صانعی

معنی کلمه صانعی در لغت نامه دهخدا

صانعی.[ ن ِ ] ( اِخ ) شاعری است. صاحب صبح گلشن گوید: در صنعت نظم و صنایع و بدایع طبع رسا داشت و در عهد شاه طهماسب ماضی به معارک شعرا گردن می افراشت. او راست :
از غم نادیدنت جان را شکیبائی نماند
در دل پرحسرتم تاب و توانائی نماند.
شد عمرها که دم به وفای تو میزنم
ممنون یک نگه ز تو ای بی وفا نیم.( صبح گلشن ص 244 و 245 ).و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
صانعی. [ ن ِ ] ( اِخ ) وی از شعرای عثمانی و از مردم ادرنه و به عطازاده مشهور بود. پس از تحصیل علوم ادبیه و شرعیه به علم طب پرداخت پاره ای از معاجین ترتیب داده می فروخت و بدان ارتزاق میکرد. آنگاه فکر کیمیاگری افتاد و عاقبت دندانهای خود را بر سر آن کار از دست بداد و پس از اندکی بمرد. ( قاموس الاعلام ترکی ).
صانعی. [ ن ِ ] ( اِخ ) وی یکی از شعرای عثمانی است و در سنجاق حمید بتحصیل پرداخت سپس به استانبول رفت و مدرسه نشانجی را طی کرد و در اواخر قرن 10 هَ. ق. درگذشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).
صانعی. [ ن ِ ] ( اِخ ) ( مولانا... )از ولایت باخرز بود و بیشتر مثنوی میگفت. از اوست :
بتو هر که او دعویی میکند
چه دعوی که بی معنیی میکند
تو را میوه شیرین و او راست تلخ
چو سیب سمرقند و آلوی بلخ.
و این رباعی بر مولانا عبدالرحمن جامی میخوانده و با این فضل وزیر بوده و بسی ظالم و جبار، ناچار به حکم عزیز قهار به سیاست شاهی گرفتار گشت و دمار از روزگار او برآمد و معنی «فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا» ( قرآن 52/27 ) محقق شد. قبر وی دردیه خود او در «زره » است. این دو بیت نیز از اوست :
تا فراق تو من دلشده را پیش آمد
به صد اندوه غم و درد و بلا پیش آمد
گر دهد دست که روزی به وصال تو رسم
با تو گویم که مرا بی تو چها پیش آمد.( مجالس النفائس ص 52 و 226 ).در دستورالوزراء آمده که خواجه علاءالدین علی الصانعی در سلک اشراف ولایت باخرز سمت انتظام داشت و چون نسب شریفش به آل برمک می رسید پیوسته رایت مفاخرت می افراشت. به حدت طبع و جودت ذهن و وفور جود و سخاوت نسبت به اهل علم و فضیلت موصوف و معروف بود و درمبادی اوقات پادشاهی سلطان حسین میرزا قدم در مسند وزارت نهاد و در آن امر خطیر شروع کرد. و بنا بر آنکه در صفت کفایت ظاهر گشته و بر عجزه و رعایا حیف و تعدی جایز میداشت و پیوسته نسبت به شرکای خود نقش تقریر و تزویر بر صفحه خاطر و لوح ضمیر می نگاشت ، مزاج شریف جناب خداوندگاری مقرب حضرت سلطانی امیر نظام الدین علیشیر در باره او تغییر یافت و دیگر اسباب ، مددعلت شده ، پرتو غضب جناب جلال سلطانی بر وجنات احوال او تافت و در وقتی که خواجه صانعی در جرگه ایستاده بود یکی از یساولان به موجب فرمان دستار او را که بغایت کلان بود برداشته و در گردنش انداخت. در آن حال جناب امیر روی به صاحب تاج و سریر آورد و گفت :

معنی کلمه صانعی در فرهنگ فارسی

وی یکی از شعرای عثمانی است و در سنجاق حمید بتحصیل پرداخت سپس باستانبول رفت و مدرسه نشانجی را طی کرد و در اواخر قرن دهم هجری درگذشت

جملاتی از کاربرد کلمه صانعی

اما بباید دانستن که ایجاد حق ابداع است و آن خاص فعل باری است و آن فعلی است بی هیچ آلتی و میانجی یی، از آنچه آن فعل بر چیزی نیفتاده است و فعلی که آن بر چیزی اوفتد به آلت و میانجی باشد وز مبدعات باشد، نه از مبدع حق باشد. و ایجاد نفوس جزوی از نفس کلی به میانجی جسم است و رسیدن نفس جزوی به علم محسوسات به میانجی حواس ظاهر است و محسوسات مر او را بر معقولات دلیل است و حواس باطن مر او را آلت است بر اندر یافتن مر آن را و بی این میانجی نفس جزوی به کمال علمی نرسد. و رسیدن او به کمال علمی ماننده شدن اوست به علم به صانع خویش، و ماننده شدن مصنوع به صانع خویش جز به یاری صانعی که آن برتر از هر دو باشد، نباشد، چنانکه نفس جزوی همی مانند کل خویش (شود) به یاری عقل که او اثر باری است و برتر از نفس کلی است. و صانعی که برتر از او صانعی نیست، مصنوع او مانند او نباشد، بل (که) به غایت کمال فرودینان باشد، چنانکه عقل به غایت کمال است از نفس و آنچه فرود اوست، و عقل مر ابداع (را) تصور نتواند کردن.
موسی در بیان عظمت حقّ بیفزود، گفت: رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ اگر شما عقل دارید و می‌دریابید بدانید که این آفتاب که از مشرق برمی‌آید و بمغرب فرو شود آن را صانعی باید و کردگاری، آن صانع رب العالمین است، که شما صفت وی از من می‌پرسید.
هزاران هزار آفرین صانعی را که داد از عدم چون تویی را وجودی
کتاب‌های چاپ‌شده یوسف صانعی عبارتند از:
جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۶ ص ۱۱۱–۱۱۲
نقش او را، ز صانعی که ببست از معانی هر آنچه خواهی هست
سبحان صانعی که گشاید به هر شبی از روی لعبتان فلک نیلگون غطا
دگر چون مردم گیتی ز آغاز به ذات صانعی گشته هم‌آواز
به صانعی که بیاراست باغ فطرت را به حسن قامت چون سرو و روی چون گلنار
سوگند، به صانعی کزویست بر کشتی دور نقطه، لنگر
نیست آن را ز صانعی چاره که بود فیض بخش همواره
در حال حاضر اصل ۱۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایران رجال را واجد شرایط برای مقام‌های بلند دولتی می‌داند و مراد از آن را فقط مردان تفسیر می‌کنند، و نظام عدالت ایران شهادت زن را برابر نصف شهادت یک مرد می‌داند. برخی روحانیون حضور یک زن به عنوان ورزشکار جلودار تیم ملی المپیک ایران در مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۰۸ پکن را مورد انتقاد قرار داده‌اند. یوسف صانعی با قوانینی همچون قانون حمایت از خانواده ۱۳۹۱ که برخی آن را زن‌ستیز نامیده‌اند، به مخالفت برخاست.