شاه جهان
معنی کلمه شاه جهان در لغت نامه دهخدا

شاه جهان

معنی کلمه شاه جهان در لغت نامه دهخدا

شاه جهان. [ هَِ ج َ ]( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ملک و سرور عالم. شاه دنیا.خداوند گیتی. حاکم دوران. پادشاه دنیا :
بیامد یکی فیلسوفی چو گرد
سخنهای شاه جهان یاد کرد.فردوسی.کسی را که شاه جهان خوار کرد
بماند همیشه روانش بدرد.فردوسی.
شاه جهان. [ ج َ ] ( اِخ ) شهاب الدین. ابن جهانگیر از پادشاهان سلسله بابری و از نواده های امیرتیمور گورکان است که از سال 1036 یا 1037 هَ. ق. تا 1068 سلطنت کرده است. شاه جهان مردی هنردوست و هنرپرور بود و در عهد وی انواع صنایع ظریفه و فنون جمیله در هند بحد اتقان و کمال رسید دولتی باشکوه و با عظمت جلوه گر شد. شاه جهان و زنش ممتازمحل هر دو دارای ذوق و قریحه ادبی بودند و از او بسبب محیط شعر و ادب مخصوصاً فارسی که در دستگاه و دربار او وجود داشت حکایات و نوادر و مناسب خوانی و بدیهه سرایی نقل میکنند که کمال ذوق و فرهنگ این شاه و ملکه را میرساند در دوره شاه جهان ترکیب هنر ایرانی و هندی و فنون ایرانی در هند رواج پیدا کرد و می توان یکی از مظاهر ترکیب این دو تمدن را در عمارت تاج محل که در شهر اگره جهت مدفن زوجه اش ممتازمحل ساخته است دید. و تأثیر سبک معماری اسلامی و بالخصوص ایرانی در این بنا بخوبی مشهود است و کمتر سبک هندی در آن احساس میگردد. در بنای این ساختمان اثرهنرمندان ایرانی امثال امانت خان شیرازی و محمدخان شیرازی دیده می شود. امانت خان شیرازی خطاط که طغرانویس کتبیه های قرآنی آن روضه عالی است سال اختتام آن را چنین نوشته است : «الفقیر امانت خان شیرای 1048 هَ. ق. مطابق دوازدهم سنه جلوس مبارک ». از طرف دیگر شاه جهان که معاصر میرعماد حسینی قزوینی استاد خط نستعلیق است بقدری بخطوط او علاقه و شوق داشته است که صاحب تذکره خوشنویسان می نویسد: هر کس برای شاه جهان قطعه ای از خط میر بهدیه می آورد منصب و شهریه «یکصدی » صله می گرفت. و حتی پس از قتل میر چند تن از شاگردانش موسوم به آقا عبدالرشید و سید علی نیریزی و خواجه عبدالباقی به دربار شاه جهان مهاجرت کردند و به آنها لقب «جواهر قلم » و «یاقوت قلم » و غیره اعطا گردید. صنعت زرگری و جوهرنگاری در عهد شاه جهان بدان پایه رسید که تخت مرصعی بنام «تخت طاوس » برای زیب بارگاه خود امر بساختن داد و در جشن نوروز سال 1635 م./ 1044 هَ. ق.بر آن تخت جلوس کرد. این تخت که از نوادر تحف و آثار بوده مورد شرح و تفصیل مورخان و شعرای نامی آن زمان قرارگرفته است. بر اثر هنرپروری و ذوق و قریحه شاه جهان بوده است که شعرای برجسته ایرانی بدربار هند مهاجرت می کرده اند از جمله آنها که می توان نام برد صائب تبریزی است که قصیده ای در تاریخ جلوس شاه جهان سروده است و کالای سخن او در دربار شاه جهان خریدار داشته است. ابوطالب کلیم همدانی یا کاشانی در نزد شاه جهان و دربار او مقام والایی داشت. محمدقلی سلیم طهرانی در عهد این پادشاه از ایران بهند مهاجرت کرد و در نزد نواب اسلام خان وزیر اعظم معزز و محترم میزیست. قدسی مشهدی که لقب ملک الشعراء شاه جهان را داشت. و بالاخره دربار شاه جهان زمینه بسیار مستعدی جهت پرورش زبان و ادبیات فارسی بود. و در عهد همین شاه ترکیب و پیوند دو زبان هندی و فارسی که در قرن چهارم هجری در لاهور شروع شده بود در قرن یازدهم بحد کمال رسید. درباره علاقه شاه و ملکه بزبان فارسی داستانهایی نقل می کنند از جمله ، اینکه شاه جهان روزی این مصراع را گفت :

