سجاوندی

معنی کلمه سجاوندی در لغت نامه دهخدا

سجاوندی. [ س َ وَ ] ( اِخ ) احمدبن محمد مکنی به ابوبدیل. رجوع به احمدبن محمد... شود.
سجاوندی. [ س َ وَ ] ( اِخ ) ( الامام ) سراج الدین ابوطاهر محمدبن محمدبن عبدالرشید. رجوع به محمد... شود.
سجاوندی. [ س َ وَ ] ( اِخ ) محمدبن ابی یزید طیفور ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوالفضل السجاوندی القاری ، متوفی 560 هَ. ق. او راست :
1 - «الوقف و الابتداء» که هفت گونه وقف رامیشناساند.
2 - «الموجز» که پنج گونه را در بر دارد.
3 - «عین المعانی » فی تفسیر سبع المثانی.
سجاوندی نخستین کسی است که نشانه های هفتگانه وقف را بکار برده و از این رو این نشانه ها سجاوندی خوانده شده و قرآن ها را که این نشانه ها در آن بکار رود «قرآن سجاوندی » خوانند. رجوع به فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه ج 1 ص 242 و الذریعه ج 9 شود.

معنی کلمه سجاوندی در فرهنگ معین

(سَ وَ ) (ص . ) آراستن کتاب با طلا.

معنی کلمه سجاوندی در فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) علائمی که در نقطه گذاری متون به کار می رود.
۲. (صفت نسبی، منسوب به سجاوند، ناحیه و کوهی در نزدیکی سیستان ) [قدیمی] از مردم سجاوند.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] نقش و نگار کردن در صفحۀ کتاب با آب زر و شنگرف.

معنی کلمه سجاوندی در فرهنگ فارسی

محمد بن عبدالرشید ( یا محمد بن محمد بن عبدالرشید ) حنفی مکنی به ابو طاهر ملقب به سراج الدین از بزرگان علما و فقهای قرن پنجم ( ف.حدود ۴۷٠ قم. ) از تالیفات اوست : کتاب (( فرائض سجادیه ) ) که چند بار در لندن کلکته و مصر بطبع رسیده و شروح بسیار بر آن نوشته اند .
( صفت ) ۱ - منسوب به سجاوند . ۲ - منقش کردن کتاب با طلا و شنگرف .
محمد بن ابی یزید طیفور ملقب به شمس الدین و مکنی به ابی الفضل السجاوندی .

معنی کلمه سجاوندی در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:نقطه گذاری

جملاتی از کاربرد کلمه سجاوندی

سجاوندیِ غزنوی اهل غزنین بود. غزنین سابقا جزء سیستان بزرگ بود و در حال حاضر شهری از والی خوارزم افغانستان است. سجاوندی تألیفات متعددی دارد و در تفسیر و مسائل مربوط به قرآن صاحبنظر بوده است. تألیفات او به این قرار است.