معنی کلمه نی ریز در لغت نامه دهخدا
نی ریز. [ ن َ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان فسا است. حدود و مشخصات آن به شرح زیر است. از شمال به بخشهای بوانات از شهرستان آباده و زرقان از شهرستان شیراز، از شرق به شهرستان سیرجان ، از مغرب به بخش اصطهبانات و از جنوب به بخشهای داراب و اصطهبانات محدود است. هوای بخش در قسمت شمالی معتدل ودر جنوب غربی گرم می باشد. آبش از چشمه و قنات و چاه و محصولش غلات و بادام و انجیر و انگور و شغل اهالی زراعت و باغبانی و صنعت دستی قالی بافی است. این بخش از سه دهستان مشکان ( حومه ) رستاق ، آباده ، طشک تشکیل شده و مجموع قراء و قصبات آن 47 و جمعیت آن در حدود 27000 نفر می باشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
نی ریز. [ ن َ ] ( اِخ ) شعبه ای است از موسیقی. ( رشیدی ) ( برهان قاطع ). نام شعبه ای است از پرده صفاهان. ( غیاث اللغات ).، نیریز. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بخش دهدز شهرستان اهواز. در 8هزارگزی جنوب غربی دهدز، در منطقه کوهستانی معتدل هوایی واقع است و دارای 150 تن سکنه است. آبش از چشمه و قنات ، محصولش غلات وصیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).