سجزی
معنی کلمه سجزی در لغت نامه دهخدا

سجزی

معنی کلمه سجزی در لغت نامه دهخدا

سجزی. [ ] ( اِ ) نوعی از دهنج است که دهنج نوعی از فیروزه باشد. رجوع به الجماهر بیرونی صص 196 - 197 و رجوع به دهنج در همان کتاب و این لغت نامه شود.
سجزی. [ س َ ] ( ص نسبی ) منسوب به سجستان که نام اقلیمی است. ( الانساب سمعانی ). منسوب به سجز یا سجستان که اقلیمی است. ( منتهی الارب ). معرب سگزی. ( منتهی الارب ) : و زنان آن [ سیستان ] پاکیزه و با حمیت چنانکه ایشان را به دیگر جای اندر پاکیزگی یار نباشد هر چه از آن سجزی خالص باشد مگر آنکه نه از سیستان باشد. ( تاریخ سیستان ). سجزیان یک زمان بمحاربت باز ایستادند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به سگزی و سجستان و سیستان شود.
سجزی. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش کوهپایه شهرستان اصفهان واقع در 34هزارگزی باختر کوهپایه متصل براه شوسه اصفهان به یزد. این ناحیه در جلگه واقع و هوای آن معتدل و دارای 1984 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات و پنبه است و اهالی بکشاورزی گذران میکنند صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. دارای دبستان و در حدود 20 باب دکان است. گاراژ و قهوه خانه کنار جاده دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
سجزی. [ س َ ] ( اِخ ) ابوالفرج. رجوع به ابوالفرج سگزی در همین لغت نامه و آتشکده آذر ص 55 و 83 شود.
سجزی. [ س َ ] ( اِخ ) احمدبن ابراهیم بن محمد السجزی. رجوع به احمدبن ابراهیم... شود.
سجزی. [ س َ ] ( اِخ ) عبیداﷲبن سعیدبن حاتم الوائلی البکری. نزیل مصر بود. مردی متقن و مکثر و بصیر بحدیث و سنت بود. و بسیار سفر میکرد. ابوطاهر حافظ گوید: از حبّال پرسیدم که صوری حافظتر است یا سجزی ، گفت سجزی از پنجاه کس چون صوری حافظتر است. او در محرم سنه 444 هَ. ق. در گذشت. ( حسن المحاضره ص 162 ).

معنی کلمه سجزی در فرهنگ عمید

از مردم سیستان، سیستانی.

معنی کلمه سجزی در فرهنگ فارسی

ابو یعقوب
( صفت ) منسوب به سجستان از مردم سیستان سیستانی سگزی .
عبید الله بن سعید بن حاتم الوائلی البکری نزیل مصر بود .

