «امیرکبیر» ملقب گردید و به تقلید از دارالفنون، مدرسه نظام را در تهران تأسیس کرد و در ۱۲۸۸ق وزیر جنگ شد. ناصرالدین شاه به هنگام دو سفر خود به اروپا (۱۲۹۰ و ۱۲۹۵ق و ۱۳۰۶ق)، او را به نیابت خود منصوب کرد. در ۱۲۹۳ق حکومت قم ، ساوه ، زرند و کاشان ضمیمۀ حکومت ری (تهران ) شد و پس از بازگشت شاه از سفر دوم اروپا (۱۲۹۵ق)، مناطق دیگر به قلمرو حکومت وی اضافه گردید. او بین سال های ۱۲۹۷ تا ۱۳۱۳ق وزیر جنگ بود . در ۱۳۰۵ق صدر اعظم، امین السلطان، اختیارات کامران میرزا را محدود به حکومت تهران کرد. بازپرسی و محاکمۀ میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه برعهده او بود. وی در ۱۳۲۴ق مجدداً به وزارت جنگ رسید. پس از استبداد صغیر همراه محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد. در ۱۳۳۵ق به حکومت خراسان رفت، اما پس از یک سال و چند ماه، از حکومت عزل گردید.
جملاتی از کاربرد کلمه کامران میرزا
مادرش ننه خانم بارفروشی نام داشت. فتحعلیشاه در اواخر عمر به ننه خانم توجه بسیار نشان میداد و به او لقب مهدعلیا داده بود. اورنگزیب میرزا و برادرش کامران میرزا در زمان درگذشت فتحعلیشاه خردسال بودند، از این رو برخلاف سایر شاهزادگان قاجار تحت تعلیمات منظمی قرار نگرفتند. در سالهای بعد، مناصبی به اورنگزیب میرزا داده نشد. او در سال ۱۲۸۴ قمری در ۳۸ سالگی براثر وبا در تهران درگذشت.
تنها قطعه زمینی که از مجموعه این باغ چندین هکتاری به عنوان یک ارزش اخروی برای کامران میرزا باقی ماند، همین یکهزار مترمربع فضایی است که به نام تکیه آقا در گوشه شمال شرقی باغ کامرانیه در حصاربوعلی معروف است. (در دوران ناصرالدین شاه قاجار دو نفر لقب آقا داشتند اولی کامران میرزا و دومی میرزایوسف مستوفی الممالک؛ اشتهار این حسینیه به تکیه آقا بدین مناسبت است).
در ۱۸۷۹ کامران میرزا پسر محبوب ناصر الدین شاه که امور گیلان به او محول شده بود، عبدالله خان والی را به حکومت گیلان منصوب کرد. اعمال مالیات شدید منجر به شورشهای جدید شد و برادر اش فضلالله خان حاکم لاهیجان توسط انبوه خشمگین مردم کشته شد.
میرزا مهدیخان، پسر دوم محمدزکیخان نیز تنها یک پسر داشت: میرزا ابوالقاسم وزیر نوری. میرزا ابوالقاسم از ازدواج با دختر عمویش (دختر محمدقلیخان نوری) صاحب چهار فرزند بود. پسرش میرزا مهدی ملقب به مشیرنظام بود و دخترانش به ترتیب همسران مصباحالدوله (پسر میرزا حسینعلی پسر میرزا زمان امیردیوان) رضاخان ناظمخلوت و قوامنظام (پسردایی کامران میرزا نایبالسلطنه) شدند.
این رسم از اواخر سلطنت ناصرالدین شاه تا پایان دوره احمدشاه ادامه داشت. در حال حاضر در طرفین حصاربوعلی دو باغ بزرگ قرار دارد؛ در شرق، باغ عزیزخان که تبدیل به فرهنگسرای نیاوران شده و در غرب باغ کامرانیه که پس از فوت کامران میرزا در سال ۱۳۰۷ شمسی به تدریج ورثه او نسبت به تقسیم و فروش باغ به ثروتمندان آن زمان تهران اقدام کردند. معروفترین این افراد عبارت بودند از عبدالحسین هژیر (وزیر دربار)، حاج محمدصادق فاتح، حاج محمدجعفر محلوجی، محمدحسین خان محلوجی، انصاری تاجر، شجاعی گلستانه، سعید انور، محمد نراقی، شیخ الاسلام مهاندوست سمیعیان، لاری و عدهای دیگر. کامران میرزا بعد از۷۰ سال عمر پرنشیب و فراز درگذشت.
