سبحان الله

معنی کلمه سبحان الله در فرهنگ عمید

۱. پاک و منزه است خداوند، دوری و پاکی است مر خدای را (از زن و فرزند و عیب و نقص ).
۲. در مقام تعجب گفته می شود.

معنی کلمه سبحان الله در فرهنگ فارسی

( جمله ) ۱- منزه میشمارم خداغی را دوری و پاکیث است مر خدای را ( از زن و فرزند و عیب ) . ۲- ( صفت ) در مو قع تعجب گویند : سبحان الله جهان نبینی چون شد ? . دیگر گون باغ و راغ دیگر گون شد . ( منوچهری ) یا سبحان الله العیم . ۱- منزه می شمارم خدای بزرگ را . ۲- در موقع تعجب گویند : حجاج پرسید که این عجوزچه می کند ? گفتار و صبوری وی باز نمودند . گفت : سبحان الله العظیم ....

جملاتی از کاربرد کلمه سبحان الله

و در جمله ادب بیمار آن است که گله نکند و جزع نکند و امید بدان دارد که بیماری کفارت گناه وی باشد و چون دارو خورد توکل بر آفریدگار دارد نه بر دارو و ادب عیادت کننده آن است که بسیار ننشیند و بسیار نپرسد و دعا کند به عافیت و از خویشتن فرا نماید که رنجور است به سبب بیماری وی و چشم از خانه ها و درها که در سرای باشد نگاه دارد و چون به در سرای رسد دستوری خواهد و در مقابله در نه ایستد، بلکه یک سو بایستد و در به رفق زند و نگوید یا غلام و چون گویند کیست؟ نگوید که منم، لیکن به جای ای غلام بگوید سبحان الله و الحمدلله و هرکه در وی بزند، همچنین باید کرد.
برخاست و راست شد قیامت سبحان الله این چه بالاست
گفتم ای سبحان الله دوران با خبر در حضور و نزدیکان بی بصر دور.
چه خوش عام است سبحان الله این رحمت چه خلق است این کزو با دوست بینی آنچه با دشمن همان بینی
گفت: ذالنون بی صبری تو می‌دید، موشی به تو داد - سبحان الله - موشی گوش نمی‌توانی داشت. نام اعظم چون نگاه داری؟
بر چهرۀ تو زلف و بر آن زلف گره سبحان الله چه۹ بر چه افتاد ببین
و قال سبحان الله سبحان الله (فخررازی)
ومعروف کرخی خویشتن را به تازیانه می زد و می گفت، «یانفس اخلص تخلصی. اخلاص کن تا خلاص یابی». و ابوسلیمان می گوید، «خنک آن که یک خطوه در همه عمر به اخلاص وی را درست آید که بدان جز خدای را تعالی نخواسته باشد». و ابوایوب سجستانی می گوید، «اخلاص در نیت دشخوارتر از اصل نیت». و یکی را به خواب دیدند. گفتند، «خدای تعالی با تو چه کرد؟» گفت، «هرچه برای وی کرده بودم در کفه حسنات دیدم. تا یک دانه نار که از راهی برگرفته بودم تا گربه ای که در خانه ما بمرده بود و یک رشته ابریشم که در کلاه من بود در کفه سیئات دیدم. و خری مرده بود مرا قیمت آن صد دینار. آن در کفه حسنات ندیدم. گفتم « ای سبحان الله گربه ای در حسنات بود و خری نبود؟» گفتند، «آنجا شد که فرستادی. چون شنیدی که به مرد گفتی الی لعنه الله. و اگر گفتی فی سبیل الله بازیافتی و صدقه ای بدادم برای خدا ولکن مردمان می نگریدند. آن نظر مردمان مرا خوش آمد. آن نه مرا بود و نه بر من».
سبحان الله به امر تو کن فیکون سبحان الله غفور و غفار تویی
هر بد که زگردش زمن می آید سبحان الله نصیب من می آید
آنی تو که شخص مردمی را چشمی سبحان الله چه مایه بینا چشمی