معنی کلمه سجزی در دانشنامه عمومی

سجزی، شهری در شهرستان اصفهان استان اصفهان ایران است. این شهر در ۳۵ کیلومتری شرق اصفهان جای دارد.
یک کاروانسرا و یک حمام از زمان صفوی در این شهر قرار دارد.
عهد صفوی یکی از دوران ترقی و پیشرفت ایران به ویژه اصفهان که پایتخت است را تبلور حکومت ایران می توان دانست. حضور آنتونی و رابرت شرلی دو برادری که به عنوان مشاور شاه عباسی در مملکت ایران به گشت زنی پرداخته و نقاط مهم را شناسایی و ثمرات و محصولات آن محل را به عرض شاه رسانده از صفحه تاریخ نادیده نیست. به دلیل اینکه قسمتی از حوزه آبریز منطقه از مورچه خورت، میمه، حبیب آباد و سپس ارتفاعات زفره به طرف دشت سجزی بوده است آب های سطحی در این محل تلاقی پیدا کرده به ویژه سیلاب های فصلی که باعث ایجاد برکه و باتلاق سجزی که مملو از درختان تاغ و گز بوده و به دلیل بالا بودن آب های سطحی که در لایه اول زمین وجود دارد و بسیار شور است شورآبی وسیع به وجود آمده که عبور از آن بسیار مشکل بوده است. برادران آنتونی و رابرت شرلی بعد از عبور از قهاب و گلون آباد و عبور از جنگل و بیشه زار تاغ به قصبه ای کوچک در ماهور گچی و نمکزار رسیده که با دیدن شوره زار نمک، سجزی را تلفظ کرده اند وجود درختان و بیشه زارها باعث مخفی ماندن محل از دید دیگران بوده است. برادران آنتونی و رابرت شرلی از سجزی به طرف ورتون حرکت کرده و از آنجا به آبگرم رفته به دلیل اینکه قبلاً شاه عباس در محل آبگرم از درد قولنج رهایی یافته و از راه کمشچه و حبیب آباد به اصفهان عبور نموده اند راه جدید را کوتاهترین راه برای دسترسی به آبگرم ورتون تلقی کرده اند.
بعد از گذشت یک سال و احداث جاده از میان بیشه زارهای ذکر شده، شاه عباسی عزم سفر جهت آب درمانی به ورتون می نماید که از مسیر جدید عازم می شوند. کدخدای محل در آن زمان فردی به نام کیکاووس برادر کدخدای زفره کلوم بوده است که با استفاده از راهنمایی برادران شرلی اقدام به تزئین محل سجزی می نماید تا آن زمان یک رشته قنات تأمین کننده آب شرب و کشاورزی محل بوده است محل ورود شاه عباسی آبپاشی و آذین بندی می شود. شاه صفوی که قبلاً دستور ساخت ۹۹۹ کاروان سرا، حمام و مسجد را به کارگزاران داده بود که جهت رفاه مسافرین و قافله ها بر روی جاده های کشور احداث نماید لذا احداث جاده در باتلاق، کویر و بیشه زاری که حدود سه فرسخ مسیر آبگرم ورتون به اصفهان را کاهش داده نظر شاه عباسی را جلب نمود.
معنی کلمه سجزی در فرهنگ عمید
معنی کلمه سجزی در فرهنگ فارسی

معنی کلمه سجزی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سجزی (ابهام زدایی). سجزی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • معین الدین بن غیاث الدین سجزی چشتی، از عرفای قرن ششم و مروّج سلسله چشتیه در هند• مسعود بن محمد سجزی، از دانشمندان دوره اواخر مغول
...

جملاتی از کاربرد کلمه سجزی

چشم خونخوار تو از قتال سجزی دست برد زلف دلدوز تو از طرار رازی در گذشت
امیر نجم‌الدین حسن بن علاء سجزی ملقب به «سعدی هندوستان» زادهٔ ۶۵۰–۶۴۹ ه. ق؛ و درگذشتهٔ ۷۳۸–۷۳۷ ه.ق. از عارفان و شاعران بزرگ پارسی‌گوی قرن هفتم و هشتم هجری قمری در هندوستان است. امیر حسن اصالتاً سیستانی بوده و در هندوستان اقامت داشته‌است. وی کاتب شیخ نظام الدین اولیا و معاصر و دوست صمیمی امیر خسرو دهلوی، و مانند او شاعر دربار شاهان دهلی بود.
ابوریحان بیرونی نیز در کتاب «قانون مسعودی» به معرفی دانشمندی به نام عبدالجلیل سجزی (سیستانی) می‌پردازد که به نظریه گردش زمین به دور خورشید اعتقاد دارد و بر همین پایه استرلابی معروف به «زورقی» (شناور/ گردان) ساخته‌است. بیرونی شرح می‌دهد که «رد نظریه سجزی کار ساده‌ای نیست». (قانون مسعودی، متن عربی، بکوشش عبدالکریم الجندی، بیروت، ۲۰۰۲ میلادی، جلد دوم، فصل ششم، ص ۱۴۲.)