سارای

معنی کلمه سارای در لغت نامه دهخدا

سارای. ( اِخ ) موریس. سردار فرانسوی متولد کارکاسون ( 1856 - 1929 م. ) است. بسال 1914 در جنگ مارن با عنوان فرماندهی قشون سوم فرانسه سهم مهمی داشت. در 1915 بفرماندهی سپاه خاور در جنگ سالونیک شرکت جست. بسال 1914 عنوان کمیسر عالی فرانسه را در سوریه یافت.
سارای. ( اِخ ) ( اسیره من ) اسم اصلی ساره است که زوجه ابراهیم بود. ( قاموس کتاب مقدس ). رجوع به ساره شود.

معنی کلمه سارای در فرهنگ فارسی

سردار فرانسوی (و.کارکاسون ۱۸۵۶- ف. ۱۹۲۹م. ) وی در سال ۱۹۱۴ در جنگ مارن سمت فرماندهی ارتش سوم فرانسه سهم مهمی داشت . در ۱۹۱۵ بفرماندهی سپاه خاور در جنگ سالونیک شرکت کرد و در سال ۱۹۲۴ عنوان کمیسر عالی فرانسه را در سوریه یافت .
اسم اصلی ساره است که زوجه ابراهیم بود

معنی کلمه سارای در فرهنگ اسم ها

اسم: سارای (دختر) (ترکی، عبری) (تلفظ: sārāy) (فارسی: ساراي) (انگلیسی: saray)
معنی: ساره، سارا، ماه زرد، ماه شب چهارده، ( = ساره و سارا )، ساره و سارا، مرکب از ساره ( زرد ) + آی ( ماه )

جملاتی از کاربرد کلمه سارای

عنبر سارای دود مجمر روحانیان نکهت ریحان گلزار عبیر اندود کیست
- آهنگ فولکلور آپارادی فروشنده سارانی در ایران مشابهی به نام سارای دارد.
ملک چون دریاست از روی صفت ذات پاکش عنبر سارای او
بوی جان می آید از باد و صبا نکهتی از عنبر سارای اوست
چشم من دریا و زلفش عنبر سارا و لیک غایب از دریای من شد عنبر سارای من
عنبر سارای او باشد نقاب لاله برگ تا که مرجانش حجاب لؤلؤ لالا بود
در دست باد عنبر سارای بی قیاس در چشم ابر لؤلؤی شهوار بی کران