معنی کلمه شاه جهان در فرهنگ فارسی

قطب الدین بن تاینگو بن براق حاجب هشتمین از امرای قراختایی کرمان ( قتلغ خانیان ) ( جل. ۷٠۱ ه.ق / ۱۳٠۱م .- ف. ۷٠۳ ه.ق / ۱۳٠۳ م . )
ده ٠ از بخش میان کنگی شهرستان زابل آب : رودخانه ٠ محصول : غلات ٠

معنی کلمه شاه جهان در فرهنگ اسم ها

اسم: شاه جهان (دختر) (فارسی)
معنی: مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان مغول هند ( تیموریان )، نام پسر جهانگیر پادشاه بابری

معنی کلمه شاه جهان در دانشنامه عمومی

شاه جهان (سیب و سوران). شاه جهان، روستایی در دهستان پسکوه بخش پسکوه شهرستان سیب و سوران در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۴۵ نفر ( ۱۶ خانوار ) بوده است.
شاه جهان (کوه). قلهٔ شاه جهان با ارتفاع ۳٬۰۸۰ متر بلندترین نقطه از رشته کوه آلاداغ بوده که در شهرستان بام و صفی آباد، استان خراسان شمالی واقع شده است این کوه به علت پهناوری بسیار در چهار شهرستان استان خراسان شمالی گسترده شده است. قلهٔ شاه جهان از شمال شرق و شرق به شهرستان فاروج، از شمال و شمال غرب به شهرستان شیروان ، از جنوب به شهرستان بام و صفی آباد و از غرب به شهرستان اسفراین منتهی می گردد. در شمال قله شاه جهان روستاهای گلیان، بلقان، اسطخری و امیرانلوی شیروان قرار دارند. در جنوب قله شاه جهان روستاهای ( بانیدر ) جهان، نوده بام، آغش، بیش آباد و شهرستان بام و صفی آباد واقع شده اند. در شرق قله شاه جهان روستای خسرویه، تبریان و مگچی شهرستان فاروج قرار دارد، قله شاه جهان از غرب به النگ زار بسیار زیبا و وسیع دشت میدان جیک شهرستان اسفراین وصل است و در انتهای غربی میدان جیک قلهٔ کرکزای قرار دارد. مسیر صعود به قلهٔ از شمال روستای بانیدر اسفراین آغاز و با ۳ ساعت پیاده روی به پایان می رسد.
علت نامگذاری قله شاه جهان به این نام وجود قبر زنی سرداره به نام شاه جهان است که حدود ۳۰۰ سال پیش حاکم یا کدخدای منطقه بوده و در این قله دفن گردیده است.
پوشش گیاهی شاه جهان درختان ارس، زرشک کوهی، کاسنی، پونه، آنخ، آق باش، اسطوقودوس، انواع درمنه، گون، سیاه تلو، انواع گل های لالهٔ وحشی و مراتع وسیع و صدها گونهٔ ناشناختهٔ دیگر است.
شاه جهان به لطف پوشش گیاهی مناسب و آب فراوان زیستگاه بی شماری از جانوران و زیر عنوان پارک ملی ساریگل است؛ وجود گله های قوچ و میش، کله بز، در هر دره ای به چشم می خورد و شکارچیان زیادی را به وسوسه می اندازد.
گرگ، پلنگ، روباه، شغال، آهو، گراز، گربهٔ وحشی پالاس، مارمولک، موش، مار، خرگوش و تشی و از پرندگان کبک، تیهو، کبوتر، بلدرچین و عقاب طلایی مکرراً مشاهده می شود
در ضلع شمال غربی قله برف چال واقع است و به علت این که اشعهٔ زرین خورشید کمتر به آن می رسد تا اواخر مرداد ماه برف دارد در سال های گذشته برف آن تا زمستان بعدی می ماند.
چشمهٔ کبابی در شمال قله، چشمه های تخت رستم و چشمهٔ رستم درکاسه قله و رودخانهٔ بیدواز رود پرآبی است که از ارتفاعات شاه جهان سرچشمه می گیرد؛ و وجود یک آبشار بسیار زیبا در دامنهٔ شمالی قله و در دره ای زیبا مشرف به اسطخری معروف به آبشار اسطخری است، که گردشگران و طبیعت دوستان زیادی را جذب می کند.
معنی کلمه شاه جهان در فرهنگ فارسی

