عالم عقل

معنی کلمه عالم عقل در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اولین مرحله از تعین های خلقی که بلافاصله پس از تعین ثانی و صقع ربوبی قرار دارد، عالم عقل یا عالم ارواح است. مهم ترین ویژگی این عالم، تجرد عقلانی موجودات متحقق در آن است، که به تعبیر جامی، مجردات عقلی ـ برخلاف مجردات برزخی در عالم مثال و موجودات عالم ماده که اشارة حسی برمی دارند ـ قابلیت اشاره حسی ندارند.
عالَم در لغت به معنای خَلق، مخلوقات و آنچه فلک آن را دربر می گیرد، است و جمع آن عوالم می باشد.
عوالم
مشهور فلاسفه، عوالم را سه تا می دانند: عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده.
← بیان یک نکته
عالم عقل، عالمی است که موجودات آن مجرد تام هستند و علاوه بر اینکه ذاتاً فاقد ابعاد مکانی و زمانی هستند، هیچ تعلقی هم به موجود مادی و جسمانی ندارند. عالم عقل بالاترین مرتبۀ در عوالم مخلوق بوده و علت فاعلی برای عوامل پایین تر از خود است. مشائین معتقد بودند جمعاً ده عقل در عالم عقل وجود دارد که به صورت طولی با یکدیگر رابطه دارند و در هر مرتبه بیش از یک عقل ممکن نیست موجود شود؛ اما شیخ اشراق و ملاصدرا با پذیرفتن مُثُل افلاطونی عملاً این مطلب را انکار کرده و کثرت عرضی در عالم عقل را نیز پذیرفتند. اطلاق عقل بر چنین عالمی ربطی به عقل به معنای قوۀ درک کنندۀ مفاهیم کلی ندارد و استعمال واژۀ عقل دربارۀ این دو، از قبیل اشتراک لفظی است.
اثبات عالم عقل
...

جملاتی از کاربرد کلمه عالم عقل

بعالم کس از امر او سر نتابد جز آن کاید از عالم عقل بیرون
در عالم عقل آنکو چشم و دل او وا شد گلهای طرب چیند اسرار عجب بیند
اگر خاطرش را به وقت سخن کسی عالم عقل خواند سزاست
ای شاخ تو اقبال و خرد بارت باد در عالم عقل و روح بازارت باد
روح اعظم جان عالم عقل کل از جان و دل در امامت این امام انس و جان جانان اوست
اگر خاطرش را به خط خطیر همی عالم عقل خواند سزاست
عقل او حزم عالم عقل است جان او ذات عالم جان باد
و مرکب از دو نوع است: جمادو نبات. جماد را ملکوت هم خواص و طبایع اوست چنانک خواص احجار و طبایع آن. و ملکوت نبات نفس نامیه است و خواص و طبیعت آن و منشأ این قسم عالم عقل است. دیگر باره اقسام ملکوتیات ارواح و نفوس در نبات جمع شود ازین است که ملکوت نبات را روح نامیه و نفوس نامیه خوانند زیرا که او واسطه و عالم حیوانی و جمادی آمد چون درونشو و نماست که در جماد نیست و از خواص حیوانی است از قبیل ذوات الروح و ملکوت آن را روح نامیه گویند و چون درو حس نیست که از خاصیت جماد است از قبیل ذوات‌النفوس شمردند و نفس نامیه خوانند.
در شریعت ذوق دین‌یابی نه اندر عقل از آنک قشر عالم عقل دارد مغز روح انبیا
از صحبت مدعیان عالم عقل جز در حجره بیدلی نقل نتوان کرد و از کیمیا فروشان بخردی جز در کنج افلاس بیخردی نتوان گریخت.