سخن پرداز. [ س ُ خَم ْ پ َ ] ( نف مرکب ) آرایش دهنده سخن. که سخنان نغز گوید. شاعر ماهر : به بی نیازی ایزد اگر خورم سوگند که نیست همچو منی شاعر سخن پرداز.سوزنی.چنین گفت آن سخن پرداز شبخیز کز آن آمد خلل در کار پرویز.نظامی.لوح تعلیم است صائب سینه روشندلان صحبت آیینه طوطی را سخن پرداز کرد.صائب ( از آنندراج ).
معنی کلمه سخن پرداز در فرهنگ عمید
سخن دان، بلیغ و فصیح، سخن آرا.
معنی کلمه سخن پرداز در فرهنگ فارسی
آرایش دهنده سخن که سخنان نغز گوید
جملاتی از کاربرد کلمه سخن پرداز
ز بزم شعر نبود بهره یی افسرده طبعان را بود کلک سخن پرداز چون شمع مزار اینجا
چنین گفت آن سخن پرداز شبخیز کزان آمد خلل در کار پرویز
تا زبان خامه صائب سخن پرداز شد طوطیان را حرف شیرین گشت در منقار تلخ
چه خوش گفت آن سخن پرداز کامل که چیزی کز نظرشد رفت از دل
تا ببینم اینکه گوید راز، کیست؟ از زبان من سخن پرداز کیست؟
تا کی ای شاعر سخن پرداز می کنی وصف دلبران طراز
از حدیث آن لب شیرین زبان بگشود گوئی کاین حلاوت در سخن کلک سخن پرداز دارد
چو در معنی سخن پرداز گردم بسوی نامهٔ گل باز گردم
زخون خوردن اثرهای نمایان باز می ماند ز آهو نافه، گفتار از سخن پرداز می ماند
گره تا کی ز ابروی سخن پرداز نگشاید؟ در رحمت به رویم چند آن طناز نگشاید؟