جملاتی از کاربرد کلمه شاه جهان

پدر و برادر نورجهان به نامهای میرزا غیاث و آصف خان، در دربار جهانگیر، با صلاحیت آشکار نورجهان، وزیر اعظم، وکیل و سپهسالار بودند. در دوران سلطنت جهانگیر، قدرت واقعی به‌طور رسمی میان آصف ۵خان و خواهرش نور جهان تقسیم شده بود، هر چند نورجهان قدرت برادر خود را کنترل می‌کرد. و بخاطر همین جایگاه دختر اصف خان به نام ارجمند بانو بیگم (که بعدها ممتاز محل نام گرفت)، همسر پسر جهانگیر به نام شاهزاده خرم (که بعدها شاه جهان نام گرفت) یعنی پسر عمه خود شد.
خیز که دوران ماست شاه جهان آنِ ماست چون نظرش جان ماست عمر مؤبد رسید
او در سال 1649، قبل از اینکه پایه‌و اساس مسجد گذاشته شود، درگذشت. بعدها مسجد توسط معمار دگر بنام استاد خلیل تکمیل شد. استاد احمد لاهوری به دلیل مهارت در معماری از شاه جهان لقب نادرالاثر (عجیب قرن) را دریافت کرد.
علیرغم نام سازه، ساخت اکبری سرای در زمان اسلام شاه سوری در اواسط دهه ۱۵۵۰ آغاز شد، و نه در زمان اکبر شاه مغول. مسجد جامع آن مربوط به دوره سوری می‌باشد. اگرچه اتاق‌ها و دروازه‌های آن مربوط به دوره شاه جهان در اواسط دهه ۱۶۰۰ میلادی است.
مجموع سال‌های سلطنت محمد بابُر به ۳۸ سال بالغ گردید. وی در ۲۶ دسامبر ۱۵۳۰ / ۹۳۷ ه‍.ق در سن ۴۹ سالگی در اگرای هندوستان درگذشت. او را در ابتدا در شهر جمنه در باغچه‌ای موسوم به «نورافشان» بخاک سپرده بودند، در زمان شاه جهان استخوان‌های او را به کابل منتقل ساخته برای او در خارج شهر آرامگاه مجللی ساختند. پس از او پسر بزرگش همایون جانشینش گردید.
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش در سخا گر قطره‌ای باشد چو صد دریا شود
چو شد مخالف شاه جهان رسید بدو زوال نعمت و بیچاره روزی و حرمان
شاه صفی نوه و جانشین شاه عباس کبیر بود. تزلزل در سیاست خارجی ایران از دوره سلطنت او آغاز گردید. ازبک‌ها شرق و عثمانیها غرب ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند. شاه صفی که از مقابله با سلطان مراد چهارم امپراتور عثمانی درمانده بود، در سال ۱۰۴۸ هجری قمری به قراردادی که به موجب آن، بغداد به عثمانی‌ها واگذار می‌شد، تن در داد. سال پیش از آن نیز قندهار، به دست شاه جهان امپراتور مغولی هند از دست رفته بود. دلیل این شکست‌ها این بود که فرماندهان لایق و کارآزموده نظامی صفوی به دلیل بدگمانی‌های شاه صفی به آنان، کشته شده‌بودند.
در آن سال محمد داراشکوه فرزند شاه جهان و ممتاز محل ۵۰ اوپانیشاد را به فارسی ترجمه کرد.
جهانگیرشاه شش پسر به نام‌های خسرو میرزا، پرویز، خرم، شهریار و جهاندار داشت؛ که از این میان خرم با نام شاه جهان به جای پدر بر تخت نشست.[نیازمند منبع]
همچو خنیاگران شاه جهان هر زمانی زنده ره دیگر
پس آنگه به درگاه شاه جهان سوی چین نهادم رخ خود روان
رو بنده علی شه ایمان پناه باش ایدل غلام شاه جهان باش و شاه باش
باده ای چون آتش موسی و چون آب خضر نوش می کن در جوار دولت شاه جهان
پس بفرمود آن زمان شاه جهان کل فرود آئید از اسب این زمان
جشن خزان به‌خدمت شاه جهان رسید رایت ز کوهسار به صحرا درون کشید
اگر شاه جهان بودی وفا کوش شهستی نه غلامش حلقه در گوش