معنی کلمه ماه منظر در لغت نامه دهخدا
پریچهره بتی عیار و دلبر
نگاری سروقد و ماه منظر.دقیقی.نکرد یاد من و یادگار داد مرا
خیال آن صنم ماه منظر آتش و آب.مسعودسعد.با روی تو به لاله و ماهم نیاز نیست
زانم چنین که لاله رخ و ماه منظری.ادیب صابر.و پسری ماه منظر، خورشیدپیکر، چون دُرّ یتیم از وی یتیم ماند. ( سندبادنامه ص 149 ). کنیزکان ماه منظر و دختران زهره نظررا دید به یمین و یسار تخت ایستاده... ( مرزبان نامه ص 248 ). و رجوع به ماه چهر و ماه دیدار شود. || و گاه صفت روی باشد :
ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن.حافظ.