عالم مثال
معنی کلمه عالم مثال در فرهنگ فارسی
معنی کلمه عالم مثال در دانشنامه اسلامی
مشهور فلاسفه عوالم را سه تا می دانند: عالم ماده ، عالم مثال و عالم عق ل. البته تذکر این نکته لازم است که منحصر کردن عوالم غیرمادی به عقل ، نفس و مثال حصر عقلی نیست و ممکن است یک سری عوالم دیگر وجود داشته باشد که فلاسفه به آن نرسیده اند، هرچند تقسیم موجود به مادی و غیرمادی حصر عقلی است. - عالم مثال به مرتبه ای از وجود گفته می شود که واسطه بین عالم عقلی و عالم جسمانی است. در واقع موجودات این عالم اگرچه مادی نیستند اما برخی از آثار ماده مانند کم و کیف و وضع و... را دارند.
اسامی دیگر عالم مثال
برخی دیگر از اسامی این عالم عبارتند از: عالم اشباح مجرده، عالم صور معلقه، عالم مثل معلقه، عالم خیال منفصل، عالم اظله و عالم اشباح. این عالم در لسان متاخرین عالم برزخ نیز نامیده می شود و این به آن سبب است که برزخ در لغت به معنای حائل بین دو چیز است و این عالم هم حائل و حاجز بین عالم ماده و عالم عقل است.- تعبیر به اشباح و مانند آن درباره این عالم به این معنا نیست که موجودات این عالم، صورت هایی کمرنگ تر از موجودات جسمانی هستند و از نظر مرتبه وجودی ضعیف تر از آنها هستند بلکه این تعبیر نشان دهنده وجود صورت های ثابت و تغییرناپذیری در آن عالم است که نه تنها ضعیف تر از موجودات مادی نیستند، بلکه قوی تر از آنها به شمار می آیند. همچنین تذکر این نکته هم لازم است که اطلاق مثال بر این عالم به معنایی غیر از مثال های افلاطونی است. زیرا آنها مجرد تام و از قبیل جواهر عقلانی هستند در حالی که موجودات عالم مثال به این معنی حد فاصل بین مجرد تام و مادی هستند.
موجودات عالم مثال
در عالم مثال، صورت های جوهریه عالم مادی به صورت ثابت و بی حضور ماده وجود دارند. مانند مفهومی که هر کدام از ما از موجوداتی که قبلا آنها را دیده ایم در ذهن خود تداعی می کنیم. مثال متصل و منفصل :برخی عالم مثال را دو قسم دانسته اند:۱. مثال متصل: به آن عالمی گفته می شود که موجودات آن قائم به نفوس جزئی می باشند. مانند مفهوم خیالی متصور که توضیح آن گذشت.۲. مثال منفصل: به عالمی گفته می شود که موجودات آن عالم وابسته به نفوس جزئی نیستند بلکه به صورت قائم به ذات و مستقل موجودند. مانند صورت هایی که در خواب دیده می شوند.
ادله عالم مثال
...
جملاتی از کاربرد کلمه عالم مثال
در عالم مثال چو ماه است و آفتاب با قدرتش معاملهٔ اقتدار ما
نمود کشوری از عالم مثال نشان ز جان اثر نه و بازار و خانه پر تصویر
امید هست که تا آفتاب بر عالم مثال روز پی دفع شب کند آراز
گرفت عرصه عالم مثال روضه خلد نمود ساحت گیتی جمال باغ ارم
بعد از این عالم مثال مطلق است این سخن نزد محقق بر حق است
موطنش عالم مثال بود آلت سمع آن خیال بود
هست این عالم مثال گلخنی اندر او عارف بسان گلشنی
بود عالم مثال جسم و صورت درآن حق است هم روح هویت
تحیر آینهٔ عالم مثال خودم بهانه گردش رنگست و پایمال خودم
برزخش عالم مثال بود تا مراتب به اتّصال بود