خرقه پوش

معنی کلمه خرقه پوش در لغت نامه دهخدا

خرقه پوش. [ خ ِ ق َ / ق ِ ] ( نف مرکب ) درویش. صوفی. آنکه خرقه پوشد : خرقه پوشی در کاروان حجاز همراه ما بود. ( گلستان ).
ای زاهد خرقه پوش تا کی
با عاشق خسته دل کنی جنگ ؟سعدی ( طیبات ).در میان صومعه سالوس پرمعنی منم
خرقه پوش خودفروش خالی از معنی منم.سعدی ( بدایع ).چه جای صحبت نامحرمست مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد.حافظ.|| ژنده پوش. آنکه پارچه هاو لته ها بهم دوزد و پوشد.

معنی کلمه خرقه پوش در فرهنگ عمید

۱. گدا.
۲. [مجاز] صوفی، درویش.

معنی کلمه خرقه پوش در فرهنگ فارسی

( صفت ) درویش صوفی .

جملاتی از کاربرد کلمه خرقه پوش

آمد و مکرم شد خرقه پوش و محرم شد ره روی مسلم شد تند و یاوه بخروشی‌
چه نسبت است سعیدا مرا به اهل جهان که چرخ کوچک ابدال، خرقه پوش من است
شکر از لعل گل در یوزه گر بود بنفشه خرقه پوش آن شکر بود
اهلی کجا به مصلحت پیر خرقه پوش ترک سهی قدان قباپوش میکنم
شد بنفشه خرقه پوش کوی تو سر ببردرمست های و هوی تو
گه ساکت وخموش چورندان خرقه پوش گه درخروش وجوش چوخم های باده ایم
عارفی کو بُود ز آل عبا خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
جبرئیل از دست او شد خرقه پوش راه بینانش شده حلقه بگوش
به دست پیر خرابات توبه کرده حزین که مست از در میخانه خرقه پوش آمد
در ارادت کرد او را خرقه پوش خلعت عبدیت افکندش به دوش