محوطه این بنا در یکی از باغهای دوره ناصرالدین شاه قاجار که فیشرآباد نامیده میشد و در اختیار فرزندش کامران میرزا بود قرار گرفتهاست و بنای نخستین آن در زمان جنگ جهانی دوم برای انبار مهمات و تجهیزات نظامی توسط متفقین استفاده میشد. این مکان از هنگام خروج نیروهای متفقین در میانههای دهه بیست خورشیدی تا سال ۱۳۵۷ به صورت مرکز نظامی نیمه متروکی باقی مانده بود تا آنکه در سال ۱۳۷۷ به مالکیت شهرداری تهران درآمد و برای کاربری کنشهای فرهنگی و هنری در بهمن ۱۳۷۸ گشایش یافت.
خسروآباد در دوره قاجار متعلق به کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه بودهاست. در سال ۱۳۰۰ خورشیدی فردی به نام میرزا علی محمد خان منفرد در پی طلبی که از کامران میرزا داشت، به دادگاه شکایت کرد. دادگاه قرار تأمین صادر و خسروآباد را همراه با روستاهای قزلحصار کرج، صبا آباد و سه فقره دیگر از املاک کامران میرزا توقیف کرد. اما کامران میرزا بی اعتنا به قرار محکمه، همین املاک توقیف شده را به فردی به نام اسلامی، مدیر مدرسه اسلامیه در تهران فروخت که به دستور عبدالحسین تیمورتاش وزیر عدلیه وقت، از معامله جلوگیری شد. از نتیجه دعوای میان کامران میرزا و منفرد اطلاعی در دست نیست.
هنگامی که عباس میرزا - نایبالسلطنه و والی آذربایجان- مأمور سامان دادن امور خراسان نیز شد، خسرو میرزا در ادارهٔ امور خراسان و جنگ با کامران میرزا حاکم هرات مشارکت داشت. با مرگ زودهنگام عباس میرزا و ولیعهد شدن محمد میرزا، قائممقام فراهانی مربی و وزیر محمدمیرزا به خسرو میرزا بدگمان شد و دستور به دستگیری و حبس او در قلعهای در اردبیل داد. پس از مرگ فتحعلیشاه در سال ۱۲۱۳ خورشیدی (۱۸۳۴ میلادی، ۱۲۵۰ قمری) و پیش از رهسپار شدن محمدمیرزا به تهران به قصد تاجگذاری، قائم مقام دستور به کور کردن خسرو میرزا و برادر دیگرش جهانگیر میرزا داد. خسرو میرزا ادامهٔ عمر را در تویسرکان و تهران گذراند. خسرو میرزا در سال ۱۲۶۲ خورشیدی (۱۸۸۳ میلادی، ۱۳۰۱ قمری) درگذشت.
هرات برای ده ماه محاصره شد. چون وضعیت برای کامران میرزا سخت افتاد، وی تصمیم گرفت که تسلیم شود اما دولت بریتانیا که این موضوع را به سود خود نمیدانست، مداخله کرد و با کمک مالی و وعده کمک نظامی، او را منصرف کرد. اندکی بعد کشتیهای بریتانیایی جزیره خارک را اشغال کردند و با تهدید به کشاندن جنگ به فارس و کرمان، شاه ایران را مجبور به عقبنشینی کردند. جنگ دوم هرات در زمان ناصرالدینشاه در ۱۸۵۶ روی داد که ایران به دلیل دخالت بریتانیاییها مجدداً در بازپسگیری شهر ناکام ماند.