معنی کلمه سبکباری در لغت نامه دهخدا
سبکباری کنی دعوی و آنگاه
گناهان کرده ای بر پشت انبار.ناصرخسرو.زاد این راه گرانباری بود و زاد آن راه سبکباری. ( تفسیر ابوالفتوح ).
دلم ربودی و جان میدهم بطیبت نفس
که هست راحت درویش در سبکباری.سعدی ( طیبات ). || مقابل سنگین باری بار سبک داشتن :
چون گرانباران بسختی میروند
هم سبکباری و چستی خوشتر است.سعدی ( طیبات ).آدمی رازبان فضیحت کرد
جوز بی مغز را سبکباری.سعدی ( گلستان ).