جان جانان

معنی کلمه جان جانان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جانِ جانان، یا مظهر، شمس الدین حبیب الله میرزا جان جانان، متخلص به مظهر، محدث، صوفیِ نقشبندی و شاعرِ پارسی گوی سدۀ ۱۲ق/ ۱۸م در شبه قارۀ هند است.
تاریخ ولادت او را میان سال های ۱۱۰۹-۱۱۱۳ق/ ۱۶۹۷-۱۷۰۱م دانسته اند و خود وی نیز در ترجمۀ احوالش که برای آزاد بلگرامی فرستاده، آن را در دهۀ نخست سده ۱۲ق یاد کرده است. نسب او با ۲۸ واسطه از طریق محمد بن حنفیه ، به علی (ع) می رسد. نیای بزرگ مظهر، امیر کمال الدین در اوایل سده ۹ق/ ۱۵م از شهر طائف عربستان به ترکستان مهاجرت کرد و حکومت برخی از نواحی آن دیار را در دست گرفت. در سدۀ بعد دو تن از اعقاب کمال الدین به نام های امیر مجنون و امیر بابا در زمان همایون (سل ۹۱۳-۹۶۳ق/ ۱۵۰۷-۱۵۵۶م) به هندوستان رفتند و پس از آن، افراد این خانواده به تدریج به دربار پادشاهان بابری هند راه یافتند. میرزا جان (د ۱۱۲۷ق/ ۱۷۱۵م) پدرِ جان جانان نیز از نوادگان آنان، و منصب دار اورنگ زیب تیموری (سل ۱۰۶۸-۱۱۱۸ق/ ۱۶۵۸-۱۷۰۶م) بود، اما از کار دولتی کناره گیری کرد و ناگزیر دکن را به مقصد اکبرآباد (آگره) ترک گفت. حبیب الله در راه آگره در جایی به نام کالا باغ، در ناحیۀ مالوه به دنیا آمد و در اکبرآباد پرورش یافت. گویند: چون خبر تولد این پسر به اورنگ زیب رسید، با این استدلال که پسر جانِ پدر است، دستور داد که او را «جانِ جان» نام نهند و این نام بعدها به «جان جانان» تبدیل شد. جان جانان سرانجام در ۷ محرم ۱۱۹۵ق/ ۳ ژانویۀ ۱۷۸۱م مورد حملۀ عده ای ناشناس قرار گرفت و با تیر تپانچه ای از پای درآمد. وی چند روز بعد درگذشت و در جهان آباد دهلی به خاک سپرده شد. از آن جا که وی ظاهراً اندکی پیش از درگذشت خود با انتقاد از مراسم عزاداری شیعیان در ماه محرم ، خشم آنان را برانگیخته بود، پاره ای از منابع قتل او را به شیعیان نسبت داده اند.
تحصیلات و اساتید
جان جانان در آگره فارسی را نزد پدر خود، و قرآن را نزد حافظ عبدالرسول دهلوی ، از شاگردان شیخ عبدالقادر مصری فراگرفت. وی در ۱۶ یا ۱۸ سالگی پدرش را از دست داد و پس از آن، مدتی به مشاغل دولتی پرداخت. اما اندکی بعد آن را ترک گفت و دست ارادت به شیخ نور محمد بدائونی (د ۱۱۳۵ق/۱۷۲۳م)، خلیفۀ شیخ سیف الدین بن محمد معصوم سرهندی، از مشایخ مجددیۀ نقشبندیه داد و ۴ سال در مصاحبت او به سر برد و از او اجازۀ ارشاد گرفت. وی پس از درگذشت پسر خود به مدت ۶ سال مجاور آرامگاه او ماند. مظهر پس از آن، نزد شیخ محمد افضل سیالکوتی (د ۱۱۴۶ق/ ۱۷۳۳م) به تحصیل مطولات و حدیث پرداخت و مدتی هم به تدریس روی آورد. اما چندی بعد، تدریس را به یک سو نهاد و دست ارادت به شیخ حافظ سعدالله دهلوی (د ۱۱۵۷ق/۱۷۴۴م)، از خلفای محمد صدیق بن محمد معصوم سرهندی داد و ۱۲ سال هم در ملازمت او به سر برد و در شعر و ادب نیز از وی تأثیر پذیرفت. وی پس از درگذشت حافظ سعدالله، به شیخ محمد عابد سنامی، از خلفای شیخ عبدالاحد سرهندی پیوست و ۱۱ سال نیز نزد او ماند و به این ترتیب بیش از ۲۵ سال از عمر خود را در خدمت مشایخ مختلف به سر برد. وی سرانجام در دهلی بر مسند ارشاد نشست و به دستگیری مریدان در طریقۀ مجددیۀ نقشبندیه پرداخت.
شاگردان
مظهر در این طریقه مریدان بسیاری تربیت کرد که برخی از آنان عبارت اند از: قاضی محمد ثناء الله سنبهلی پانی پتی (د ۱۲۲۵ق/ ۱۸۱۰م)، مولوی نعیم الله بهرایچی (د ۱۲۱۸ق/ ۱۸۰۳م)، که تعلیمات پیر خود را در کتاب معمولات مظهریه ، و فضایل مشایخ طریقۀ مجددیۀ نقشبندیه را در کتاب بشارات گرد آورده است، دیگر شاه غلام علی ملقب به شاه عبدالله مجددی دهلوی (د ۱۲۴۰ق) که در ۱۲۱۱ق/ ۱۷۹۶م شرح احوال و مقامات مظهر را در کتابی با عنوان مقامات مظهری نوشته است.
آثار
...

جملاتی از کاربرد کلمه جان جانان

ولی در جان جانان هم در اینجا نظر بنموده اندر شور و غوغا
بت من بافتیست این جان جانان حقیقت میکند او خویش پنهان
ز صورت برگشا این راز تحقیق که جان جانان بیابد عین توفیق
نعمت الله یافتم رندانه جام می به دست ساقی سرمست دیدم جان جانان یافتم
جهان بیجان ز قتل جان جانان فغان زین جور و داد از این جنایت؟
دل عطّار این دم جان ندارد که دل جانست جان جانان ندارد
ای جان جان جانان از ما سلام برخوان رحم آر بر ضعیفان عشق تو بی‌امانست
جان ودل و تن هر سه حجاب ره بود تن دل شد و دل جان شد و جان جانان شد
دل اندر بند جان جانان نیابی زجان برگیر دل ای جان و می رو
دل ز حلم نفس شوم بدخصال گفت نزد جان جانان الغیاث