لعنه

معنی کلمه لعنه در فرهنگ فارسی

آن که بسیار لعنت کنند بر وی آن که مردمان بر وی لعنت کنند .

معنی کلمه لعنه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَّعْنَةَ: دور بودن از رحمت (کلمه لعن به معنای دور کردن ملعون از رحمت است )
معنی لَعَنَهُ: او را لعنت کرد (کلمه لعن به معنای دور کردن ملعون از رحمت است )
ریشه کلمه:
لعن (۴۱ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه لعنه

و این زهد عارفان است و روا باشد که این عارف چنان باشد که ازمال نگریزد و حذر نکند، بلکه می ستاید و به موضع خویش می نهد و به مستحقان می دهد، چنان که عمر لعنه الله علیه که مالهای روی زمین همه در دست وی بود و وی از آن فارغ، بل چنان که عایشه رضی الله عنه که صد هزار درم خرج کرد و به یک درم خود را گوشت نخرید.
یعنی: هو من لعنه اللَّه.
نه عزازیل چون ز رحمن دید رحمت و لعنه هر دو یکسان دید
«إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ» الغافلة عن الفاحشة ان لا یقع فی قلبها، و کانت عائشة کذلک، «لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» قال مقاتل هذا خاص فی عبد اللَّه بن ابیّ و کان منافقا، و روی عن خصیف قال: قلت لسعید بن جبیر من قذف مؤمنة لعنه اللَّه فی الدّنیا و الآخرة، فقال ذلک لعائشة خاصة، و قال قوم هی لعائشة و ازواج النبیّ دون سایر المؤمنات، و روی عن ابن عباس قال: هذه فی شأن عائشة و ازواج النبیّ خاصّة لیس فیها توبة، و من قذف امرأة مؤمنة فقد جعل اللَّه له توبة ثم قرأ «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ» الی قوله: «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا»، فجعل لهؤلاء توبة و لم یجعل لاولئک توبة، و قال الآخرون نزلت هذه الایة فی ازواج النبی (ص) و کان ذلک کذلک حتی نزلت الایة الّتی فی اول السورة «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ» الی قوله: «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» فانزل اللَّه الجلد و التوبة. «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ» قرأ حمزة و الکسائی یشهد بالیاء لتقدم الفعل، «أَلْسِنَتُهُمْ» یعنی بالقذف بالزّنا، «وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» ای و سائر الاعضاء بسائر المعاصی الّتی اعملوا بها، و شهادة الاعضاء بان یصیرها اللَّه کاللسان فی امکان النطق. فان قیل کیف وجه الجمع بین هذه الایة و بین قوله: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی‌ أَفْواهِهِمْ»؟ قلنا اختلفوا فیه، فقال بعضهم انّهم یجحدون فی بعض الاوقات، و اللَّه یختم علی افواههم و ینطق ایدیهم و ارجلهم فاذا علموا انّ الجحود لا ینفعهم رفع اللَّه الختم عن افواههم فیشهدون بجمیع ما عملوا، و قیل ان اللَّه یخرج السنتهم عن افواههم ثم یطبق شفاههم فیشهدون بالسنتهم و هی خارجة من الفم لیکون ابدع.
مقصود آنک چون پادشاه بفرمان حق قیام نماید واز متابعت هوا اجتناب کند و رعایا را در پناه دولت و حسن حراست و کنف سیاست سلطنت خویش آورد و و داد بندگی در پادشاهی بدهد شایستگی خلافت حق گیرد و خلاصه آفرینش گرددکه مقصود از آفرینش سر خلافت بود که «انی جاعل فی‌الارض خلیفه» و اگر بظلم و جور و متابعت هوا و مخالفت خدای مشغول شود صورت قهر و غضب خدای باشد و ابلیس وقت خویش بود مستوجب لعنت ابدی گردد که «الا لعنه الله علی الظالمین» و صلی الله علی محمد و آله.