معنی کلمه فتح ا در لغت نامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن محمودبن محمد العمری الانصاری البیلونی. از ادبای حلب بود. در سال 977 هَ. ق. متولد شد و در سال 1070 درگذشت. از او یک دیوان بر تفسیر بیضاوی و رساله دیگری بنام مجامیع به جا مانده است. ( از اعلام زرکلی ص 765 ).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن النحاس. شاعری روان طبع و مشهور از مردم حلب بود. از زادگاه خود به سیر و سفر پرداخت و از دمشق و قاهره و حجاز دیدن کردو سپس در مدینه مستقر گردید و جامه فقر پوشید و درویش شد. در مدینه به سال 1052 هَ. ق. / 1642 م. درگذشت. او را دیوان شعری است. ( از اعلام زرکلی ص 766 ).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن شیخ مظفرالدین علی ، معروف به شیخ فتح اﷲ. از شعرای قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری. وی از مادر، فرزند مولانا جلال الدین دوانی است. در جوانی کسب فضایل و کمالات حکمی و شعری نموده و طبع شعرش بغایت نیکو بود. در ایام طاعون در بورسه به سال 920 هَ. ق. درگذشته است. مولانا ماتمی شیخ فتح را در خواب دید و از او احوال آخرت پرسید. او در جواب این بیت گلشن راز را گفت :
چو ممکن گرد امکان برفشاند
بجز واجب دگر چیزی نماند.( از مجالس النفائس نوایی ص 389 ).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] ( اِخ ) شیبانی ، فتح اﷲ خان ، فرزند محمد کاظم ، مکنی به ابوالنصر. در سال 1241 هَ. ق. / 1825 م. متولد شد و بخ سال 1308 هَ. ق. / 1890 م. درگذشت. وی از شاعران توانای دوره بازگشت است. خاندانش در کارهای لشکری و دیوانی عهد قاجاری تصرف و دخالت داشتند. و او خود در جوانی در خدمت محمدشاه درآمد و به ستایش او و پسرش ناصرالدین شاه و فرزندان پادشاه اخیر پرداخت. وی در نظم و نثر هر دو دست داشت واز آثار خود مجموعه هایی بنام دُرج درر، گنج گهر، زبدة الاَّثار، فتح و ظفر، مسعودنامه ، تنگ شکر، شرف الملوک ، کامرانیه ، یوسفیه ، خطاب فرخ ، مقالات سه گانه ، فواکه السحر، جواهر مخزون ، لاَّلی مکنون ، و نصایح منظومه ترتیب داد. مهارتش بیشتر در نظم قصاید به روش شاعران قدیم خاصه شاعران قرن پنجم هجری است. برگزیده ای از آثار منظومش در سال 1308 هَ. ق. / 1890 م. در استانبول با مقدمه ای از اسماعیل نصیری قراجه داغی در شرح حال شاعر و آثار او به طبع رسیده. «درج درر» نیز جداگانه چاپ شده است. ( از گنج سخن تألیف صفا ج 3 ص 240 ).